ايران

پيك

                         

هيلا سلاسي

ديكتاتوراتيوپی نماند!

                              سيدمحمدعلی ابطحي

 

 

يادم هست كه سالها پيش دو جلد كتاب مصاحبه های اوريانا فالاچی با رهبران دنيا كه به فارسی ترجمه شده بود را خواندم. به عنوان يكی از سرشناس ترين خبرنگاران، با سرشناس ترين رهبران دنيا مصاحبه كرده بود و فضای ذهنی آن افراد را با سوالات تند و گزنده به مخاطب منتقل كرده بود. متأسفانه نمی دانم آن دو جلد كتاب را چه كردم، اما قسمتی از مصاحبه های فالاچی با هايلا سلاسی ديكتاتور پيشين اتيوپی، از همان زمان در ذهنم نقش بسته و همواره برای هركس كه توانسته ام، نقل كرده ام. يكی دو بار هم در مصاحبه ها يا  نوشته هايم آورده ام.

او از هايلا سلاسی خيلی تعريف می كند. بخصوص از خدماتی كه برای مردم اتيوپی كرده است. منجمله در آنجا می گويد يكی از مهمترين خدمات هايلا سلاسی اين بود كه تلويزيون را برای مردم كشور اتيوپی آورد و اجازه داد مردم از طريق تلويزيون با دنيای خارج از خودشان مرتبط باشند!

ولی فوری فالاچی اضافه می كند كه البته روزی كه هواپيمای اتيوپيايی بالای ايتاليا سقوط كرد و در صدر اخبار همه دنيا قرار گرفت و همه تلويزيونها خبر آن را به عنوان اخبار فوق العاده نقل می كردند، تلويزيون اتيوپی بعد از اينكه طبق روال هر روز 20 دقيقه اخبار مربوط به هايلا سلاسی را پخش كرد به سقوط هواپيمای اتيوپيايی پرداخت!

متأسفانه من از اتيوپی خبر درستی ندارم ولی يقين دارم كه اين روش بهره گيری از رسانه هرگز به محبوبيت و مقبوليت هايلا سلاسی منجر نشد.

 

 

اگر خدا قبول كند

 

اينكه انسان خودش گمان برد كه حق مطلق است و همواره دارد با فساد می جنگد، مشكلی است كه در هاله تقدس، غروری سخت نكوهيده را ايجاد می كند. نخوت و غروری كه در لباس تقوا ظاهر می شود، يكی از آفاتی است كه همواره علمای اخلاق به آن اشاره كرده اند و آن را بزرگترين مفاسد شمرده اند.

در جامعه سياسی هم كسانی كه تصور می كنند، دين و خدا و مقدسات در تيول آنهاست و به هر كس غير از آنهاست با ديده حقارت می نگرند، آفت بزرگی برای دين و دنيای مردم به حساب می آيند.

متأسفانه عدم رشد متوازن اخلاق، در ميان كسانی كه خود را دينداران حقيقی می شمارند و گويا خدا به آن بزرگی، همه بندگان خود را فاسد رها كرده و فقط آنها هستند كه به حبل المتين دست يافته اند، باعث بسياری از خودخواهی ها، گنده گويی ها و رماندن نسل جوان و جامعه از دين هستند.

من هميشه از ادبيات دور از اخلاق كسانی كه خود را پای بند به دين و ارزشهای والای آن معرفی می كردند نفرت داشتم. آن هم دينی كه پيامبرش برای تكميل كردن پايه های اخلاقی آن آمده است.

در فرهنگ ما مسلمانان ايرانی، وقتی كسی در جای بسيار مقدسی كار می كند، وقتی از او می پرسند كه مثلاً آيا در حرم امام رضا به خدمت مشغوليد، می گويد اگر خدا قبول كند، بله. يا وقتی سؤال می كنند كه كجا مشغول به كار هستی می گويد اگر خدا قبول كند، شبانه روزم را در خدمت به ايتام می گذرانم.

شايد باور نكنيد، اما من خودم يك روز در جمع خبرنگاران بودم... بخاطر آنكه معلوم نشود از چه كسی صحبت می كنم تفصيل آنرا نمی گويم. از جوانكی كه گمان نمی كنم به سن سی سالگی رسيده بود پرسيدم شما از كدام روزنامه هستي؟ گفت اگر خدا قبول كند در فلان روزنامه مشغول به ادای وظيفه هستم!

همان جا با خودم گفتم كه وقتی به اين جوان چنين تصوری از كار در يك روزنامه بد اخلاق داده شده است، حق دارد كه گمان برد می تواند به همه چيز و همه كس با  بدترين تعابير ضد اخلاق و دين حمله ور شود.

آخر اگر خدا قبول كند، در فلان روزنامه مشغول به كار است. جملات اين جوان خبرنگار اگرچه كوتاه بود ولی شايد روان شناسان بتوانند به تفصيل آنرا حلاجی كنند.

خدا از سر تقصيرات كسانی كه دين و مقدسات و اعتقادات پاك بخشی از مردم را سرمايه سياسی خود كرده اند، بگذرد.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی