پيرامون
كارزار انتخابات مجلس هفتم، بسيار
خواهند نوشت. نه تنها در نشريات
بلكه در تاريخ جمهوری اسلامی.
از آن جمله درباره نقش رهبر در
سريال زلزله "بم" كه سيمای
جمهوری اسلامی برپا كرده بود.
درابتدای
اين زلزله كشاكش بر سر اينكه از بين
رهبر و رئيس جمهور چه كسی زودتر
به محل رفته و تلويزيون چه بهره
برداری تبليغاتی از آن بكند
بحث در گرفت كه مانند ديگر موارد به
سود رهبر تمام شد. ايشان گشتی در
شهرويران شده بم زد و زود برگشت
تهران و متعاقب آن رئيس جمهور رفت.
طی چند روز و در ساعاتی
طولانی تلويزيون بخش های
خبری و غير خبری خود را به سفر
رهبر اختصاص داد. آب ها كه از آسياب
اين تبليغات ريخته بود كه تحصن
نمايندگان مجلس شروع شد. پس از چند
روز يكبار داغ كردن دوباره تنور
نوحه و ناله و ويرانی بم بار ديگر
در دستور قرار گرفت و تلويزيون
بجای پخش اخبار تحصن نمايندگان
مجلس، زنده ها را رها كرده و رفت
دنبال مردها، تا بلكه افكار
عمومی متوجه آنچه در مجلس می
گذرد نشود. چند روز پس از تحصن
نمايندگان مجلس و افشاگری های
تاريخی كه پيرامون نقش رهبر در
ستاد ضد اصلاحات شد، سيمای
جمهوری اسلامی برای
جلوگيری از اين فشار سنگين به
رهبر، او را مانند بازيگر نقش اول
سريال "بم" به اين شهر
بازگرداند. بار ديگر برای چند
روز رهبر در نقش اول سريال "بم"
در سيمای جمهوری اسلامی
ظاهر شد، كه اين حضور تبليغاتی
بيش از آن آشكار بود كه بتوان سر
مردم را بيش از اين به ماجرای
زلزله بم گرم كرد. در تمام اين مدت
يك نفر از آن جمعی كه برای
مصاحبه ميكرفن سيمای جمهوری
اسلامی جلوی دهانشان گرفته شد
نپرسيد: راستی چه مقدار پول نقد
كمكی دريافت كرديد و اين پول ها
كجاست؟ چادرهای اهدائی چرا در
ستاد مركزی سپاه سر در آورده؟
برنج و حبوبات و ديگر مايحتاجی
كه مردم كمك كردند چرا در بازار
سياه بفروش می رسد؟
رهبر
كه در سفر اول و چند ساعته اش خيمه و
خرگاه برايش در بم برپا كرده بودند،
دراين سفر بايد در نقش ديگری
ظاهر می شد و بجای نشستن در
اتومبيل و يا در خيمه و روی
صندلی، بايد كمی هم روی
خرابه ها راه می رفت و لباس مناسب
زلزله می پوشيد نه عبا و لباده
كشميری و چنان كه گرده خاكی هم
در بم ويران شده به عبايش ننشسته
باشد!
اين
سفر و سريال نمايشی هم به پايان
رسيد اما تحصن ادامه يافت و نه تنها
ادامه يافت، بلكه مسئله روزه های
سياسی و استعفای نمايندگان هم
به آن اضافه شد. ابتدا مافيای پشت
صحنه تلاش كرد يك هواپيمای
مسافربری ايران را در فرودگاه
پكن گرفتار حادثه مرگ كند تا بدنبال
كشته شدن بيش از 400 سرنشين آن، دور
ديگری از نوحه خوانی و عزای
عمومی را راه بياندازد و البته
اين بار ضرب حادثه را روی دولت و
بی لياقتی آن در نوسازی و
ترميم ناوگان هوائی ايران. اين
حادثه سازی با هوشياری
ماموران فرودگاه پكن برای سالم
بر زمين نشاندن هواپيمائی كه چرخ
هايش ناگهان قفل شده بود تا با سر به
زمين بيايد ممكن نشد.
