اخبار

پيك   

                pyknet@persobe    


 

چهره‌های شاخص چپ مذهبی، روشنفكران دينی

و ملی‌-مذهبی در كنگره جبهه مشاركت ايران اسلامی

كنگره جبهه مشاركت ايران اسلامی

 

همه ما نگران آينده كشور هستيم!

 

قدرت طلبی و قانون گريزی، يعنی بازگشت استبداد

 

محمد‌رضا خاتمی: عملكرد جناحی قوه قضائيه، مجمع تشخيص مصلحت، شورای نگهبان و صدا و سيما به شكاف بين ملت و حاكميت منجر شده‌است قانون اساسی جمهوری اسلامی، قانون اساسی مشروطه نيست كه يك فرد مظهر حاكميت ملی و نهاد وحدت ملی باشد.اگر بر سر عقل نيآيند، بحران، آشفتگی و فروپاشی پيش خواهد آمد. اميد به حل مشكلات اندك اندك دارد از دست می‌رود!

 



سيد محمد رضا خاتمي، دبيركل جبهه مشاركت ايران اسلامی در سومين كنگره اين حزب سخنانی ايراد كرد
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران، وي در سخنراني خود از جمله گفت خداوند بزرگ را سپاسگزاريم كه به ما توفيق داد تا در عرص خدمت به مردم و ميهن خود گام نهيم و توان خود و فكر خود را برای اصلاح اساسي‌ترين عنصر در زندگي اجتماعی انسان‌ها يعنی حكومت به كار گيريم
حضور همه عزيزان را كه در ديدگاه ما هدفی جز تعالی كشور و عزت مردم ندارند، گرامی مي‌داريم و اميد آن داريم تا در اين راه طولاني پيش‌رو با همدلی بيشتر به پيش رويم در ابتدا مايل هستم گزارشي مختصر و تحليلی از حزب اراده دهم و پس از آن نكاتی كلی را در مورد وضعيت كشور و آينده آن و وظيفه خود برشمارم
نزديك به چهار سال از عمر جبهه مشاركت ايران اسلامی مي‌گذرداين زمان برای ارزيابی يك تشكيلات فراگير سياسی آنهم در فضای كشور ما كه بسياری از عوامل اثرگذار خارج از حيطه تاثيرگذاري، هستند كافی نيست اما به هر حال توانسته‌ايم در جنبش اصلاح طلبانه ملت ايران نقشی كم يا بيش ايفا كنيم
امروز وقتی به اسناد تاسيس حزب بر مي‌گرديم و با نيم نگاهی به گذشته، موقعيت امروز خود و حركت اصلاحی را مي‌نگريم قبل از هر چيز بر درستی اهداف و روش‌هاي اتخاذ شده، تاكيد مي‌كنيم و مصمم مي‌شويم با استفاده از تجربيات گذشته، ترميم نقاط ضعف و بهره‌گيري از امكانات و نيروهای ديگر، عمده‌ترين مانع تحقق مردمسالاری در طول تاريخ اين ملت را از سر راه برداريم
تلاش عمده و اصلی ما يكی انسجام بخشيدن به حركت حزبی در سراسر كشور از طريق تقويت ساختار تشكيلاتي، آموزش و اطلاع‌رساني و اتخاذ شيوه‌های دموكراتيك درون حزبی بوده است و از سوی ديگر كوشيده‌ايم در هيچ عرصه‌ای از عرصه‌های مهم مردم و كشور غايب نباشيم و از طريق موضع‌گيري‌هاي به موقع در تمامی حوادث داخلی و خارجی ارتباط وثيق خود را با مردم محكمتر كنيم
اعتقاد به اسلام به عنوان دين زندگي‌ساز و آرامش‌بخش، وابستگی و دلبستگی به ملت و كشور و تعهد به قانون اساسی به عنوان مبنای نظم در جامعه امروز ما و دفاع از حقوق همه شهروندان ايرانی سرلوحه فعاليت‌های ما، بوده است
در اين مدت كوشيده‌ايم با تشكيل گروه‌های كارشناسی در قالب كميسيون برنامه در همه زمينه‌هاي اداره كشور خصوصا مسائل اقتصادي و فرهنگی به همان درجه از انسجام فكری و عملی برسيم كه از ابتدا در زمينه مسائل سياسی و اجتماعی در بين اعضای حزب وجود داشته است و امروز مي‌توانيم اعلام كنيم كه به لطف تلاش همه جانبه كادرهاي حزبی خوشبختانه حزب قادر به ارايه برنامه‌های نسبتا منسجمي برای اداره همه بخش‌های كشور است و از طرفی به طور نسبی قدرت بسيج امكانات و نيروها برای تحقق آن برنامه‌ها حاصل شده است
اما اشاره به موانع و مشكلات حركت حزبی هم خالی از لطف نيست
