نزاع تاريخی ملت با ناقضان
حقوق بشر به حساسترين گلوگاه خود
رسيده است
نمايندگان
محترم ملت!
جنبش اصلاحی مردم ايران در سال
۷۶ طليعه اميدی بود برای
داشتن زندگی و آيندهای بهتر.
شهروندان ايرانی با پيروزی در
دوم خرداد و روی كار آوردن
دولتی منتخب از سعی و تلاش
بازنايستادند و در روزهای
پايانی سال ۷۸ با شور و
شوقی وصف ناشدنی و عليرغم همه
كارشكنيها شما را به عنوان
نمايندگان خود به مجلس روانه
كردند، به اين اميد كه از حقوق
پايمال شدهشان در برابر
اقتدارگرايان و تاريك انديشان دفاع
كنيد و حق مظلومان را از ظالمان باز
ستانيد. اما ديديم و ديديد كه چگونه
در اين سالها محافظه كاران مستقر
در نهادهای انتصابی راه
هرگونه مصوبه مجلس ششم را كه در
راستای احقاق حقوق ملت بود سد
كردند، گويی نه اينكه تا پيش از
اين مجلس در راس همه امور بود. اين
اقدامات به علاوه برخوردهای
حذفی با دانشجويان، روزنامه
نگاران، حقوقدانان و انديشمندان
مستقل از قدرت آب سردی بود بر آتش
آزادی خواهی مردم اين سرزمين.
وكلای شجاع مجلس!
پس از همه اين ناملايمات و سختيها
حركت مجدانه شما در دفاع مصرانه از
حقوق ملت روزنه اميد ديگری را در
دل ستم رسيدگان اين ديار گشوده است.
همه ما و شما به نيكی ميدانيم
كه نزاع تاريخی ملت ايران با
ناقضان حقوق بشر و آزادی به حساسترين
گلوگاه خود رسيده است. مبارزهای
كه از حدود يك قرن پيش با انقلاب
مشروطيت آغاز شد امروز تبديل به
رقابتی ناعادلانه بر سر مرگ و
زندگی شده است. مرگ جنبش
آزاديخواهی يا پايان عمر
خودكامگی.
از نظر امضا كنندگان اين نامه در
صورت شكست تحصن شما به هر دليلی،
خواه خستگی و دلسردی و خواه
رايزنيهای پشت پردهای كه
تنها نتيجهاش وارد آمدن دشنهای
ديگر بر كالبد خسته دموكراسی
خواهی است، بايد كار اصلاحات و
صندوق رای را در اين كشور پايان
يافته تلقی كرد.
چرا كه شكستهای اين چنينی
مردم ما را به اين نتيجه تاريخی
نه چندان خوشايند خواهد رساند كه در
ايران، حكومتها تا جان بر لب مردم
نرسانند هيچ تغييری را نميپذيرند
و در چنين لحظاتی سيل خروشان خشم
تودهها آنچنان بنيان برانداز است
كه ديگر نه از تاك نشان ميماند و
نه از تاك نشان. و دردمندانه اين
نكته ای است كه محافظه كاران به
درك آن نايل نشده اند، چرا كه قلع و
قمع گسترده كانديداهای ورود به
مجلس چيزی جز نشستن بر سر شاخ و
بريدن بن نيست.
نمايندگان متحصن!
ما امضا كنندگان اين نامه به عنوان
بخش كوچكی از نسل جوان اين جامعه
تنها آرزويمان داشتن حق تعيين
سرنوشت برای ساختن آيندهای
روشن و تابناك است. امروز تنها يك
خواسته از شما داريم و آن اين است كه
حال كه اين حركت را آغاز كرده ايد آن
را تا به انتها به پيش بريد و با
اتكا به رايی كه به شما داديم حق
هيچ گونه مسامحه ای را بر سر حقوق
مردم برای شما قائل نيستيم.
بی ترديد در اين لحظات تاريخی
تاييد صلاحيت جمعی معدود مردم را
به هيچ وجه اقناع نخواهد كرد و
كمترين نتيجه اين تحصن نبايد
چيزی جز لغو نظارت استصوابی
اقليتی محدود بر اكثريتی
پرشمار باشد.چه اينكه در صورت عدم
وقوع چنين امری مردم ايران نه
تنها در انتخاباتی كه نافی
حقوق بشر و ناقض شان انسانيشان باشد
شركت نخواهند كرد بلكه ماندن هريك
از شما و دوستانتان را در حاكميت به
مثابه پشت پا زدن به آرمانهای
تاريخی خود می پندارند.
وكلای آگاه مجلس!
بدانيد كه در صورت پايمردی در
اين ميدان نه تنها نام خود را در
تاريخ ايران جاودانه خواهيد كرد
بلكه در صورت طلب هرگونه همراهی
از ملت، وجدانهای آگاه و آزاد
از هيچ كمكی به شما فروگذار
نخواهند كرد.
روزگاری شد و كس مرد ره عشق نديد
حاليا چشم جهانی نگران من و توست