از
هنگاميكه آقای سيدمحمد خاتمی به
عنوان رئيسجمهور و با هدف
اصلاحات مردمسالارانه وارد
مناسبات قدرت در بالاترين سطح آن
شدند، توقعات مشخصی در ميان
فعالين جنبش اصلاحات كه با حمايت
خويش، حضور ايشان در اين سطح از
قدرت را ممكن ساخته بودند شكل
گرفت. توقع آنها اين بود كه آقاي
خاتمی در چانهزنيهای جاری در
درون ساختار قدرت، خواستههاي
مردمسالارانه را نمايندگي
نمايد، دلبستگيهای جنبش
اصلاحات را تصريح و بيان كند، از
بهرهگيری بخش ديگر قدرت از
امكانات حكومتی برای سركوب اصلاحطلبان
جلوگيری نمايد و در محدودههايي
كه در اختيار دارد پيگيری خواستههاي
مردمسالارانه را تسهيل و تسريع
نمايد. اما در عمل، به غير از برخي
موارد خاص، الگوی رفتاری ديگري
از ايشان به نمايش گذاشته شد. در
اين الگوی رفتاری چند محور بيش از
محورهای ديگر با توقعاتی كه شكل
گرفته بود در تعارض قرار ميگرفت.
در گفتوگو با ديگران ايشان به
نمايندگی از كل حاكميت سخن ميگفت
و از عملكرد كل حاكميت دفاع ميكرد،
اعتراضهايش به رفتارها و
عملكردهای بخش ديگر حاكميت را
تنها با خودشان در ميان ميگذاشت
و در محدودههای خصوصی نگاه ميداشت،
در برخورد با تصميمهايی كه تحتفشار
اتخاذ ميكرد چنان وانمود مينمود
كه گويی با رضايت خاطر و توافق
تام به آنها رسيده است، از هر نوع
ابتكاری كه ميتوانست فاصله
الگوی رفتاری او را با جناح ديگر
حاكميت نشان دهد پرهيز ميكرد،
در مقابل هر اعتراض و فشار عمومي
سپر ضربهگير جناح ديگر ميشد،
انجام هر اقدامی و پيگيری هر
خواستهای را مشروط به ايجاد
حداقل نارضايتی در جناح ديگر مينمود
و به تدريج با نگرانی از گسترش
چالشهای سياسی به عرصة عمومی و
رسيدگی به آنها در حضور مردم به
محوری برای آرامسازی و تثبيت
اوضاع تبديل گرديد.
همة
كسانی كه خاتمی را از نزديك ميشناسند،
به وفاداری او به مردم و دغدغهها
و آرمانهای انسانياش گواهی ميدهند.
اما در انتخاب روشها و شيوهها
«تطابق با ارزشهای انساني»
تنها يكی از معيارهاست و معيار
ديگر «كارآيي» است. عقلانيت عملي
حكم ميكند كه ما ابزارهايی را
برگزينيم كه ما را به اهداف خويش
برسانند.
نجابت
سياسی خاتمی در جناح رقيب به «ترس»
تفسير شده است. به همين دليل است
كه جناح مقابل روزبهروز شدت
حملات خويش را به حاميان اصلي
خاتمی و خود او شدت ميبخشد، به
همين دليل است كه آنها در هيچيك
از تصميمهای خويش ملاحظه خاتمي
و دلبستگيهايش
را نميكنند، به همين دليل
است كه در مقابل اعتراضهاي
خاتمی آنقدر خشكسرانه و از موضع
تكبر واكنش نشان ميدهند. آنها
بسيار راضياند كه هزينه
اقدامات خويش را بردوش خاتمی ميگذارند
و از فوايد حضور او در قدرت بهره
ميبرند.
وقت
آن رسيده است كه خاتمی درمورد
تداوم شيوه خويش تصميمگيری كند.
به دليل تفسير غلط جناح مقابل و
به دليل ساختار غير عقلايی تصميمگيري
در آنها، اين روش كارآمدی خود را
از دست داده است. خاتمی بايد به
ياد داشته باشد كه «قدرت را تنها
قدرت كنترل ميكند» و ابراز و
اظهار قدرت ميتواند به عقلاني
شدن تصميمگيری در جناح مقابل
كمك كند. اين كار خدمتی است بلند
مدت به كشور و به محافظهكاراني
كه ادامه حيات در نظامی مردمسالار
را برگزيدهاند.
|