شايد مهمترين ضعف همه احزاب موجود در كشور، حرفه‌ای نبودن احزاب است كه اگر عواملی در نظر مشكلات فراوان اقتصادی و مالی و يا نبودن آموزش‌های لازم براي انسجام و انضباط حزبی را در نظر نگيريم بي‌شك مهمترين عامل اين ضعف را بايد در ساختار فرهنگ سياسی كشور جست و جو كنيم حاكميت استبداد سبب شده است تا بهر نحو ممكن با تشكل‌پذيری و نظم بخشي به حركات توده‌وار و قابل پيش‌بيني ساختن آينده كشور مخالفت شود و مهمترين راه مخالفت نيز به صورت اخلال در امنيت روانی و فيزيكي اين فعاليت‌ها تجلی يافته است نظام سياسی كه اصولا فعاليت حزبي را تقبيح مي‌كند و به هيچ وجه فعاليت حزبی را به هدف كسب قدرت برای اجرای برنامه‌های از پيش تعيين شده و مورد قبول مردم بر نمي‌تابد با ورود بعضی كادرها و اعضای حزب به درون سيستم حكومتي كشور انواع فشارها و تضييقات بر آنها وارد مي‌كند تا هرگونه ارتباط فكری و برنامه‌ای خود را با حزب قطع كنند به محض اينكه فعاليت منسجم حزبی شكل مي‌گيرد با انگ انحصار طلبی و عدم شايسته‌سالاري تلاش مي‌كنند، حركت را متوقف كنند بدين لحاظ در كشور ما حزبي خوب است كه هيچ فعاليتی نكند، هيچ موضعگيری نداشته باشد و هيچ فعاليت كادر سازی و تلاش براي بركشيدن آنها صورت ندهد اين حالت مانعی عمده برای عدم انسجام عمل در ميان كادرهای حزبی به خصوص آنها كه در عرصه قدرت وارد مي‌شوند، مي‌باشد
ما در طول تاريخ جمهوری اسلامي كمتر تجربه موفق حزبی داشته‌ايم و به همين لحاظ عمده تجربيات موجود مربوط به حركت‌های مخفی يا نيمه مخفی زمان رژيم سابق باز مي‌گردد و به همين جهت هنوز عنصر شفافيت، دموكراتيك بودن و نقدپذيری در درون احزاب ما جای خود را پيدا نكرده است ما نيز كم و بيش اين مشكلات را در درون خود تجربه كرده‌ايم
همين جا ضمن تشكر از همه عزيزاني كه با هر نيت ما را به تازيانه نقد خود نواخته‌اند، مي‌گويم ما به هر نقدی به چشم نعمت نگاه كرده‌ايم و كوشيده‌ايم اگر نقدی وارد است به ترميم آن ضعف بپردازيم و اصولا نقد از جبهه مشاركت را براي اولين بار خود با دعوت از صاحب نظرانی كه از بيرون به جبهه مشاركت نگاه مي‌كنند از سه سال پيش شروع كرده‌ايم و همچنان اين سنت حسنه را ادامه خواهيم داد به نظر ما برای غلبه بر مشكل پيش گفته بهترين راه ورود جوانان و نسل جديد به درون تشكيلات حزبي است و معتقديم هر چند هنوز به خاطر تمهيدات و هجوم روانی و فيزيكی به تشكل‌های سياسی نمي‌توان از احزاب انتظار نقشی همانند احزاب در كشورهای دموكراتيك داشت اما به هر حال حضور جوانان معتقد به مرام و منش حزب در بدنه آنها، فضای جديدی را در عرصه روابط دموكراتيك درون حزبي، شفافيت مواضع حزب و تعامل روانتر حزب با جامعه‌ای كه اكثريت قاطع آن را جوانان تشكيل مي‌دهند ايجاد خواهد كرد
جبهه مشاركت در عرصه سياسی براي تعامل با اركان حكومت راهكارهاي مختلفی را برگزيده است كه محور همه آنها را گفت و گو تشكيل مي‌دهد اصل اساسی ما در برابر اين اركان، حمايت از برنامه‌های راهگشا و منطبق بر خواست و نياز مردم و انتقاد از عملكردهای ناصواب بوده است و طبيعی است كه حزب در اين تعامل همه برنامه‌ها را با شاقول اصلی خود كه استقرار مردمسالاري بوده است سنجيده است و در اين مورد حساسيت ويژه‌ای نشان داده است و بيشترين فشارها را نيز در همين رابطه تحمل كرده است
دفاع از حق همه شهروندان با هر تفكر و عقيده و اعتراض به ناديده گرفتن اين حقوق و عمل برای ايفاي آن از طريق همه امكانات در اختيار، فعاليت اصلی سياسی حزب بوده است اعتراض به بخش‌هايی از حكومت به خصوص قوه قضاييه و شوراي نگهبان كه به نظر ما در مواردي ناقض اين حقوق بوده‌اند سبب انواع اتهامات، ممحدوديت‌ها، پرونده‌سازي‌ها و حملات وسيع تبليغاتی عليه حزب بوده است
اما به اعتقاد ما همين موضع‌گيري‌ها و فشارها بوده است كه حزب ما را به صفت صداقت و همراهی با مردم به جامعه شناسانده است و باعث شده است عليرغم همه ضعف‌ها و كاستي‌هاي ما، مردم اقبال خوبی به حزب و برنامه‌های آن نشان دهند