به
اين ترتيب، دو حادثه خبری زلزله
در بم( كه ديگر تاريخ مصرف
تبليغاتی اش گذشته بود اما
سيمای جمهوری اسلامی
جانشينی برای آن نمی يافت)
و تحصن نمايندگان مجلس كه فرمان
سانسور خبرهای آن صادر شده بود
در مملكت باقی ماند. حادثه
سازی هواپيمای مسافربری هم
تيری شد كه به سنگ خورد!
يكباره
فكر بكر ديگری به سر ستاد ضد
اصلاحات رسيد: هميشه از تهران به
مناطق زلزله زده می رفتند، حالا
چه اشكال دارد اين دفعه زلزله زده
ها را بيآوريم تهران و سوژه زلزله
بم را حفظ كنيم!
عده
ای را بنام زلزله زدگان بم جمع
كردند و بردند خدمت رهبر تا ايشان
برای آنها سخنرانی كند. البته
نه درباره زلزله و چپاولی كه از
كمك های داخلی و جهانی شده
بود، بلكه برای حمله غير مستقيم
به تحصن مجلس و نمايندگان. يعنی
همان سوژه اصلی كه سيمای
جمهوری اسلامی از پخش اخبار
آن تا پايان تحصن طفره رفت.
رهبر
سخنرانی كرد و سيمای
جمهوری اسلامی هم كه سرپرست
آن "علی لاريجانی” احتمالا
خود از مبتكران اين ماجرا بود مثل
هميشه سنگ تمام گذاشت، گيرم كه مردم
اعتنائی نداشته باشند.
چند
روز پيش از اين ديدار و سخنرانی،
يك مصاحبه كوتاه خبری درباره وضع
بهداشت در بم، پس از زلزله انتشار
يافته بود. اين مصاحبه را در زير
می خوانيد و سپس سئوالی كه
سيمای جمهوری اسلامی بايد
به آن پاسخ بدهد.
بيماری
همه گير سالك
دكتر
محمدرضا افلاطونيان، معاون سلامت
وزارت بهداشت، درمان و آموزش
پزشكی شهر بم به خبرگزاری
ايلنا گفت: اگر تا 10 روز ديگر آوارها
از شهر بم جمع آوری نشوند
بيماری سالك در شهر همهگير
خواهد شد.
بيماری
سالك يك بيماری بومی در شهر بم
است و پشههای خاكی عامل
اصلی انتقال اين بيماری است
كه بايد با جمعآوری سريع
آوارها از شيوع اين بيماری
جلوگيری كنيم.
بايد
آوارها و اجساد حداقل تا فاصله 65
كيلومتری شهر بم برده شوند تا از
شيوع بيماری در شهر بم
جلوگيری شود و مسئولين آوار
برداری بايد هر چه سريعتر كار
آوار برداری را به پايان برسانند.
بيماری ديگری كه برای ما
نگرانی ايجاد كرده است تب
مالاريا است كه شرايط شيوع آن وجود
دارد و بايد هر چه سريعتر مانع
گسترش آن شويم.
سئوال
ما:
گيريم
آنها كه تب مالاريا گرفته اند صلاح
نيست و توان آن را هم ندارند كه از
منتقل شوند به تهران، اما چرا در
ميان آن جمعيتی كه مثلا از بم
برده بودند تهران به خدمت رهبر كه
برايشان عليه مجلس سخنرانی كند،
حتی يكنفر سالك به صورت نداشت؟
نه از سالكی ها قديمی و نه از
سالكی های جديد. آنها كه در
خدمت رهبر رديف شدند مگر بومی
نبودند؟ مگر سالك بيماری بومی
بم نيست؟ مگر بعد از زلزله سالك در
بم همه گير نشده؟
كميسيون
اصل 90
اگر
كميسيون اصل 90 پيش از پايان كار
مجلس ششم می توانست يك تحقيقی
هم درباره كسانی كه به ديدار
رهبر می برند انجام دهد عالی می شد!
|