محمد رضا خاتمی

3  لشگر از سحرگاه جمعه 28 تيرماه در تهران به راه افتاد.

لشگر اول، از پادگان‌ها، مراكز بسيج، چند مسجد در تهران كه جای مسجد قبا و ارشاد را گرفته‌اند و به مراكز عزيمت "نيروهاي تعليم ديده" تبديل شده‌اند و ميادين اصلی شهر به حركت در آمد كه در آنها همه نيروي انتقالی از حوالی تهران تمركز يافته بود.

لشگر دوم، از زاغه‌ها، شهرك‌هاي فقيرنشين اطراف تهران و ساختمان‌های نيمه تمام شمال شهر كه شبها خوابگاه بيكاران است روانه شد. اين لشكر بيكاران در ميادين و چهار راه‌های اصلی جا گرفت تا صاحبان كار به سراغش بيآيند.

حركت اين دو لشكر تازه نبود. اولي كه پيوسته از تعدادش كاسته مي‌شود، برای هر راهپيمائي فرمايشی شكل مي‌گيرد و دومی كه مدام به شمارش اضافه مي‌شود حضوری هميشگي و روز به افزايش دارد.

لشگر سوم، مثل هميشه خودجوش و بي مقدمه در ميدان حاضر شد و كوچه‌های شمال شهر را به تسخير درآورد.

از نخستين ساعات بامداد هزاران هزار جوان كه معلوم نيست كدام تشكيلات ناپيدا به راهشان مي‌اندازد، در خيابان‌های شمال شهر كه به كوه‌های شميران منتهی مي‌شود به حركت در آمد.

ساكنان شمال شهر به اين مسافران آخر هفته عادت دارند و مي‌دانند كه سال‌هاست روزهای هفته بين راهيان كوه تقسيم شده‌است: سه شنبه‌ها متعلق به كوهنوردهاست. چهارشنبه افراد مسن‌تر، پنجشنبه‌ها جوانان و جمعه‌ها "تيپ جواد". اين آخری نامی است كه اصطلاحا به لات‌ و لوت‌هاي داده شده و منشاء آن تعلق اين قبيل افراد به محله جواديه تهران است. اين تيپ را برای ايجاد مزاحمت كوهي درست كرده‌اند تا برنامه كوه رفتن مردم در روزهاي جمعه را برهم بزنند. از آغاز امسال بدستور رهبر برای پنج شهيد گمنام در "تپه نور" كلكچال زيارتگاهی ساخته‌اند كه مسير راهپيمائی جمعه‌ تيپ جواد به آنجا ختم مي‌شود. "ضربت" (نامی كه اصطلاحا به نيروهای بسيجي داده شده) هم به تيپ جواد اضافه شده است. همين است كه جمعه‌ها جوانان از مسيرهاي منتهی به مسيرهای كلكچال استفاده نمي‌كنند، اما اين برنامه امروز، جمعه 28 تيرماه به هم ريخت. خيابان‌هاي منتهی به مسيرهای كلكچال از منظريه و پارك جمشيديه و گلاب دره از انبوه جوانان پوشيده شد.

 كمي‌ آنطرف‌تر جمعيت عظيمی از دختران و پسران در گروه‌هاي چند نفره از مسيرهای دوگانه در بند و مسير دربند روانه بودند.

ساعت 7 صبح در حاليكه تلويزيون ميدان خالی آزادی را نشان مي‌داد كه در محاصره ماموران انتظار راهپيمائي سازمان داده شده را مي‌كشيد، ميدان‌های تجريش لبريز از جمعيتی بود كه دنبال وسيله نقليه مي‌گشتند تا خود را به مسيرهای منتهی به كوه برسانند! ساكنان خيابان‌هايي كه به كوه مي‌رود از هياهوي عبور هزاران جوان به بالكن‌ها آمده و زنی از فراز يكی از بالكن‌ها مي‌پرسيد:

-‌ چه خبر شده؟

جواني كه كوله‌پشتی خود را جابجا مي‌كرد، چوبدستش را بالا آورد و با لبخند گفت:

-‌ رهبر گفته راهپيمائي...

جواناني ديگر خنديدند و به راه خود ادامه دادند.

ساعت هشت و نيم صبح، در همان حال كه هزاران راننده اعزامی در ميدان‌های شهر در انتظار راهپيمايان بودند، كوه‌هاي شمال تهران لبريز از جوانانی بود كه شهر را ترك كرده و به كوه زده بودند. سرود آنها "سرود ای ايران" است و گاه نيز مي‌ايستند و سرود "سه يار دبستاني" را سر مي‌دهند.

رئيس جمهور امريكا، چندی پيش يك نامه محرمانه برای محمد‌خاتمي نوشت و در آن از وی خواست تا مراكز آموزش نظامی فعال در منطقه مازندران ايران را تعطيل كند. اين خبر، پس از مدتی در پايگاه جديد اينترنتی "امروز" منتشر شد.