هدف ما در سال آينده تقويت بيشتر اركان تشكيلات با تكيه بر آموزش، گسترش كمی و كيفی حزب، تدوين منشور عمل و تقويت حضور حزب در عرصه بين‌المللی است و اميدوارم همكاران عزيز ما در اين كنگره با تدوين برنامه يكساله حزب با واقع نگری و دورانديشی به اين مهم نائل آيند
اينك اجازه مي‌خواهم تا با توجه به وضعيت خاص كشور نظرات خود را حول بعضی مسائل كشور بيان دارم بديهی است كه بيانيه پاياني كنگره به صورت كامل ضمن تشريح وضعيت كلان سياسی و اجتماعی و اقتصادی كشور ديدگاه‌های حزب را پيرامون اين مسائل و راههای خروج از وضعيت فعلی عنوان خواهد كرد
اگر هدف اصلی هر نظام و هر حكومتي را رفاه مردم، آبادانی كشور و پيشرفت مداوم و تعامل سازنده با همه كشورهای جهان بدانيم مهمترين و اساسي‌ترين مانع در اين راه وجود حكومت‌هايی است كه بر آمده از مردم نيستند
بي‌هيچ ترديدی توسعه پايدار و مداوم درجهان امروز با حكومت‌هاي توتاليتر امری محال است و در كشور ما نيز چه به لحاظ تحولات عظيم اجتماعی و چه به لحاظ آموزه‌هاي دينی و فرهنگی نتيجه‌ای جز فقر و فساد و تبعيض به دنبال نخواهد داشت
به همين دليل به نظر مي‌رسد براي رفع موانع توسعه نبايد دنبال فرمول‌های اقتصادی صرف گشت بلكه بايد به دنبال راهكارهايی بود كه مردمسالاری تحقق عينی يابد تنها در يك حكومت مردمسالار است كه ما شاهد پويايی و رشد اقتصاد، فرهنگ، سياست و همه اركان شكل دهنده يك اجتماع خواهيم شد پيروزی انقلاب اسلامی از اين لحاظ مايه اميد بود مهمترين حاصل اين انقلاب شكستن حلقه معيوب استبداد - استعمار و عقب‌ماندگي بود
پس از پيروزی انقلاب اسلامي، ما دستاوردهای زيادی داشتيم كه با توجه به عدم تجربه حكومت‌داری آن هم از نوعی كه مدلی برای آن در دنيا وجود نداشت فشار و هجوم خارجی و از همه مهمتر وابسته بودن همه عرصه‌ها به خارج قابل توجه است
اما به نظر مي‌رسد غفلت از يك امر، امروز ما را به مسائلی مبتلا كرده است كه همه مسئولان و ملت را به يك نتيجه نگران كننده رسانده است غفلت از نهادينه كردن حضور سامان‌مند مردم در عرصه تصميم‌گيري و بستن همه راه‌های قدرت طلبي، قانون‌گريزی و در يك كلمه بازگشت استبداد
اين وضعيت سبب شده است كه امروز همه ما نگران آينده كشور باشيم
در كنگره دوم جبهه مشاركت نسبت به اوضاع سياسی و آينده كشور نكاتي را بيان كرديم و هشدار داديم كه استفاده جناحی از نهادهای ملی و به خصوص نهادهايی كه ماهيتا بايد عملكردی فراجناحی داشته باشند نظير قوه قضاييه، مجمع تشخيص مصلحت، شورای نگهبان و صدا و سيما مي‌تواند به گسترده‌تر شدن شكاف بين ملت و حاكميت و سست كردن پايه‌هاي مشروعيت نظام منجر شود و هزينه‌هاي غير قابل جبرانی را به بار آورد و در قبال تمام اين اين آثار سوء آثار مثبت قابل محاسبه برای حتي سوءاستفاده كنندگان ناچيز خواهد بود ما در همان زمان گفتيم ساختار حكومت در كشور ما به نحوي است كه عملا نهادهای انتخابی جز افكار عمومی سرمايه و قدرتي ندارند و هر چند مي‌توانند مانع از حاكميت بلامنازع اقتدارگرايي و انحصارگرايی در عرصه حكومت بشوند اما به واقع ابزار اعمال قدرت آنها محدود است اما اين موضوع نبايد سبب آن شود كه اين بخش از حاكميت از تمام اختيارات و ابزار قانونی خود استفاده ننمايد و تنها شرط محدوديت استفاده از اين ظرفيت‌ها وارد نشدن در ميدان بازی تعريف شده از سوی محافظه‌كاران است كه مهمترين آن ايجاد تنش و ناآرامی در كشور است و به همين جهت مناسب‌ترين روش و حركت، آن است كه همه نهادها به خصوص نهادهايی كه مستقلا از سوی مردم انتخاب نمي‌شوند در برابر مردم و افكار عمومی مجبور به پاسخ‌گويي شوند و مسووليت اعمال خويش را نپذيرند چرا كه قدرت، مسووليت و پاسخ‌گويی سه اصل تجزيه‌ناپذير است و هركس قدرت بيشتری دارد و بر اركان ديگر برتری داشته باشد، طبعا مسووليت بيشتری خواهد داشت و لزوما پاسخ‌گويی وی در برابر ملت، افزون‌تر خواهد شد

