بيانيه شماره 12
متحصنين توسط محسن آرمين قرائت شد.
متن اين بيانيه بدين شرح است:
«
ملت شريف ايران
اقدام غير قانونی و بدعت آميز
هيئت مركزی نظارت در رد گسترده
صلاحيت ها كانديداها نمايندگی
مجلس هفتم كشور را در آستانه
بحرانی خطير قرار داده است . به
اين ترتيب بار ديگر تنش و التهاب نه
از سوی مخالفان نظام و يا از آن
سوی مرزها بلكه همانند چند سال
گذشته از سوی نهادهای
حاكميتی بر جامعه تحميل شده است.
با رد صلاحيت سازمان يافته
استصوابی - سليقهای هيئت
مركزی نظارت شورای نگهبان
تكليف 190 كرسی مجلس آينده پيش از
برگزاری انتخابات به سود
كانديداهای جناح ضد اصلاحات
روشن شده است و در حوزه های
انتخابی باقی مانده نيز
رسيدگی به صلاحيت ها به گونه
ای است كه اين جناح از شانس
دستيابی به كرسی ديگر
برخوردار باشد. بدين ترتيب عملا
استراتژی جناح مخالف اصلاحات
مبنی بر تصرف مجلس آينده به هر
قيمت و با هر هزينه ای می رود
كه جامعه عمل بپوشد. نمايندگان
اصلاح طلب شما در مجلس ششم در
اعتراض به اين روند اكنون 15 روز است
كه در مجلس متحصن شده اند، اين
اعتراض صرفا به كميت بی سابقه رد
صلاحيت شدگان نيست بلكه كليه اراده
ای است كه قصد بلااستفده كردن
انتخابات و رای شما ملت را دارد.
اعتراض عليه روند نامباركی است
كه هم اساس جمهوريت نظام و حق
حاكميت ملت در تعيين سرنوشت خويش و
نقش بلامنازع اراده ملت در شكل
گيری و سمت و سوی امور كشور را
هدف گرفته است.
موج اتهاماتی نظير قصد استحاله
نظام، كودتای پارلمانی و
براندازی قانونی عليه اصلاح
طلبان در تبليغات مطبوعات وابسته
به مخالفان اصلاحات، سخنرانی ها
و خطبه های منابر و نيز رسانه به
اصطلاح ملی كشور هنوز از حافظه
شما ملت آگاه و شريف پاك نشده است.
اكنون كه اقدامات و تصميمات صحنه
گردانان باندهای قدرت پنهان و در
آرا و داوری های هيئت مركزی
نظارت نقاب از چهره بر داشته است و
به روشنايی می توان قصاوت كرد
كه چه كسانی در صدد استحاله نظام
هستند اصلاح طلبانی كه همواره از
آزادی های قانونی ملت دفاع
كرده اند و جمهوريت را همچون
اسلاميت عناصر هويت ساز نظام
جمهوری اسلامی دانسته اند يا
آنان كه با رد صلاحيت های سازمان
يافته تركيب مجلس آينده را از پيش
مشخص كرده اند و عملا طرح تبديل
جمهوری اسلامی به حكومت
اسلامی را تعقيب می كنند.
آنانكه مجلسی مستقل و مدافع حقوق
مردم در برابر خودسری ها و بی
قانونی ها می خواهند يا آنان
كه در صدد ايجاد مجلس مطيع و گوش به
فرمان از نوع مجالس مشورتی
انتصابی هستند.
اكنون به روشنی ميتوان قضاوت
كرد كه چه كسانی درصدد
براندازی قانونی و كودتای
پارلمانی عليه نظام هستند؟ آنان
كه جمهوريت نظام را نفی می
كنند و رای مردم را زينت و بزك
نظام و ابزار فريب افكار عمومی
جهان می خواهند يا اصلاح
طلبانی كه نظام جمهوری را به
مثابه عصاره دستاوردهای
مردمی ترين انقلاب جهان و همواره
متكی به اراده ملت می خواهند ؟
آنان كه با دو درجهای كردن
انتخابات، رای ملت را نه برای
تعيين نمايندگان واقعی و مدافع
حقوق و آزاديهای خويش كه
برای تائيد حسن انتخاب شورای
نگهبان می خواهند و عملا
اقتدارگرايی را جانشين مردم
سالاری می كنند يا آنان كه با
الهام از انديشه های امام انقلاب
ميزان را رای ملت می دانند و
از حاصل مبارزات آزادی خواهانه و
ضد استبدادی ملت دفاع می
كنند؟
آنان كه به نام شريعت و اسلاميت و به
كام قدرت و مطلقيت، جمهوريت را به
محاق می برند يا آنان كه جمهوريت
را قرين اسلاميت و اين هر دو را
ملزوم و وابسته يكديگر می دانند
و نفی هر يك را در نظام سياسی
كشور نفی ديگری اعلام می
كنند.
اكنون می توان فهميد چرا طی
چند سال گذشته اقتدار گرايان
فريبكارانه بر مردم سالاری
دينی و تفاوت ماهوی آن با مردم
سالاری متعارف تاكيد كرده اند.
اينان واژه دينی را نه صفت مردم
سالاری بلكه قيد آن می دانند و
به اين ترتيب استبداد و آمريت را در
لباس مردم سالاری در بازار مكاره
سياست می فروشند و ما می گوييم
دايه دلسوزانه تر از مادر برای
ملت نباشيد.
شعور مردم را به بازی نگيريد و
بی پرده و عريان مطاع استبداد
خود را عرضه نماييد. مردم سالاری
هيچ قيدی را نميپذيرد و يك
مفهوم بيشتر ندارد. آنرا رها كنيد و
مطمئن باشيد مردم سالاری در
جامعه ای كه دين و معنويت تار و
پود انديشه و تربيت و فرهنگ آن را
تشكيل می دهند بدون شك رنگ و صفت
دينی به خود می گيرد.
به صراحت اعلام می كنيم كه هدف
شوم نفی آشكار حق حاكميت ملت در
نظامی كه قانون اساسی آن به
صراحت حق حاكميت است و سرنوشت خويش
را حق الهی دانسته كه هيچ كس با
هيچ قانونی نميتواند آنرا
سلب كند، آنچنان عظيم و بزرگ است كه
با تمهيدات شبه قانونی دست
نايافتی است. خواست شوم اقتدار
گرايان ضد اصلاحات تنها با
كودتای نظامی امكانپذير است
اما در ساختار واقعا موجود كنونی
و مادام كه ملت بزرگ ايران تحقق
اهداف و آرمانهای راستين
انقلاب را مطالبه می كنند و نسل
انقل ب و فرزندان خمينی (ره) زنده
اند اين هدف رويايی كاذب و بی
تعبير خواهد بود.
|