هيچ
حادثه و رويدادی در فاصله سقوط
صدام حسين در عراق و دستگيری او
تا لحظه آغاز تحصن در مجلس شورای
اسلامی ايران، چنين گسترده و همه
جانبه مورد توجه افكار عمومی
جهانی قرار نگرفته بود. نه تنها
بازتاب اخبار اين تحصن در شبكه
های بين المللی تلويزيونی
اين واقعيت را آشكار می سازد،
بلكه رايزنی های ديپلماتيك در
اتحاديه اروپا برای تشكيل اجلاس
فوق العاده پارلمان اروپا نيز بر آن
مهر تائيد می زند. محافل سياسی
درون و برون مرزی ايران مطلع اند
كه رهبران چند كشور بزرگ اروپائی
طی 24 ساعت گذشته در باره تحولات
ايران با هم تماس تلفنی گرفته و
تبديل نظر كرده اند. در همين تبادل
نظرها، مسئله يك ديدار فوری ميان
سران اين كشورها و سپس درخواست
تشكيل جلسه اضطراری پارلمان
اروپا طرح شده است.
برای
اين رهبران اروپائی انتخابات
پارلمانی ايران رويدادی كه
می تواند از درون آن آشوب
عمومی و سلطه امريكا حاصل شود و
خلاء ميلان افغانستان و عراق را
برای امريكا پر كند. اين رهبران
می دانند كه مردم ايران بشدت
خشمگين اند و پايگاه حكومت در ايران
بشدت تضعيف شده است. نه تنها تمام
شواهد گذشته نشان دهنده بحران همه
جانبه در ايران بود، بلكه آخرين
پديده طبيعی، يعنی زلزله بم
عملا نشان داد در ايران همه شيرازه
های حكومتی، انسانی،
خدماتی و... از هم گسيخته است. در
اين زلزله چنان فقر و نابسامانی
و غارتگری به نمايش در آمد كه حجت
را بر ناظران بين المللی تمام
كرد: اين وضع آينده ای ندارد و
ادامه و تشديد آن از سوی جناح
راست به معنای تكرار سرنوشت صدام
و طالبان در عراق و افغانستان و
كوتاه شدن كامل دست اروپا از ايران
ومنطقه است. چه كسانی در قلب
حاكميت ايران، سياست امريكا را پيش
می برند و زمينه های يك شورش
را فراهم می كنند؟ جز آنها كه در
برابر اصلاحات ايستاده و اكنون قصد
كودتای پارلمانی نيز دارند؟
رهبران
اروپائی می دانند كه در صورت
حذف اصلاح طلبان از صحنه سياسی
ايران و يا كنار گيری و
استعفای آنها از داوطلبی
انتخابات مجلس هفتم، حتی اگر 40
تا 50 درصد هم رای در انتخابات
مجلس هفتم شمارش شود، مجلس آينده
مشروعيت ندارد و جهان آن را نمی
پذيرد، بويژه كه اين آمار را نيز
تقلبی خواهند دانست.
رايزنی
های اضطراری رهبران
اروپائی و اظهاراتی كه در
بروكسل پيرامون تشكيل احتمالی
يك جلسه مهم و يا تشكيل جلسه خارج از
نوبت پارلمان اروپا اين محدوده را
شامل می شود!
|