 


 

خاتمي در ادامه سخنان خود افزود: امروز اين نكته مسلم فرض شده است كه در قانون اساسی جمهوري اسلامی برخلاف قانون اساسي مشروطه، هيچ فرد يا نهادی كه تنها مظهر حاكميت ملی و نهاد وحدت ملي باشد وجود ندارد بلكه در سلسله مراتب حاكميت نظام بالاترين مرجع، بيشترين قدرت را داشته و طبعا بايد مسووليت‌پذيرترين نهاد در كشور محسوب شود از طرفي به نظر ما در قانون اساسی هيچ نهادی از قدرت لايتناهی و مطلق برخوردار نيست و همه مجبورند در حيطه‌ی وظايف مشخص شده‌ی قاني خود عمل نمايند
بايد عملكرد اصلاح‌طلبان و پيشرفت حركت اصلاحات را نيز سنجيد به نظر مي‌رسد علي‌رغم اقدامات غيرقابل توجيهی كه در سال گذشته صورت گرفت و علي‌رغم از دست رفتن بعضی فرصت‌های طلايي به خصوص در عرصه‌ی روابط خارجي، پي‌گيری آن سياست سبب شده است تا امروز در عرصه‌ی افكار عمومي شفافيت كم‌نظيری از عملكرد دستگاه‌های مختلف كشور وجود داشته باشد و بي‌ثمری بعضی از اقدامات، چنان آشكار شده است كه اقدام‌كنندگان آن نيز امروز به فكر فرافكنی افتاده و درصدد هستند تا رفتار خود را نه به اراده‌ی خود بلكه منسوب به مراجع ديگر نمايند كه از جمله مي‌توان از اقدام قوه قضاييه در تمسك به شورای امنيت ملی يا حتی نهاد روحانيت برای برخورد با فعالين سياسی و احزاب و گروه‌ها و مطبوعات ياد كرد
در اين‌كه آيا ما توانسته‌ايم از همه‌ی امكانات خود به خوبي بهره گيريم يا نه و اين‌كه آيا آن بخش از حاكميت كه در تفسير قانون اساسي، تعريف مردم‌سالاري، تبيين منافع ملی و حتی برداشت از افكار عمومی به نحو اعجاب‌انگيزي خارج از موازين اوليه و بديهی در نزد هر انسان بي‌طرف صاحب منطق عمل مي‌كند به خود آمده است و درصدد اصلاح روش‌های خود برآمده است يا نه، در بيانيه پاياني كنگره به آن خواهيم پرداخت اما مهم‌ترين نكته‌ای كه بايد به آن اشاره كرد اين نكته است كه ورود عناصر اثرگذار جديد در اين برهه‌ي تاريخي، به‌خصوص تهديد خارجي، وضعيت سياسی و اجتماعی كشور را تغيير داده است به نحوی كه امروز نگرانی عميقی در مورد آينده در تمام اركان جامعه و حكومت هويدا شده است و اين نگرانی مختص يك طبقه و يا قشر يا يك جناح و حزب نيست آن‌چه در چند هفته‌ی اخير مشاهده مي‌شود و بارزترين نمونه‌ي آن موضع‌گيری كاملا متفاوت دو روحانی عالي‌رتبه و صاحب تاثير در استقرار و تداوم جمهوري اسلامی بوده است به هيچ چيز جز اين دغدغه‌ی فكری بسيار عميق نمي‌توان نسبت داد
من مايل نيستم در اين‌جا از واژه‌هايي چون بحران، آشفتگي، فروپاشی و يا نظير آن‌ها استفاده كنم اما وضع فعلی را هرچه بناميم بايد به اين نكته اعتراف كرد كه اگر تدبيري كارساز و تصميمی منطبق بر عقل و بر اساس منافع ملی اتخاذ نشود همه‌ي آن واژه‌ها با سرعت معنا پيدا خواهند كرد
من مايل هستم بگويم امروزه مساله‌ي اصلي، سرنوشت اين جناح يا آن جناح نيست حتی سرنوشت اپوزيسيون قانونی و يا حتی آن‌ها كه علي‌رغم مخالفت با جمهوری اسلامی مايل به داشتن ايرانی آباد هستند، نيست مساله‌ی اصلي، سرنوشت يك كشور و آينده‌ی ملت آن است
امروز تراكم مشكلاتی كه اندك اندك اميد به حل آن‌ها از دست مي‌رود و وضعيتی كه بحران برای كشور هم‌چون آب برای ماهی شده است يا هم‌چنان كه دود برای شهروندان تهراني، آن‌چنان فراگير و گسترده است كه همه‌ی ما را به عنوان كسانی كه در درجه‌ي اول خواستار عزت و سربلندی ايران هستيم سخت به تكاپو واداشته است و چه بسا در اين تكاپو مرتكب اشتباه و يا افراط و تفريط نيز بشويم اما آن‌چه مهم است اين است كه نبايد گذاشت تهديدها افزون و امكان تبديل آن‌ها به فرصت از دست برود
بسيار ساده‌انديشی است كه گمان كنيم اگر يك جناح در كشور نباشد و تنش‌های درون حاكميت به ظاهر از بين برود امور، در مسير اصلی خود خواهد افتاد
امروز مشكلات عظيمی نظير فاصله‌ي زياد سيستم اداره‌ی كشور با روش‌هاي علمی وتجربيات موفق بشر، موج عظيم مهاجرت، پديده‌ی هولناك بيكاري، بحران تخصص و كارآمدی در كشور، مسائل مهم زيست‌محيطي،‌ معضلات شهرنشينی و حاشيه‌نشيني، غول عظيم بروكراسی حكومتی و دخالت حكومت در همه‌ی عرصه‌هاي زندگی شهروندان، دور افتادن از عرصه‌های مهم تصميم‌گيری جهاني و تبديل شدن به جزيره‌ای منفك و دورافتاده در دنيای علم و اقتصاد و فرهنگ وسياست و از همه مهم‌تر رشد بي‌اعتمادی مردم و حتی تغيير روابط اجتماعی حاكم در بين خود مردمو دهها مشكل ديگر، اين سوال را در ذهن ما مطرح مي‌كند كه ما با چه سرمايه‌ای و با چه روشي قادر به حل اين مشكلات هستيم و چه چشم‌اندازی از ايران آينده مي‌خواهيم ترسيم كنيم؟
ما با اتكا به چه نسلی مي‌خواهيم ايران را بسازيم؟ پايگاه هويتي اين نسل كجاست؟ نهادهای فرهنگ‌سازي نظير ‎آموزش و پرورش، آموزش عالي، حوزه‌های دينی دستگاه‌هاي رسمی و غيررسمی فرهنگی و رسانه‌ي ملی كشور چه مي‌كنند و چه نقش اثرگذاری در ساختن اين نسل جديد دارند
يا در زمانی كه كشور ما با شيطنت و بدطينتی جنگ‌طلبان آمريكايي، محور شرارت معرفی مي‌شود و رسما تهديد مي‌شود با چه سياستی و روشی مي‌توان هم شر جنگ را از سر كشور كم كرد و هم اين اتهامات را از چهره‌ی جمهوری اسلامی زدود؟
به نظر ما جنبش اصلاح‌طلبی ملت ايران برای حل اين مشكلات و ترسيم آينده‌ی اميدبخش از كشور به وجود آمد و هر ايرانی با هر تفكری ولي با دلی پر از عشق ايران كوشيد در اين جنبش، سهمی داشته باشد و مخالفان اين جنبش نيز يكي منافقين تروريست بودند و ديگر قليل افرادی كه در داخل،‌ خود را مدعی بي‌رقيب ارزش‌ها و مقدسات مي‌دانستند اما چه شده است كه امروزه همه‌ی ما به نوعی نگراني خود را در مورد آينده‌ی كشور، اعلام مي‌كنيم؟ و راه چاره چيست؟
به نظر ما آن‌چه به نام حاكميت دوگانه ناميده مي‌شود به‌خصوص وقتی بر مبنای حق و باطل شكل گيرد و نتيجه‌ای جز اين نخواهد داشت
حاكميت دوگانه را اگر بر اثر سوءفهم شكل گرفته باشد مي‌توان با كمك عقل و منطق و تدبير به سوءحاكميت واحد سوق داد اما يك مشكل اصلی ما در اين است كه اولا عده‌ای به واقع حاكميت مردم را در برابر حاكميت الهی قرار مي‌دهند
اين عده خود را تنها مفسران ديني و نماينده‌ی تام‌الاختيار معصوم در زمين مي‌دانند و بر اين اساس برای خود حق وتو در همه‌ي زمينه‌ها قائل هستند
با اين ديد حق و باطلی و لاهوتي ـ ناسوتي كه امروز در بخشی از حاكميت وجود دارد طبيعی است كه مردم‌سالاري حداكثر شعاری است زيبا تا بتوان در جهان امروز تبليغات كرد و راي مردم تنها تا زمانی ارزش دارد كه در چارچوب‌های ذهنی آن گروه جاي بگيرد و در غير اين صورت مجاز هستند با هر وسيله‌ای آن را بي‌اثر كنند
به نظر ما حاكميت دوگانه بااين تفسير قادر به حل مشكلات كشور نيست و بايد با يك تصميم تاريخی و اقدامی شجاعانه، همه‌ی اين تهديدها را با درايت به فرصت تبديل كرد
اگر امروز وفاق ملی يا وحدت ملي بر زبان همه جاری است ترجمان حقيقتی جز اين نيست كه ديگر سياست حذف نمي‌تواند جوابگوی نيازهاي رو به افزايش كشور باشد و همين بحث مي‌تواند راهكار اصلی براي برون‌رفت از همه‌ی بحران‌ها باشد
نگرانی ما اين است كه بحث وفاق ملی در نزد عده‌ای تنها براي خريدن زمان و خسته كردن رقيب و اميد واهی به آينده‌ای باشد كه چون اهرم‌های حذف را در اختيار دارند بتوانند با كمترين هزينه از شر رقيب راحت شوند اما همين‌جا بايد اين هشدار را داد كه اين اقدام شايد بزرگ‌ترين اشتباه و شايد آخرين اشتباه آن‌ها باشد چراكه به قيمت حراج باقي‌مانده پراميد مشروعيت نظام تمام خواهد شد
اما رسيدن به وفاق نيازمند پذيرش اصول و توافق بر راه‌های كم‌هزينه است
اگر بپذيريم كه امروز بيش از آن‌كه مشكل ما منازعات درون حكومتي باشد شكاف بين حكومت و ملت، بحران‌آفرين است، آن‌گاه ناچاريم بر اين نكته انگشت بگذاريم كه ما در حكومت دچار بحران نفوذ شده‌ايم
فقدان كلام محوری و اثرگذار از جانب حكومت در درون جامعه بارزتر از آن است كه بتوان آن را انكار كرد
بنابراين وفاق را نمي‌توان توافق گروه‌های سياسی درون حكومت و يا حتی بيرون حكومت تلقي كرد محور وفاق را بايد ملت گذاشت كه خواسته‌های روشنی دارد و حتي بارها راه‌های تحقق آن‌ها را نيز فرياد كرده است و هركس كوچك‌ترين ترديدی در خواست مردم دارد، مي‌تواند مستقيما به مردم مراجعه كند نكته‌ي ديگر اين‌كه برای نجات كشور، همه بايد آماده‌ی تنازل باشند در عرصه‌ی سياست و اداره‌ی جامعه جزميت و دگم بودن جايی ندارد اين‌كه بپذيريم ممكن است بخشی از حقيقت نزد ديگران حتی دشمنان ما باشد ما را به مدارا و تسامح و پذيرش همديگر،‌ رهنمون مي‌سازد طبيعي است اگر وفاق در ابتدا حول حداقل‌ها شكل مي‌گيرد و به مرور زمان گستردی بيشتری مي‌يابد در هر امری كه اجماع نباشد تعيين‌كننده‌ي راه نظر مردم خواهد بود كه بايد مجلس همه‌ی ملتزمين به قانون اساسی به عنوان فصل‌الخطاب مورد قبول قرار گيرند بر اين اساس است كه ما گفت و گو را نه فقط يك روش بلكه به عنوان يك هدف پي‌گيری مي‌كنيم ما نيازند گفت و گو برای رسيدن به وفاق چه در زمينه‌ی مبانی و اصول چه در زمينه‌ی مفاهيم و انتقال آن‌ها و چه در زمينه‌ی روش‌ها هستيم
نكته‌ی ديگری كه بايد به آن متذكر شد اين است كه كينه‌هاي گذشته مانع عمده‌ای بر سر راه محسوب مي‌شوند اگر بخواهيم افق روشن آينده را ترسيم كنيم بايد به گذشته به چشم عبرت نگاه كرد نه به چشم انتقام ملت و كشور ما سخت نيازمند همدلي، مهربانی و گذشت است و نه نيازمند خشم و خشونت و تندخويی تجربه‌ی تاريخی انقلاب ما نشان داده است كه يكی از ضعف‌هاي بزرگ آن حاكم بودن فرآيند حذف بوده است كه با اين روش، همواره به نقطه‌ی صفر برگشته‌ايم و متاسفانه در بسياری از زمان‌ها قدرت دفع ما بسيار بيشتر از قدرت جذب بوده است در حالی كه در مواردی كه فرآيند جذب حاكم بوده است نتايج دلچسبی نيز به بار آورده است كه از همه مهم‌تر بايد به چند صباح دوران پس از حماسه‌ي دوم خرداد اشاره كرد بايد مجلس ترميم اين نقطه ضعف به طور جدي انديشيد و تلاش كرد ما معتقد نيستيم با حذف يك جناح يا يك گروه حتی اپوزيسيون قانونی خارج حكومت اوضاع كشور سامان مي‌يابد ما معتقد هستيم درون ساختار سياسي حكومت ما به اندازه‌ی كافی براي فعال شدن شكاف‌های بالقوه، انرژی متراكم وجود دارد و تجربه‌ي حذف جناح به اصطلاح چپ در سال 71 نيز مؤيد اين نظر است و بنابراين بايد قبل از هر كاری در اين نگرش در اركان حكومت تجديد نظر شود
 
يكی از نيازهای مهم وفاق، شفاف شدن مبانی و مواضع گروه‌ها و نيروی سياسی فعال در جامعه و افزايش قدرت تفكر جامعه است بدين منظور نياز اوليه‌ی جامعه‌ی ما آرامش و پرهيز از تنش‌زدايی و التهاب آفرينی است فضای موجود اطلاعاتی - امنيتي، بداخلاقي‌هاي حاكم، استفاده‌ی ابزاری از مقدسات و ارزش‌ها برای نابود كردن رقيب، استفاده از قدرت، ارسال پر حجم پيام‌های گمراه كننده و دروغ كه گاهی حتی خود پيام‌سازان را نيز دچار توهم مي‌كند زمينه‌ی شكل‌گيری وفاق را با مشكل روبه‌رو مي‌سازد به همين جهت يكی از مهمترين كارها بايد تبيين و تعيين جايگاه نهادهاي حكومتی باشد
ما معتقديم مبنای مشروعيت يك نهاد صرفا انتخابی بودن يا انتصابی بودن آن نيست چرا كه در همه‌ی نظام‌های دموكراتيك اين نهادها وجود دارند بلكه مهمتر از وجود آنها، عملكرد آنها در حيطه‌ي اختيارات قانونی است به نظر ما فراكشيدن نهادهای غيرانتخابی از رقابت‌های سياسی كه متاسفانه گاه تا حد پياده نظام يك جناح سيايس وارد رقابت مي‌شوند، اهميت وافری دارد و بايد نقش آنها را بر داوری بي‌طرفانه و عمل در چارچوب قانون تعريف كرد
جنبش اصلاحات بايد تلاش كند تا واگرايي‌های موجود را به همگرايی تبديل كند و البته اين اقدام نيازمند آمادگی تغيير در رفتار و تركيب اين نهاد نيز بود، مشكل آنجا حدت مي‌يابد كه اين نهادها به مردمسالاری نيز باور نداشته باشند و عملكرد آنها سبب بي‌اعتمادی مردم شود و بدتر از آن گسترش اين بي‌اعتمادی سبب شود كه حكومت به سمت تشكيل جزايري جداگانه پيش برود كه حتی توافق درونی آنها بر سرمسايل بديهی و اوليه نيز بلااشكال نيست
امروز مردمسالاري، قانون‌گرايي، حاكميت مردم و اصلاحات به خوبی در فرهنگ سياسی كشور جای خود را باز كرده است اما آنچه از اين واژه‌ها فهم مي‌شود يكسان نيست متاسفانه «گفت‌وگو» كه ابزار مناسبی براي غلبه بر اين سوءتفاهمات و سوءفهم‌ها بوده و هست، نه به درستی مورد استفاده قرار گرفت و نه در آن حد كه به آن پرداخته شد نتيجه به بار آورد به حدی كه گاه به ذهن خطور مي‌كند كه‌ آيا فردی را كه خود را به خواب زده است مي‌توان با گفت‌وگو بيدار كرد؟
عليرغم همه‌ی اين دشواري‌ها يكي از وظايف اصلی اصلاح‌طلبان همچنان گفت‌وگو مي‌باشد تا بتوانند هم اعتمادسازی كنند و هم غفلت را بزدايند و در اين راه بايد اذعان كرد طرح بعضی مسايل فرعی و ايجاد حساسيت‌های نابجا كه بهانه‌ای برای قدرت طلبان برای منحرف كردن اذهان ساده، ايجاد مي‌كند و امكان تشنج‌آفريني را برای آنها فراهم مي‌كند سبب انحراف حركت اصلاحات از مسير اصلی خود مي‌شود
ما به عنوان يك حزب كه در روند اصلاحات نقش داشته‌ايم خاضعانه اعلام مي‌كنيم كه اگر كسی براي تحقق وحدت ملی و وفاق همگاني اقدامی عملی صورت دهد و گامي بردارد صميمانه به دنبال او حركت خواهيم كرد
ما اگر احساس كنيم حفظ تماميت ارضی و استقلال كشور و عزت و سربلندی مردم و تامين حقوق اساسي ملت به خصوص آزادي‌های قانونی و رعايت حرمت و كرامت ملت با سكوت ما تامين مي‌شود ديگر كلامی بر زبان و حرفی بر قلم جاری نخواهيم كرد ولی آنچه احساس امروز ماست اين است كه خروج از اين بحران‌ها و ساختن و آباد كردن ايران نيازمند مشاركت گسترده‌ی همه‌ي ايرانيان است و نه كناره‌گيري آنها
