اخبار

پيك   

                pyknet@persobe    


 

گفت‌وگوي تفصيلی ايسنا با معاون سياسی دفتر رييس جمهور؛
همه چيز در گرو آينده‌ اصلاحات است

حسين واله، معاون سياسی دفتر رييس جمهور در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجويان ايران به بررسی شاخصه‌های وفاق ملي، تفاوت آرامش معقول و سكوت مرگبار، جريان سوم و توسعه سياسی پرداخت 
وی درباره وفاق ملی چنين گفت: براي بيان شاخصه‌های وفاق ملي، نخست بايد به زمينه‌های مطرح شدن ايده‌ي «وفاق ملي» توجه كنيم چون اين زمينه‌ها هستند كه مي‌توانند به درستی هم مضمون وفاق ملی را تعريف كنند و هم شاخص‌های اندازه‌گيري آن را نشان دهند
اين تعبير در داخل كشور وقتی مطرح شد و در رسانه‌ها تكرار و مورد بحث و گفت‌وگو واقع شد كه تهديدي خارجی پس از سخنرانی رييس جمهور آمريكا در جلسه‌ی مشترك سنا و مجلس نمايندگان آمريكا برای اولين بار در ‌٥ سال گذشته عنوان شده بود قبل از آن كه به تفسير‌ها و تعبيرهای مختلفی كه از سوی جريان‌هاي سياسی متفاوت از مضمون اين ايده صورت گرفت، اشاره كنيم، به نظرم بهتر است، ببينيم با توجه به خاستگاه طرح اين ايده، كدام مضمون طبيعي‌تر است و به ذهن عموم مردم مي‌رسد معلوم است كه وقتی خطري متوجه كيان كشور مي‌شود اولين واكنش طبيعی اين است كه از بحث و جدل‌های داخلی هر چند موقتا دست بكشند تا بتوانند از تماميت كشور دفاع كنند فكر نمي‌كنم كسی با اين برداشت مخالف باشد حتی همان افرادی كه از سوی بخش‌هايی از حكومت ما متهم به براندازی شده بودند با اين مضمون دعوت به وفاق مي‌كردند
وی ادامه داد: اما توجه كنيد كه در كشور ما جنگ داخلی يا بحران‌هاي اجتماعی شديدی رواج ندارد و وقتي به وفاق ملی دعوت مي‌شود مراد آتش‌بس جنگ داخلی و شبيه آن نيست مضمون دعوت به وفاق ملی در درجه اول پر كردن يك شكاف در داخل حكومت و در مرتبه‌ی بعدی پر كردن شكاف تجديد شده ملت / دولت است؛ شكافی كه ‌٢٣ سال پيش كاملا محو شد، مجددا ‌٥ سال پيش به طور چشمگيری ترميم شد اما به نظر من اخيرا رو به تجديد و توسعه گذاشته است
در اين مورد هم حدس نمي‌زنم كسي مخالف جدی باشد تمام تفسيرهايی كه از پديده‌ی دوم خرداد ارايه شده - البته به استثنای آن چه تروريست‌هاي ضد جمهوری اسلامی گفته‌اند - به انضمام انتقادهای علنی كه خود مقام‌های حكومت ما از يكديگر عنوان كرده‌اند، شاهدی بر اين ادعا است
واله تاكيد كرد: مشكل از وقتی شروع می شود كه پای روش‌های تحقق وفاق به ميان مي‌آيد اختلاف تفسيرها هم به همين جا بر مي‌گردد اغراض و نيات ديگر هم در اين نقطه است كه مي‌توانند دخالت كنند ببينيد هيچ كس نمي‌گويد و نمي‌تواند بگويد كه بين اركان حكومت نبايد هماهنگی و ائتلاف باشد، شكاف داخل حكومت نبايد پر شود همچنين هيچ عاقلی نمي‌گويد شكاف دولت / ملت مهم نيست همه پر كردن اين شكاف‌ها را لازم مي‌دانند و حتما شعارش را هم مي‌دهند اما وقتی نوبت به اقدام يا رويكرد عملياتي، برای دستيابی به اين هدف مي‌رسد هم اختلاف بينش‌ها و هم اغراض مختلف مي‌توانند منشا تفاوت رويكرد شوند
