سعيد ابوطالب و سهيل كريمی كانديداهای تائيد
صلاحيت شده از جانب شورای نگهبان
برای رفتن به مجلس هفتم اند.
يعنی همان دوقلوهای مستند
سازی كه با شعار "سعيد و سهيل
– لايق نوبل" از آنها حزب الله در
فرودگاه مهرآباد استقبال كرد!
آنها مستند سازان سيمای جمهوری
اسلامی اند كه پس از 100 روز از
بازداشت امريكائی ها در عراق
آزاد شدند و به ايران برگشتند.
خبرنگار روزنامه شرق گزارشی
توام با مصاحبه از اين دو منتشر
كرده است. مصاحبه چنان در دل گزارش
حل شده و تنظيم آن به گونه ايست كه
به دشواری بتوان فهميد نويسنده
گزارش و مصاحبه كننده خودش هم يكبار
ديگر اين گزارش را خوانده و سر از آن
درآورده يا نه!! به همين دليل ما بخش
مصاحبه را از دل گزارش گنگ و نا
مفهوم روزنامه شرق بيرون كشيده و در
زير می آوريم:
- مگر آمريكايی ها به جرم جاسوسی
شما را نگرفتند؟
- آمريكايی ها به ما نگفتند جاسوس
هستيد و ما هيچ وقت اين خطر را احساس
نمی كرديم، در ايران به ما گفتند
جاسوس هستيد.
- آمريكا يی ها چه طور شما را
گرفتند؟
- ما (سهيل كريمی و سعيد ابوطالب)
هنگام فيلم گرفتن از يك پست
بازرسی دستگيرشديم. مدارك
خواستند. ما تنها يك كارت
خبرنگاری داشتيم. در دو روز اول
آمريكايی گفتند مدارك ناقص است.
اولين اقامتگاه ما زير چادری در
فرودگاه بغداد بود.
- آمريكايی ها شما را كتك هم زدند؟
- بازجويی
ها تنها در همان يك هفته اول بود. من
(ابوطالب) سعی كردم سن اصلی ام
را بروز ندهم يا يك جوری سنم را
بگويم كه سه سال حضورم در جنگ ايران و عراق به
آمريكايی ها گزك ندهد و آنها را
مظنون نكند. نمی خواستيم آنها
بفهمند من و سعيد به كاری غير از
فيلمسازی مشغول بوده ايم. در
جلسات بازجويی يك كويتی
همواره حضور داشت كه انگليسی را
به فارسی برمی گرداند و
برعكس؛ اما يك بار كه به علتی
نيامد يك سرباز آمريكايی
ايرانی الاصل ترجمه را به عهده
گرفت. ارتش آمريكا چندمليتی است.
از كشورهای ديگر هم حضور دارند،
مثلا يكی از سربازهايی كه
مجسمه صدام را پايين آورد چينی
بود.
- آمريكايی ها چه سئوال هايی
می پرسيدند؟
- در هفته اول نام و سن و سال و چرا
آمديد و اين چيزها را می پرسيدند
اما بعد از آن درباره همه چيز حرف
می زدند؛ از قيمت زمين در تهران
تا وضعيت جوانان و اوقات فراغت آنها.
- ايرانی های ديگری هم در
بازداشت بودند؟
- بله ۵۶ ايرانی ديگر بودند كه
۴ نفر مرزبان بودند كه منافقين
گرفته بودند و تحويل آمريكايی ها
داده بودند، ۹ نفر زائر قاچاق
بودند، بقيه هم كمك رسان بودند و
راننده نيسان.
بعد از يك ماه صليب سرخ به سراغمان آمد
و با فرمی كه پر كردند معلوم شد
كه در اختيار آمريكايی ها هستيم.
(سعيد ابوطالب و سهيل كريمی بعد از
صد روز آزاد شدند. در اين مدت پوشش
خبری مناسبی داشتند و تبديل
به چهره هايی شده بودند كه
گستره بسيار وسيع تری نسبت به
قبل از بازداشتشان داشت، حتی در
اين مدت كه بازداشت بودند يكی از
فيلم های مستندشان درباره
ايدز نيز برای جمعی از
اهالی مطبوعات به نمايش درآمد.
