حزب الله تهران و حاميان القاعده در ج. ا چرا نگران شده اند
ليبی
و
قذافي
سرنوشتی كه ديگر با ج.ا مشترك نيست
درجبهه راست جمهوری اسلامی موج بزرگ تبليغات عليه ليبی و
معمرقذافی حاكم اين كشور آغاز شده است. پس از پايان فعاليت های
هسته ای ليبی و اعلام رسمی مقابله اين كشور با هر نوع عمل
تروريستی در سطح جهان، كه خواه ناخواه به نوعی جدائی از جمهوری
اسلامی خواهد انجاميد، به يكباره دو روزنامه رسالت و جمهوری
اسلامی ياد "امام موسی صدر" افتادند كه در سفر به ليبی ناپديد
شد! انصارحزب الله نيز يادش افتاد كه مردم مظلومی در ليبی هستند
كه آنها شاخه هائی هم در ايران دارند كه نه تنها مظلوم اند بلكه
قصد مقابله با حاكم ليبی را هم دارند و بايد حمايت شوند!
در يك كلام، ليبی يكباره شد خائن و حاكم آن نيز از دوست تبديل شد
به دشمن. چرا؟ لابد حسين شريعتمداری بزودی دلائل اين محكوميت را
در كسوت دادستان انقلاب جهانی به سبك ترور، قتل زنجيره ای، سلول
انفراد، گفتگو و تعزير اسلامی اعلام خواهد كرد: مدعی العموم
انقلاب اسلامي!
در آن جبهه، يعنی جبهه ليبی نرمش های سياسی چنان ادامه دارد كه
برای نخستين بار نخست وزير انگلستان "بلر" بزودی وارد طرابلس
خواهد شد و با قذافی ديدار خواهد كرد. نه تنها ديدار خواهد كرد
بلكه زمينه يك قرارداد كمك نظامی انگلستان به ليبی را فراهم
خواهد ساخت.
اين درحالی است كه همين هفته يك مقام ارشد دولت آمريكا برای
نخستين بار در سی سال اخير برای انجام ديداری رسمی به همراه يك
هيات وارد طرابلس شد.
جدائی ليبی و قذافی از جمهوری اسلامی شريعتمداری و احمد جنتی
ديگر كتمان ناپذير است. قذافی هم رسما نگويد، سياست های جديد
ليبی و شمشيری كه روزنامه های وابسته به حزب الله ايران تحت
زعامت احمد جنتی از رو بسته اند می گويد.
اما اين شمشير از رو بستن و پس از 25 سال به خونخواهی امام موسی
صدر به ميدان درآمد، انگيزه هائی قوی تر از گشودن پرونده ناپديد
شدن امام موسی صدر هم دارد. اكنون كه ليبی دروازه های خود را به
روی امريكا و انگستان گشوده است و تا حد انتقال پرونده وتجهيزات
تكنولوژی اتمی خود به امريكا و پذيرائی از هيات امريكائی و نخست
وزير انگلستان عقب نشينی كرده و از دشمن به دوست تبديل شده، اين
بيم و نگرانی وجود ندارد كه اسناد و مدارك مهمی از روابط گذشته
ليبی و جمهوری اسلامی در اختيار امريكا و انگليس قرار گيرد؟
مثلا، اين اشاره جديد قذافی كه " ليبی در پذيرش مسئوليت سقوط
هواپيمای پان امريكن برفراز لاكربی اسكاتلند، ملاحظاتی را در نظر
داشت" به معنای آن نيست كه كل پرونده اين حادثه تروريستی بزودی
دراختيار امريكا قرار خواهد گرفت و از درون آن "علی فلاحيان"
وزير اطلاعات و امنيت وقت و عضو كنونی مجلس خبرگان بيرون خواهد
آمد؟ و يا پرونده برخی انتقالات نظامی به ايران و يا برگ هائی از
اسناد خريد برخی تجهيزات اتمی با واسطگی ليبی و انتقال غير
مستقيم به ايران از طريق ليبی يكباره كشف نخواهد شد؟
در جبهه راست، آنها كه ذوق زده جشن برپائی پارلمان نظامی –
امنيتی را با حضور شاخص ترين عاملين ترورهای داخل و خارج از كشور
ترتيب دادند، آتش و ترقه چهارشنبه سوری ظاهرا پرقبای خيلی ها را
گرفته است.
می توانستند در اين شش سال بی سر و صدا كنار رفته و سرنوشت ايران
را به سرنوشت خود گره نزنند، اما چنين نكردند.
بمبگذاری در هواپيمای پان امريكن كه بر فراز شهر لاكربی اسكاتلند
منفجر شد 270 كشته بر جای گذاشت. يك مامور اطلاعاتی ليبيايی در
آن بمبگذاری مقصر شناخته شد و دولت ليبی مسووليت آن بر عهده
گرفته است، اما حالا قذافی پرونده ديگری را هم در اين رابطه روی
ميز گذاشته است كه در آن فلاحيان نقش اصلی را ايفاء كرده است.
رابطين و حاميان القاعده در قلب حزب الله تهران نگران افشای
همكاری های خود با ليبی در سازماندهی عمليات جهانی و منطقه ای
القاعده و برپائی اردوگاه های آموزشی آن در تهران و ليبی نيستند؟
بنظر می رسد درجبهه راست جمهوری اسلامی كسانی بشدت نگران گشوده
شدن اين پرونده ها و تبديل ليبی و قذافی به دوست و متحد امريكا و
انگلستان در دهانه افريقا و عقبه خاورميانه شده اند.
در ديدار اخير سران اروپا با وزيرخارجه امريكا در مادريد پايتخت
اسپانيا كه اكنون آن را بزرگترين قربانی عمليات تروريستی اروپا
می دانند، نخست وزير انگلستان با اطمينان از همين دوستی و اتحاد
در آينده است كه اعزام هيات های نظامی انگلستان برای آموزش ارتش
ليبی را برای همتايان خود طرح كرد.
بلر گفت: " ما به كشورهايی كه می خواهند از تروريسم و سلاح های
كشتار جمعی دست بشوند، چنانچه ليبی به درستی و با شجاعت چنين
كرده است، برای تحقق اين هدف مشترك دست دوستی دراز می كنيم." و
اين يعنی آشنائی با ليبی و قذافی جديد. مردی كه هميشه اهل معامله
و مانور سياسی بود و زيرك تر و چابك تر از آنكه به سرنوشت صدام
حسين دچار شود. سياستمداری معامله گر كه هنوز به رسم انقلاب
عشيره ای ليبی در سالگرد اين انقلاب سوار بر اسب سفيد به تاخت
وارد محوطه جشن های سنتی انقلاب ليبی درحاشيه خشك دريای مديترانه
می شود و در چادر بزرگ صحرائی خود با سران عشاير و خبرنگارانی كه
به ديدارش می روند ديدار می كند! در آنسوی آب، پس از انگلستان
يونان و ايتاليا در انتظار نوبت اند و ميان اين دو، كشوری كه
نقشه اش به چكمه ای نظامی می ماند اما مردمش موسيلينی رهبر
فاشيسم ايتاليا را در اوج جنگ دوم جهانی نيز مسخره می كردند، خيز
بزرگ را زودتر خواهد برداشت. نفت در آنسوی مديترانه است، در ليبی
است و تشنج و حادثه در كمين خليج فارس!
|