وی با اشاره بر مبانی وفاق از سوي خاتمی يعنی قانون اساسي، مصالح ملت و انتخاب مردم خاطرنشان ساخت: اگر اين مبانی قبول باشد، رويكرد عملياتی متناسب با آن به آساني يافت مي‌شود حتی اگر از قانون اساسی تفسيرهای مختلف شود، يا اگر بر سر تعريف مصالح ملت بحث و جدل باشد - كه گويا مع‌الاسف هست - در مورد مبنای سوم يعنی انتخاب مردم ديگر حرف و حديثی نيست هرگاه شك و شبهه‌ای پيدا شد كه انتخاب مردم كدام است راه بسيار ساده و مطمئني برای رفع شبهه وجود دارد و خوشبختانه در قانون اساسی هم پيش‌بيني شده است
خوب اگر كسی اين مبنا را قبول ندارد مبنای ديگری برای وفاق تعريف كند و البته بايد نشان دهد كه منطقا از راه ديگری مي‌توان به وفاق ملی دست يافت يعنی مي‌توان دو شكاف مذكور را پر كرد البته تاكنون كسی حداقل در حرف اين مباني را رد نكرده است
واله، شاخصه‌های وفاق ملی را اينگونه بيان كرد: يك شاخص هماهنگي قوا است اگر هر قوه‌ای با ظرفيت‌ كامل و هماهنگی با ديگر قوا كار كند، معلوم است شكاف درون حكومتي وجود ندارد يا به حداقل رسيده است شاخص ديگر اميد به آينده است هر مقدار سرخوردگی و ياس از آينده شديدتر يا گسترده‌تر باشد، نشان مي‌دهد شكاف دولت / ملت يا شكاف درون حكومتی عميق‌تر شده است خود اين شاخص را البته با شاخص‌هاي ديگر بايد سنجيد شاخص سوم اعتماد به نفس مديران است ميزان جرات مديران در تصميم‌گيری - چه در حكومت چه در جامعه‌ی مدنی - نشان مي‌دهد كه انسجام درونی حكومت در چه حدی است و اعتماد متقابل ملت / دولت در چه مرحله‌ای است و هكذا شاخص‌های زيادی مي‌توان جست مثل اميد به زندگي، سطح سرمايه‌گذاري، نرخ رشد منازعات و جرائم و غيره كه البته جای بحث آن در جامعه‌شناسي است
معاون سياسی دفتر رئيس جمهور، افزود:اگر با اين شاخص‌ها وضع موجود را بسنجيم و با دو سال اول رياست جمهوری آقای خاتمی مقايسه كنيم، متاسفانه نتيجه‌ی مطلوبي به دست نمي‌آوريم مثلا رفتاری كه اركان حكومت با هم داشته‌اند و در افكار عمومی ديده شده مبين بيماري صعب‌العلاجی در ساختار آن است كه من آن را سرطان سياسی توصيف مي‌كنم يعنی سيستم دفاعی حكومت به جای آن كه با ميكروب‌ها و ويروس‌هاي بيرونی مبارزه كند به جان اندام‌هاي خود افتاده است، كه اين خود دو عارضه جانبی ديگر هم دارد؛ اول اين كه ميكروب‌ها و ويروس‌ها از حمله‌ي سيستم‌ دفاعی مصون مانده‌اند و دوم اين كه تمام حكومت نحيف و ارزش‌هايي كه ترويج مي‌كند تضعيف شده است، علاوه بر آن كه هژمونی طبيعی خود را نيز كاهش داده و طبعا از ايفاي نقش ذاتی خود دور شده است
