روزی كه تيتر اول كيهان اين بود كه
شهرام جزايری بيش از 60 نماينده
مجلس را آلوده كرده و در حقيقت آنان
را خريده است، حدس زده ميشد كه
قرار است خانه ملت تخريب و برای
رد صلاحيت اين تعداد از نمايندگان
پروندهسازی شود. البته آنچه
اتفاق افتاد اين بود كه صلاحيت
نمايندگانی كه هيچ ارتباطی با
شهرام جزايری نداشتند، در هيأت
مركزی نظارت رد و تعدادی از
نمايندگانی كه از وی بنا به
دلايل موجه يا ناموجه وجوهی
دريافت كرده بودند، تأييد صلاحيت
شدند!
2- هنگامی كه محافظهكاران تقديم دو
لايحه رئيس جمهور را مقدمه استقرار
ديكتاتوری خواندند، توضيح داده
شد كه اعمال ديكتاتوری در ايران،
مانند ساير كشورهای در حال
توسعه، مستلزم داشتن نيروهای
مسلح، راديو تلويزيون، دادگاهها،
زندانها و مراكز اطلاعاتی است.
در جمهوری اسلامی اختيار اين
نهادها هرگز با رئيس جمهور نبوده
است. محافظهكاران همچنين از اينكه
دو لايحه مذكور مقدمه ورود ساواكيها
و فراماسونرها به مجلس است،
تبليغات وسيعی كردند كه همان
زمان پاسخ داده شد كه مشكل
اقتدارگراها چنين افرادی نيستند
كه معمولاً خود نيز كانديدا نميشوند.
مسأله آنان حذف شجاعترين، وارستهترين،
انقلابيترين و خوشنامترين
سياستمداران كشور است. رد صلاحيتهای
اخير اين مسأله را مجدداً ثابت كرد.
3- بارها اعلام شد كه دعوت محافظهكاران
به شركت گسترده شهروندان در
انتخابات دروغ است. اكنون با رد
صلاحيت گسترده داوطلبان مستقل يا
اصلاحطلب معلوم ميشود آنچه
برای محافظهكاران بياهميت
است، جلب مشاركت هرچه بيشتر مردم در
انتخابات است.
4- در سه سال گذشته بارها گفتم چنانچه آقای
جنتی و
همكارانش كه
700 هزار رأی شهروندان تهرانی
را غيرقانونی باطل كردند و آقای حداد عادل را
به جای آقای عليرضا رجايی
به مجلس فرستادند، محاكمه شوند، از
تكرار بسياری از انحرافها و
اقدامات غيرقانونی در انتخابات
جلوگيری خواهد شد. متأسفانه قوه
قضائيه كه به نظر ميرسد برای
مسئولان نهادهای انتصابی
مصونيت آهنين قائل است، هرگز وی
و دوستانش را محاكمه نكرد. به همين
علت امروز شاهد بروز چنين
رفتارهايی هستيم و چندهزار
داوطلب انتخابات مجلس هفتم به جرم
اينكه بله قربان گوی محافظهكاران
نيستند، رد صلاحيت ميشوند.
5- در انتخابات اخير شاهد بدعت
شورای نگهبان در اعلام «عدم
احراز صلاحيت» داوطلبان بوديم كه
امكان رد صلاحيت هر كانديدا را
برای هميشه به آن نهاد ميدهد و
نظارت را به معنای واقعی كلمه
«مطلقه» و «غيرپاسخگو» ميكند. بر
اين اساس شورای نگهبان بهجای
اعلام «دلايل رد صلاحيت داوطلبان»،
صرفاً به اعلان اين نكته بسنده ميكند
كه صلاحيت داوطلب احراز نگرديد. پس
حق شركت در انتخابات را به عنوان
انتخاب شونده ندارد. به نظر ميرسد
عدهای در صددند كه با نظارت
مطلقه استصوابی، انتخابات را به
انتصابات تبديل كنند و به «كودتای
پارلماني» جامه عمل بپوشانند.
6- يك جريان سياسی چه زمانی به اين
نتيجه ميرسد كه همه منتقدان و
مخالفان خود را قلع و قمع كند؟ آيا
جز هنگام احساس ضعف و قلت پايگاه
مردمی؟ فقط ديكتاتورها انتخابات
آزاد را نفی ميكنند زيرا از
نتيجه آن بيمناكند.
راستی اگر نمايندگان مردم تهران در
اتنخابات ششم با تقلب رأی آورده
بودند، چه اصراری به رد صلاحيت
آنان است و چرا در يك انتخابات آزاد
آنان را حذف نميكنند؟
7- سی سال طول كشيد تا پس از رحلت
پيامبر اكرم(ص)، خلافت به سلطنت
تبديل شد. ظاهراً عدهای اصرار
دارند تنها بيست و پنج سال پس از
پيروزی انقلاب، با تشكيل مجلس
فرمايشی جمهوری اسلامی را
به سلطنت اسلامی تبديل كنند.
|