اگر امروز بحران‌های مختلفی ما را احاطه كرده است به معنای اين نيست كه بايد تسليم بحران‌ها شد و ملت ايران نشان داده است كه در سخت‌ترين وضعيت‌ها بهترين انتخاب را برای نجات كشور داشته است و در همه‌ حال در حفظ هويت و ميراث و تمدن و فرهنگ خود توفيق يافته است نگرانی آنجاست كه اين فرصت‌ تاريخی برای برون‌رفت از حلقوم شوم استبداد - استعمار - عقب‌ماندگي از دست برود و بسيار پرهزينه شود به خصوص در شرايط فعلی كه بعضي قدرت‌های خارجی كه اصولا حكومت‌هاي مردمسالار را در منطقه برنمي‌تابند همصدا با مخالفان داخلی دموكراسي در صدد ضربه زدن به جنبش مردمسالاری ايران هستند
اميد مردم اين بوده و هست كه چه مسوولان كه مستقيم توسط آنها انتخاب می شوند و چه آنها كه در چارچوب نهادهای قانونی انتصابي در حاكميت وارد مي‌شوند، پيام آنها را درك كنند و به دست آنها مشكل مردم حل شود تا نيازی به آزمودن‌ راه‌های ديگر نباشد ما معتقديم اهداف اصلی انقلاب، محتوای قانون اساسی و سنت امام راحل به اندازه‌ی كافی و روشن است و ما را به تن دادن به راي مردم وادار مي‌كند براين اساس تعهد همگان به عمل در چارچوب قانون اساسی و رعايت حدود همه‌ي نهادهای قانونی شرط اول برآوردن اميد مردم است
ما اميدواريم با اين التزام گامي اساسی در جهت تحقق مهمترين هدف مردم يعنی مردمسالاری برداشته شود
اقتدار يك نظام در سلاح و ثروت نيست نظام مقتدر يعنی نظام پوياي مردمی كه چنان به قدرت مردم منحصر است كه برای مقابله با مخالفان قانونی خود نيازی به زندان و تهديد و زور ندارد اين نظام نقد را نعمت مي‌داند و هرچقدر قدرت تحمل نقد در حكومتی بيشتر بايشد بايد به اقتدار بيشتر آن حكم كرد و هر چقدر در برابر نقدهاي دلسوزانه و عالمانه به فشار و تحديد و تهديد روی آورد درجه‌ي مردمسالاری آن حكومت را بايد تنزل داد
آينده‌ی كشور روشن و مطمئن است و يقينا مردم شريف ما با تجربه‌ي گرانی كه دارند خود امور كشو را به صلاح خواهند كشاند چه ما بخواهيم و چه نخواهيم مردم يا ما را از خواب غفلت بيدار خواهند كرد و يا بي‌ملاحظه ما را در خواب‌زدگي غافلانه‌ی خود تنها خواهند گذاشت و به شعار ايران برای همه‌ي ايرانيان كه بر تارك برنامه‌هاي جبهه‌ی مشاركت ايران اسلامي تلالو يافته است نشانگر ايمان ما به توانايی ملت و باور ما به مشاركت فعال و شاداب تك‌تك ايرانيانی است كه كشور ما سخت به دانش، تجربه و سرمايه‌ی مادی و معنوی آنها نيازمند است
هدف جبهه‌ی مشاركت ايران اسلامي در اين برهه‌ی زماني، استقرار كامل مردمسالاری و پذيرش همه‌ي الزامات و تبعات آن است تا در سايه‌ی آن مشكلات اقتصادي، اجتماعی و فرهنگی كشور نيز سامان يابد
در اين راه دست همه‌ی شما را مي‌فشاريم
ما خروج از دايره‌ی اراده‌ی ملت را جز به يكی از دو نتيجه‌ی منتهي نمي‌بينيم يا ديكتاتوری و استبداد در هر قالبی حتی تحت پوشش دين و جمهوری اسلامی و يا هرج و مرج و آشوب
و در هر حال ما به هيچ وجه هيچگونه همراهی و همدلی با اين دو سناريو نخواهيم داشت و تا آنجا كه فعاليت‌هاي خود درون حاكميت را به نفع مردمسالاری بدانيم و از تمام توان خود بهره‌ خواهيم گرفت

 

ی