وی درباره‌ی تفاوت حاكم شدن آرامش معقول و نه سكوت مرگبار در جامعه ( كه در سخنان اخير خاتمی نيز به آن اشاره شده است) گفت: به نظر من در اين زمينه حرف ناگفته‌ای نداريم همه چيز در سال‌های اخير بيان شده است در همان سخنرانی كه اشاره گرديد خاتمی به تفصيل شرح داده‌اند مع‌الوصف، به گمانم تنوع فرهنگي در كشور ما، از مجموع تنوع فرهنگي در همه‌ی كشورهای اروپايی بيشتر باشد، با اين كه ايران يك كشور است و اروپا چندين واحد سياسی را در بر مي‌گيرد منظور من فقط تنوع‌هاي قومي، نژادي، زباني، دينی و مذهبي نيست حتی در ميان پيروان مذهب شيعی جعفری اثني‌عشری انواع سلايق و گرايش‌ها وجود دارد كه گاه به سختی قابل جمع است اين واقعيت را، هم مي‌توان به نقطه‌ي ضعف تبديل كرد كما اين كه مي‌توان نقطه‌ی قوت دانست و اين كاملا بستگی به رويكردی دارد كه در درجه‌ي اول حكومت و بعدا كل جامعه نسبت به اين تكثر اختيار مي‌كند اگر رويكرد اقتدارگرا، سلطه‌خواه، حذف طلب و مبتنی بر عادت و احساس‌زده غلبه كند، نقطه‌ی ضعف مي‌شود چون به واكنش‌های تند و زنجيره‌ای از فعل و انفعالات مخرب مي‌انجامد اگر رويكرد مشاركت جو، مدارا محور، مردم‌سالار، خردگرا و خود آگاه غلبه كند اين واقعيت، به يك مزيت نسبی و مولفه‌ی اقتدار ملي مبدل مي‌شود
واله معتقد است: هيچ‌گاه در تاريخ ايران، غلبه با زور نتوانسته ثبات پايدار ايجاد كند به ويژه در دوره‌ي معاصر كه عصر ارتباطات خوانده مي‌شود، اين نوع غلبه امكان عينی هم ندارد لذا سكوت مرگبار نه فقط مطلوب نيست بلكه به نظر، ممكن هم نيست شايد كسانی دچار اين توهم باشند كه عقربه‌ی زمان را مي‌توان به گذشته برگرداند اما اين توهمی بيش نيست فرايند سال‌های گذشته بعد از انقلاب بهترين گواه است مهم اين است كه ما اين آمادگی را در خود ايجاد كنيم كه با كثرت و تنوع كنار بياييم و اين نيازمند انعطاف‌پذيرتر كردن نظام تصميم‌گيری است اگر در اين زمينه توفيق نيابيم، ممكن است آرامش معقول به هم بخورد اما از دل آن تجديد گذشته سر بر نخواهد داشت بلكه وضعيت ديگری زاده خواهد شد كه امروز هيچ تصور روشنی از آن نداريم و وابسته به نوع شكاف‌های اجتماعي است كه فعال مي‌شود
وی با بيان اين كه هنوز اين ظرفيت وجود دارد كه در قالب نظمی كه قانون اساسی تعريف كرده همه‌ي سلايق مجال روز و ظهور يابند، ادامه داد: حكومت مي‌تواند با ايجاد انعطاف بيشتر تنش‌های ناشي از آن را در خود جذب كند البته اين در سال‌های گذشته آسان‌تر و امن‌تر بود حالا دشوارتر شده ولی هنوز شدنی است لازمه‌ی انعطاف هم اين است كه وجوه مثبت و مفيد قانون اساسی تقويت و نه تضعيف شود و ظرفيت‌های آن بالفعل شود قدري واقع‌بينی و تمرين تخيل و نه توهم و پيش‌بينی گام‌های بعدی فرايند موجود مي‌تواند به ما در اين زمينه كمك كند ظرفيت اجتماعي ايران بسيار بالاتر از آن است كه تصور مي‌رود اگر نگاه ايجابی به اين ظرفيت‌ها شود و مجال رشد آنها پديد آيد خودشان فضاهای نو زيادي مي‌گشايند كه برايند آن پيشرفت كشور و تقويت نظام خواهد بود البته نگاه سلبی و بدبينانه وضع را خراب مي‌كند نه از اين نظر كه اين ظرفيت‌ها كور شود بلكه از اين جهت كه مسير آنها غير قابل پيش‌بيني مي‌شود
معاون سياسی دفتر رئيس جمهور، درباره‌ی جريان سوم مطرح شده از سوی خاتمی ‌گفت: البته من به ياد ندارم كه آقای خاتمی به جريان سوم اشاره كرده باشند ديگران اخيرا و قبلا اشاراتی داشته‌اند درباره منظور ايشان هم من از جانب او نمي‌توانم صحبت كنم چون بنده سخنگوی ايشان نيستم اساسا ايشان سخنگو ندارند اما فهم خود من اين است كه به جاي اين كه ما نگران اين باشيم كه بعدا چه افراد و گروه‌هايی به قدرت مي‌رسند بايد نگران اين بود كه الان كه در قدرت فرصتی هست چه استفاده‌ای از آن برای امروز و فردای ايران مي‌توان و بايد كرد اگر ائتلافی از گروه‌هاي سياسی داخل كشور بتوانند از هر چيزی استفاده كنند و به قدرت برسند مادام كه ابزار و روش‌ آنها مشروع و قانونی باشد چه ايرادی دارد؟
حداكثر شايد ما متوقع باشيم كه اخلاق را هم از ياد نبرند به نظر من از جمله اهداف بسيار بزرگ دوم خرداد اين است كه راه را بر انتقال قدرت به وجه مسالمت‌آميز هموار كند اصلا قرار نيست كسانی كه امروز مصدر امورند هميشه مصدر امور بمانند اولين كاری كه انقلاب اسلامی كرد امحای سلطنت و جايگزينی جمهوری اسلامی بود و به نظر من جمهوری اسلامی اول جمهوري است بعدا اسلامی است حداقل، قدرت موروثی و مادام‌العمر نيست
وی اضافه كرد: از اين كه بگذريم، بايد بگويم چشم‌انداز آينده‌ي انتقال دموكراتيك قدرت در ايران چندان شفاف و روشن نيست البته اين بحث خيلی زود است از دوره‌ی رياست جمهوری خاتمی سه سال ديگر باقی است از مجلس هم حدود يك سال بسياري رخدادها در اين فاصله زمانی ممكن و مترقب است بسته به اين كه اين دوره چگونه طی شود، دوره‌ی بعدی تعريف مي‌شود اگر شرايط همين‌طور كه الان است بماند، شانس نيروها و جريان‌های داخل حكومت در دوره‌ي بعد زياد نيست البته در اين فرض، شانس پيشرفت كشور هم خيلی كم است و احتمال پسرفت در زمينه‌های اساسي مثل سياست خارجي، امنيت داخلي، توسعه اقتصادی و  بسيار قوی است ممكن است يك جناح سياسی مثل گذشته بكوشد، با تاكتيك نقد دولت، خود را جايگزين برای آينده معرفی كند اما به دلايل زيادی به نظرم اين روش به آن نتيجه نمي‌رسد اول اين كه مردم كانون‌های قدرت را به خوبی مي‌شناسند و معنا و منظور از انتقادها و مرجع آن را به سرعت درك مي‌كنند ثانيا ركورد گذشته اين نيروها به اين زودی از اذهان پاك نمي‌شود ثالثا انتخابات ‌٨٤ مثل انتخابات ‌٧٦ نخواهد بود يعنی تنها موضع نفي، نقطه عزيمت مردم نخواهد بود معمولا در يك نسل، آزموده را دوباره نمي‌آزمايند
واله گفت: البته بعضی نيروهاي سياسی گاه حرف‌هايی مي‌زنند كه آدمی احساس مي‌كند زمان ذهنی آنان متوقف شده و خيال مي‌كنند به همين جهت زمان فرهنگی كشور هم ايستاده است به نظرم در فرضی كه گفتم، سقف مطالبات عمومي، در انتخابات ‌٨٤ آن قدر بالا خواهد بود كه هيچ نيروی سياسی داخل كشور و خارج حكومت به آسانی نتواند آن را اشباع و نمايندگی كند البته اضافه مي‌كنم كه به نظر نمي‌رسد اين فرض محقق شود
وی بيان كرد: به هر صورت، تقريبا همه چيز در گرو آينده‌ی فرايند اصلاحاتی است كه فعلا خاتمي مديريت مي‌كند توفيق يا توقف يا شكست اين تلاش بيشترين اثر را در آينده‌ی ساخت سياسی نظام دارد
وی درباره توسعه همه جانبه گفت: بين توسعه‌ی همه جانبه و تقدم توسعه سياسی منافاتی نيست معناي تقدم توسعه‌ی سياسی اين نيست كه به حوزه‌های ديگر مثل اقتصاد لازم نيست توجه شود اولويت توسعه سياسي ملازم با اهمال توسعه‌ی اقتصادي نيست
در زمانه‌ی ما كه دوره‌ی صنعت است، توسعه معنايی چند وجهی و چند بعدی دارد كه هر بعد آن مكمل بعد ديگر است و اساسا قابل انفكاك نيست مثلا بدون توسعه‌ی انساني، نمي‌توان توسعه‌ی اقتصادی داد اين يك شعبده است چرخ‌های صنعت مدرن را انسان مدرن مي‌تواند بچرخاند البته انسان مدرن را هم در دوره‌ي ما قبل صنعت نمي‌توان تربيت كرد قدری مثل قصه‌ی مرغ و تخم‌مرغ است يعنی همه‌ی اين جنبه‌ها را بايد هم‌پای هم رشد داد در عالم تئوري بين توسعه‌ی اقتصادی و سياسی فرق است اما در عالم عمل اين دو ملازمند به ويژه در كشوری مثل ايران با اين موقعيت تاريخی - فرهنگی - جغرافيايی و اين ساختار خاص اقتصادی كه فعلا هست به واقع نمي‌توان ساخت سياسی را كاملا رها كرد و اقتصاد را متحول نمود علت تقدم توسعه‌ی سياسی در شرايط ما ازجمله اين است كه تا تكليف قدرت روشن نشود و مناسبات دولت / ملت، علمی و سره نباشد پيش شرط‌هاي توسعه‌ی اقتصادی تحقق نمي‌يابد مثلا ثبات سياسی و امنيت حقوقی به منزله‌ی زير ساخت توسعه‌ي اقتصادی است و وضع پايدار در اين زمينه‌ها با ساخت سياسی كهنه و مغشوش و تعريف نشده‌ای كه در آن تكليف و حد و مرز حقوق، وظايف و مسئوليت‌ها روشن نيست، حاصل نمي‌شود چه بخواهيم و چه نخواهيم، دولت، به معنای عام آن، در كشور ما قدرت قاهره است و بزرگترين منابع مالي را در اختيار دارد و جهتگيري‌هاي كلان كشور را تعريف مي‌كند و حداقل اين است كه هنوز قادر است قوي‌ترين مقاومت را در برابر همه‌ي جامعه‌ی مدنی در حد فلج كردن آن بكند لذا تا اين روابط درست نشود نه فقط كارآمدی دولت حتی در انجام وظيفه‌ی ذاتی خود ناقص است بلكه اين غول خود مانعی بر سر راه ديگران هم هست اين همه انتقاد كه از كم‌كاری و فساد اداری و  مي‌شود فارغ از ميزان درستی آن و اين همه انتظار از دولت كه همه چيز را با عصای موسوی يا نفس عيسوی درست كند، بايد به ما بياموزد كه توسعه‌ي سياسی اولويت‌ دارد
واله در خاتمه اظهار داشت: مادام كه دولت همين رفتار سنتی و حسب‌العاده را از خود بروز مي‌دهد مثل دندان‌پزشك تجربی كه فقط همان كاری را بلد است كه قبلا انجام داده، مردم هم همان انتظارات را دارند كه داشته‌اند و همان واكنش‌ها را نشان مي‌دهند كه مي‌دادند در اين وضع چگونه مي‌خواهيم قانون‌گريزي، نظم‌ستيزي، مسئوليت‌ناشناسی و ديگر بيماري‌هاي مزمن اجتماعی را كه سد راه هرگونه پيشرفت‌اند علاج كنيم با موعظه و نصيحت اين مسايل حل نمي‌شود به هر حال، با اهمال توسعه سياسی حتی اگر در زمينه‌های ديگر تلاش‌هايی هم بشود و توفيقاتی هم به دست آيد بسيار گران و ناپايدار خواهد بود

 

ی