اين نخستين بار نبود كه مقامات بلند پايه امريكا از وجود پايگاه‌های نظامی در ايران و واحدهای عملياتی خبر مي‌دادند و اطلاعات خود در اين زمينه را مطرح مي‌كردند. براي نخستين بار، پس از سقوط طالبان در افغانستان، "زلماي خليل‌زاد" نماينده ويژه كاخ سفيد در امور افغانستان و مشاور ارشد امنيت ملی كاخ سفيد، طی مصاحبه‌ای با راديو بي‌.بي.سی از سپاه محمد و سپاه قدس بطور مشخص نام برد كه در آنها برخي افراد سازمان القاعده تعليم ديده و جمهوری اسلامي از طريق اين دو مركز نظامي در امور داخلی افغانستان دخالت مي‌كند.

جورج بوش، فراتر از اطلاعات زلمای خليل‌زاد در نامه خود به محمد‌خاتمی اطلاع خود از وجود پايگاه‌هاي آموزش نظامی در مازندران ايران را مطرح كرد. اطلاعات زلمای خليل‌زاد مي‌توانست از طريق عكس‌های ماهواره‌اي و برخی بازجوئي‌های انجام شده از بازداشت شدگان سازمان القاعده بدست آمده باشد و عمدتا مربوط به امور القاعده و افغانستان باشد. اما اطلاعات جورج بوش گامي از اين فراتر است. او، در تدارك يورش نظامی امريكا به عراق چنين نامه‌ای را براي محمد‌خاتمی فرستاده تا رهبران جمهوری اسلامي بدانند امريكا پرونده‌اي نيز در ارتباط با مسائل داخلی عراق برای ايران فراهم آورده‌است! اين ادعا با اطلاعات مربوط به سازمان القاعده و عكس‌های ماهواره‌اي تفاوت دارد زيرا مسائل و حوادث آينده عراق را در بر مي‌گرفت.

مصاحبه اخير فردی بنام "حكيم" بعنوان سخنگوی مجلس اعلاي انقلاب اسلامی عراق كه رهبر و دبيركل اوليه آن آيت‌الله شاهرودی رئيس كنون قوه قضائيه بود، تا حدودی رابطه‌هاي امريكائی در مجلس اعلاي انقلاب اسلامی عراق و اطلاعات امريكا از طريق اين رابطه‌ها را مشخص ساخت. سخنگوی كنونی مجلس اعلاي انقلاب اسلامی گفت كه از سال 92 با امريكا در ارتباط بوده‌است. يعنی در همان زمان كه آيت‌الله شاهرودي رئيس مجلس اعلای انقلاب اسلامی بود! وی همچنين اذعان داشت كه با امريكا در باره آينده عراق مذاكره كرده‌است! همين اعتراف كافی است تا مشخص شود جزئيات رابطه‌ها، بودجه، امكانات، پايگاه‌ها و مناسبات مجلس اعلای انقلاب اسلامي، با اسناد در اختيار امريكاست!

ميليون‌ها دلار پول نفت ايران، طي دهسال گذشته صرف اموری نظير ايجاد پايگاه آموزش نظامي برای القاعده و يا پايگاه نظامی برای ايجاد ارتش مجلس اعلای انقلاب اسلامی شد، كه اكنون مشخص شده رهبران، سخنگويان و هدايت كنندگان آن يا از ابتدا با امريكا و انگليس بوده‌اند و يا در جريان حوادث اخير جهاني، با امريكا و انگليس همسو شده‌اند؛ و اين درحالی است كه بايد نگران زمانی بود كه با آغاز ماجراجوئی نظامی عليه ايران، همين نيروها بعنوان ستون پنجم امريكا و انگليس در داخل واحدهای نظامي ايران عمل كنند. اين نگراني بازهم تشديد مي‌شود، وقتي در ميان فرماندهان نيروهاي انتظامی و سپاهي، هستند كسانی كه از جمله معاودين عراق هستند و ريشه‌هاي ايراني‌آنها ضعيف است.

تمامي اين نهادهای نظامی و امنيتي از جمله نهادهای زير پوشش بيت رهبری بوده و هستند كه با نام‌های گوناگون و بودجه‌های عظيم محرمانه اداره مي‌شده و مي‌شوند. هيچ نهاد و مرجعی حق نظارت بر عملكرد اين ارگان‌ها را تاكنون نداشته‌است و هنوز هم سئوال پيرامون اين نوع سازماندهي‌ها و عواقب و نتايج آن به مطبوعات راه ‌نيافته‌است، حتی پس از افشای خبر نامه‌ اخير محرمانه جورج بوش به خاتمی برای تعطيل مراكز آموزش نظامی در مازندران!