فرصتی پيش آمد تا با دقت مجموعه
اظهارنظرها و سخنرانی های
خودم و دوستانم در مورد تحصن
نمايندگان مجلس را بخوانم. هر كدام
از ما خواهان رسيدن
به
هدف يا اهداف خاصی از اين تحصن
شده بوديم. اصلاحات بنيادی، خالص
كردن وجه
جمهوريت
نظام، حذف نظارت استصوابی،
تغيير تركيب شورای نگهبان و... از
جمله اين
خواستهها
بود. مشاهده فهرست بالا بلند اين
خواستهها مرا به فكر فرو برد.
راستش ما
ملت
عجولی هستيم! هر فرصتی كه پيش
ميآيد ميخواهيم تمامی خواستههای
برحق و مشروع
خود
را با استفاده از آن فرصت به دست
آوريم، اما چنين رفتاری با واقعبينی
سياسی سازگار نيست. عقلانيت
عملی حكم ميكند كه به تناسب
ميان اهداف و ابزارها بينديشيم و
از
هر اقدام و ابزاری تحقق هدفی
را بخواهيم كه با ظرفيت آن اقدام
تناسب داشته باشد
.وقتی
شما انقلاب ميكنيد ميتوانيد
خواهان تغيير نظام سياسی شويد،
وقتی تظاهرات
سراسری
مسالمتآميز به راه مياندازيد ميتوانيد
تغيير يك خطمشی يا مسؤول
سياسی را
بخواهيد،
وقتی روزه سياسی سراسری ميگيريد
ميتوانيد آزادی يك زندانی
سياسی را طلب
كنيد
و... به هر حال همه جا بايد توقع تحقق
هدفی را داشته باشيد كه در ظرفيت
اقدام
و
ابزار مورد استفاده شما قرار دارد.
درك تناسب ميان «ابزارها و اهداف»
در عرصه
سياست
نيازمند به دانش و تجربه سياسی
است. منظورم از دانش، آشنايی با
نظريهها به
تنهايی
نيست. آشنايی با دانش سياسی (علم
سياست، جامعهشناسی سياسی،
اقتصاد سياسی،
تاريخ
سياسی و حقوق اساسي) تنها
زمانی واقعاً به كمك شما ميآيد
كه در عمل برای پيشبرد يك برنامه
سياسی تلاش كرده باشيد و كوشيده
باشيد تا دانش خود را برای فهم
بهتر
واقعيتهای جاری و ارائه
پيشنهاد برای آن به كار بگيريد.
عمل سياسی مبتنی بر
دانش،
زمينه بلوغ سياسی هر انديشمند
سياسی را فراهم ميآورد. تجربه
سياسی نيز به جز
در
جريان عمل سياسی حاصل نميگردد.
اگر عدم تناسب ميان ابزارها و اهداف
سياسی در
كار
يك جريان دانشجويی اتفاق افتد،
چندان موجب نگرانی و تعجب نميشود.
به دليل
سياليت
بسيار زياد جريانهای
دانشجويی نميتوان انتظار
انباشت تجربه سياسی را در
آنها
داشت. ممكن است يك جريان
دانشجويی هدف يك تجمع دويست يا
سيصد نفری را تغيير
ساختار
سياسی اعلام كند و يا از چند
همايش سياسی انتظار تغيير قانون
اساسی را داشته
باشد،
اين مقتضای آرمانخواهی و
پويايی اين جريان است. اما مثلاً
از يك نيروی سياسی كم و بيش
تثبيت شده با ساليان متمادی
سابقه فعاليت سياسی چنين
انتظاری نميرود.
وقتی كه با توجه به نكات فوق به
گفتههای خودم و دوستانم
مينگرم،
آنها را متناسب با تجربه و عقلانيت
عملی نمييابم. از تحصن
نمايندگان ملت
بايد
توقع محدودی داشت. در غير اين
صورت، به هر نتيجهای هم كه برسد
احساس رضايت
نخواهيم
كرد. ريشه برخی از سرخوردگيها و
نااميديهای كنونی
نيروهای جوانتر
اصلاحطلب
نيز به همين عنصر بازميگردد.
اين پرسش مطرح ميشود كه پس
برای اين تحصن چه هدفی بايد در
نظر
گرفت كه متناسب با ظرفيت آن باشد؟
به نظر ميرسد در دسترسترين هدف
برای اين
تحصن-
كه لزوماً آخرين تحصن و آخرين اقدام
از اين نوع نخواهد بود- «تجديدنظر
اساسی در بررسی صلاحيتها»
است. اين تجديد نظر اساسی هم شامل
تجديدنظر در معيارها و
روشها
ميشود و هم تجديد نظر در نتايج.
نكته مهم اين است كه چگونه متوجه ميشويم
كه تا چه حد به هدف
رسيدهايم؟
به بيان ديگر بايد برای مشخصكردن
تكليف نيروها و برداشتن گامهای
بعدی به دنبال شاخصی بود كه
ميزان موفقيت را اندازهگيری
نمايد. فرض من اين است كه بحث
ما
امروز بيشتر حول محور بررسی
صلاحيت كسانی است كه به اتهامهای
عقيدتي- سياسی رد
شدهاند.
در مورد ساير داوطلبان اگرچه ميتوان
سخن گفت و بحث كرد، اما فعلاً موضوع
بحث
ما نيستند. گمان ميكنم در اين
مرحله ميتوان از نتايج بررسی
مجدد صلاحيتها به
شاخصی
معين دستيافت.
به اين ترتيب كه خود نمايندگان
اعلام كردهاند كه فهرست ارائه
شده
توسط نمايندگان وزارت كشور مبنا
قرار گيرد. اما اگر بخواهيم از اين
حد نيز
انعطافپذيرتر
برخورد كنيم، ميتوان تأييد
صلاحيت حداقل 95 درصد نمايندگان
كنونی ردصلاحيت شده و حداقل 80
درصد ديگر داوطلبان را مبنايی
برای سنجش ميزان نزديكی به
هدف
تحصن بدانيم. در غير اين صورت،
بايستی به دنبال برداشتن گامهای
بعدی بود.
تكرار ميكنم كه منظور من راضيشدن
به حداقلها نيست.
ميخواهم
تأكيد كنم كه همه خواستههايمان
را در يك اقدام دنبال نكنيم. خواستههای
جنبش اصلاحات بسيار وسيع و گسترده
است و تحقق آنها در گرو برنامهها و
اقدامهايی وسيع و گسترده ميباشد.
درك اين نكته برای هدايت اقدامهای
آينده ضروری است.
به ياد ميآورم كه در جريان پرونده
قتلهای زنجيرهای دوستی
هميشه به ما تذكر ميداد كه توجه
كنيد كه همه خواستهها و مطالبات
را نميتوان از
طريق
پيگيری اين پرونده به دست آورد.
ما كمتر به اين نكته توجه كرديم.
پيگيری اين
پرونده
در حد ظرفيتی كه داشت به نتايج
مثبتی رسيد، اما چون توقع بحق ما
بيشتر بود
هيچگاه
اهميت اين ثمرات را درك نكرديم،
نكند دوباره دچار اين مشكل شويم
|