فيلمی كه قبل از آن به آرشيو صدا
و سيما سپرده شده بود و تنها برای
برخی از مسئولان نظام به طور
خصوصی پخش شده بود. سعيد ابوطالب
و سهيل كريمی پس از آزادی
وبلاگ مشتركی را راه اندازی
كردند و با روزنامه ها و صدا و
سيما به كرات گفت وگو كردند؛
البته ابوطالب كمتر و تنها با دو
روزنامه كه از نحوه انعكاس مصاحبه اش
نيز دل خوشی ندارد. حالا سعيد
ابوطالب كانديدای نمايندگی
مجلس است.)
- آقای ابوطالب چرا كانديد شديد؟
(برای پاسخ دادن مكث می كند.
انگار كه سئوال سختی باشد به
سئوالات ديگرمان جواب می دهد تا
بيشتر فكر كرده باشد. دفتر كار
ابوطالب با سليقه خاصی چيدمان
شده، بيشتر انتظار داشتيم با
چيزی مثل تحريريه هفته نامه
شلمچه روبه رو شويم اما اينطور
نبود فنجان های كاپوچينو نشان
می داد كه پاك اشتباه كرده ايم.)
- آقای ابوطالب چرا كانديد شديد؟
- دغدغه اصلی ام فيلمسازی مستند
است، تا به حال بيشتر فيلم هايی
كه ساخته ام مخاطبش مسئولان بوده اند
و آرشيو صدا و سيما، شايد بشود در
مجلس وقتی دردها را می شناسم
درمان را هم نشان دهم.
دوقلوهای لايق صلح
نوبل
عاملين ترورناتمام
عبدالله نوری از آب درآمدند!
فرشاد اميرابراهيمی، عضو سابق
انصار حزب الله كه با افشاگری او
پرده از فعاليت تيم های ترور
موتلفه و حزب الله ايران به
رهبری آيت الله جنتی در دخمه
ها و حسينيه های تيمی برداشته
شد، در يك يادداشت كوتاه اطلاعات
جديدی را درباره سهيل كريمی
باصطلاح مستند ساز سيمای
جمهوری اسلامی منتشر كرد.
فرشاد ابراهيمی نوشت: سهيل
كريمی عضو شورای مركزی
انصار حزب الله (شاخه محتشم)،
سردبير نشريه يالثارات الحسين
ارگان انصار حزب الله و جزو متهمان
پرونده ترور نافرجام عبدالله
نوری است.
سهيل كريمی به همراه سعيد به جرم
جاسوسی و عمليات مشكوك درعراق،
از سوی نيروهای امريكائی
بازداشت شده بود، اما سيمای
جمهوری اسلامی گفت خبرنگارند
و مستند ساز تصويری برای اين
سيما!
سرانجام هر دو آنها در يك معامله و
مبادله نفرات مشابه كه گفته می
شود مربوط به بازداشت شدگان
القاعده بوده به ايران برگرانده شد.
روز ورود حزب الله با شعار "سعيد
و سهيل- لايق صلح نوبل" به
استقبال آنها در فرودگاه مهرآباد
رفتند! آنها تا پايشان به خاك ايران
رسيد، به ديدار رهبر رفتند و رهبر
جمهوری اسلامی در حياط بيت به
استقبالشان آمد و بوسه بر گونه
هايشان زد. در عراق چه كرده بودند و
واقعا درترورهای بعد از سقوط
صدام در نجف دست داشتند يا نه؟ بر
كسی معلوم نيست اما امريكائی
ها مدعی همين نوع عمليات از
سوی آنها بودند.
سهيل كريمی در روز تظاهرات
برای جلوگيری از عوض شدن نام
خيابان خالد اسلامبولی به
خبرگزاری ايلنا گفت: بايد فرد
ديگری همچون خالد اسلامبولی
پيدا شود تا حسنی مبارك ملعون،
رئيسجمهور مصر را هم مانند انور
سادات نابود كند.
سهيل كريمی گفت:
مبارك همان مبارك؛ دولت مصر همان
دولت و خالد اسلامبولی و فرزندان
انقلابی امام خميني(ره) نيز همان
انقلابيهايی هستند كه بودند.
(البته منظور او فرزندانی از
امام خمينی است كه بعد از درگذشت
او متولد شده اند، والا فرزندان
دوران حيات او يا زندانی اند و يا
زير تيغ رهبران و پدران واقعی
سهيل!!)
شهيد خالد اسلامبولی يك فرد
انقلابی است و ما بايد ضمن
بزرگداشت وی از آرمانهای
اين شهيد عزيز حمايت كنيم. ( بموجب
اين ادعا و تبليغ گويا هركس امكان
ترور اين و آن را داشته باشد
انقلابی است!!)
|