انتخابات مجلس هفتم

پيك

                         

ملتی كه پشت شكسته اش هم خم نمی شود!
فرياد شجريان
بربلندی ويرانه های بم
فغانی كه از بم به تهران رسيد
فريادی كه از تهران تا بم رسيد
!

 

 

محمدرضا شجريان به ياد قربانيان زلزله ويرانگر بم سه شب در سالن بزرگ وزارت كشور در تهران خواند آنچه را فرياد يك ملت است. به ياد 50 هزار كشته و دهها هزار مجروح و آواره بم و در نفرت از غارتگرانی كه امدادهای خارجی را هم به جيب زدند و نهادهائی كه 450 ميليون دلار شيخ نشين ها را حاضر نيستند گزارش دهند به كدام حساب ريخته اند و كمك های عظيم خارجی را چه كرده اند!

حسين عليزاده برفراز همان سمبل ويرانه ای كه از بم باقی ماند نشسته و زخمه برجگر ريش ريش تار خويش زد كه شجريان برفرار آن خواند. نخواند! داد خواست بيدادی را كه بر يك ملت گرفتار مشتی غارتگر و خشك انديش مذهبی می رود.

می خواستيم از قول كسانی كه به كنسرت او رفته و هيجان خويش را برای ما بازگفته بودند گزارشی تنظيم كنيم و در تقلای تلفيقی از دانسته ها و گزارش های پراكنده خود با گزارش مطبوعات برای انتشار در پيك نت بوديم كه گزارش "لادن پارسی” در سايت بی بی سی منتشر شد، چنان كه حجت را تمام كرد. لادن پارسی هركه باشد و يا نباشد، بنام او گزارشی بسيار حرفه ای و فارغ از پرنويسی و پراكنده نويسی در سايت بی بی سی منتشر شد كه حيف است اگر آن را بعنوان گزارشی كامل از كنسرت شجريان منتشر نكنيم و بر اين كار حرفه ای نيز انگشت نگذاريم!

اين گزارش را، بعنوان گزارشی به قلم يك گزارش نويس و روزنامه نگار حرفه ای با هم بخوانيم:

 

 

« چند سال بود به دلايلی كه هرگز گفته نشده، به بهانه های مختلف از اجرای برنامه های او در داخل كشور ممانعت می شد. پس از زلزله دهشتبار پنجم دی در بم، شجريان اعلام كرد به نفع مردم بم خواهد خواند و خواند.

اين كنسرت به مدت سه شب پی در پی از بيست و چهارم تا بيست و ششم دی در تالار بزرگ كشور واقع در ساختمان وزارت كشور ايران برگزار شد.

با توجه به وسعت و ظرفيت ۳۰۰۰ نفری تالار قيمت بليت ها از نه هزار تا سی هزار تومان بود. در سه روزی كه بليت به فروش می رسيد، از صبح زود صف های طولانی در برابر مراكز فروش بليت تشكيل می شد. به رغم اينكه برای جلوگيری از ورود بليت به بازار سياه تمهيداتی انديشيده شده بود و به هيچ كس بيش از دو بليت فروخته نمی شد، اما دلال ها موفق شدند قيمت بليت را در بازار سياه در مواردی تا صد و پنجاه هزارتومان بالا ببرند.

در طول برگزاری كنسرت ها، تعداد زيادی مامور انتظامی و يك ماشين آتش نشانی با راننده و در محوطه بيرونی تالار ايستاده بودند.

پس زمينه صحنه با نمای ويران و كاهگلی ارگ بم تزيين شده بود و شجريان و اركسترش بر تلی از خشت و خاك نشسته و برنامه اجرا كردند.

پيش از آغاز برنامه متنی كه شجريان در باره بم و بازماندگانش نوشته بود، با صدای خودش پخش شد. قسمتی از گفتار چنين بود : « ... آنها كه فرصت يگانه زندگی را باختند، قربانی غفلت همه ما شدند، هم از اين روست كه بايد يادشان را زنده نگه داريم تا ديگر بار جامعه ما شاهد قربانيانی چنين بی شمار و گسترده نباشد. اكنون بايد توان زاری خود را به نيروی زندگی بدل كنيم و اميد را برای آنان كه مانده اند، ارمغان آوريم . كودكانی كه وجودشان سرچشمه شادی و سبكباری زندگی است، فردايی روشن را چشم در چشم ما دوخته اند. ايران آينده را كودكان امروز می سازند. دوستشان بداريم.»

اين متن با جمله « خاك پای ملت ايران محمد رضا شجريان » به پايان می رسيد.

شجريان را بزرگان موسيقی سنتی ايران، حسين عليزاده و كيهان كلهر با تار و كمانچه همراهی می كردند و همايون شجريان نيز هم تنبك می زد و هم در خواندن بعضی قسمت ها با پدرش همكاری می كرد.

دربخش نخست شعر مشهور مولانا «بی همگان به سر شود» در دستگاه نوا و گوشه نهفت توسط اين گروه اجرا شد.

سپس با كمانچه نوازی گوش نواز كيهان كلهر آواز كرد بيات با غزلی از هوشنگ ابتهاج توسط استاد شجريان اجرا شد.

بعد استاد دوبيتی هايی از باباطاهر را در كرد بيات و در آخر تصنيف « بی همگان به سر شود » را در دستگاه نوا خواند. در بعضی موارد آواز يا تصنيف دوصدايی خوانده می شد و در قسمت هايی همايون شجريان يك لحظه بعد از استاد می خواند و به نظر می رسيد كه صدای دوم پژواك صدای اول است. اين سبك از اجرا كه بسيار جذاب بود، برای نخستين بار در ايران اجرا می شد.

قسمت دوم با قطعه ای از ساخته های عليزاده در دستگاه راست پنجگاه و شعر سعدی آغاز شد.

سپس تصنيف دلنشين « سمن بويان»، ساخته كيهان كلهر اجرا شد و بعد شعر معروف حافظ ، از اين سموم كه بر طرف بوستان بگذشت / عجب كه رنگ گلی ماند و عطر نسترنی / ... به صبر كوش تو ای دل كه حق رها نكند / چنين عزيز نگينی به دست اهرمنی / در گوشه نی ريز و با صدايی در اوج خوانده شد.

پس از آن طبق برنامه نوبت چهار مضراب دشتی ساخته عليزاده و تصنيف « فرياد» با شعری از اخوان ثالث بود. شنيدن اين تصنيف كه در اوج و در قسمت هايی دوصدايی اجرا می شد، روح و روان آدمی را تكان می داد.

بعد يك هم آوازی در قرائی با دوبيتی های بابا طاهر و در آخر تصنيف « بوسه های باران» ساخته عليزاده با شعر شفيعی كدكنی خوانده شد.

پس از پايان برنامه حاضران به احترام شجريان برخاستند و دقايق متمادی او و گروهش را تشويق كردند. جمعی از جوانان به نزديك صحنه رفتند و ضمن تشويق از استاد می خواستند تا تصنيف « مرغ سحر » را بخواند. و استاد خواند. چه خواندنی.

جوانان دست هايشان را بالای سر برده و با حركاتی آرام به طرفين حركت می دادند. شجريان با اشاره دست از آنها خواست تا با او و همايون بخوانند و لحظاتی بعد جمعيت حاضر در تالار هم صدا با استاد می خواندند. و البته در ميان آن همه صدا، صدای شجريان به خوبی شنيده می شد. عجبا كه اين ملت هنوز با اشعار دوران مشروطيت درد خود را بيان می كند.

شجريان اعلام كرده با درآمد اين كنسرت ها و آنچه كه مردم به حساب او واريز كنند يك مكان فرهنگی در بم ساخته خواهد شد. می توان شهادت داد كه هزينه هر آجر اين بنا را مردم با عشق پرداخت كرده اند.

اگر روزگاری مورخی بخواهد تاريخ اجتماعی بيست و پنج سال گذشته را بنويسد، يكی از مستندات معتبر برای پی بردن به شرايطی كه مردم در اين مدت در آن زندگی كرده اند، مروری بر آثار محمدرضا شجريان خواهد بود. چرا كه او هميشه از مردم و برای مردم خوانده است.»

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی