عيسی
سحرخيز نماينده مديران مسؤول در
هيأت نظارت بر مطبوعات در گفت و گو
با خبرنگار خبرگزاری "ايلنا"،
در ارتباط با ميزان مشاركت مردم در
انتخابات مجلس هفتم گفت:
ما
بايد دو فاكتور را در نظر بگيريم،
يك مسئله اين است كه آيا ما يك
انتخابات آزادی برگزار خواهيم
كرد يا نه، يعنی مردم بايد به اين
درك و اعتقاد برسند كه انتخابات
آزادی خواهد بود و انتخاب
كنندگان و انتخاب شوندگان هم بدون
هيچگونه محدوديتی در معرض
افكار عمومی قرارگيرند و اين
مردم هستند كه تعيين ميكنند چه
كسانی وارد مجلس شوند يا نشوند.
اگر
انتخابات آزادی داشته باشيم،
طبيعتاً در ميزان مشاركت مردم نقش
مستقيم دارد. آيا اين حس كه مجلس در
رأس همه امور است، در دوران اصلاحات
و در مجلس ششم به آنها دست داده است
يا نه؟ در واقع اين مجلس است كه در
نقش خانه ملت و در جايگاه
نمايندگی مردم، تصميم ميگيرد
كه آيا آن چيزی را كه مردم
خواستند، تبديل به قانون شده و
قابليت اجرا را به دست آورده است يا
نه؟
مجلس
وقتی قانونی را تصويب ميكرد
و نگاهش به اصلاحات، ساختاری
بود، اينها با دو سد عبور ناپذير
شورای نگهبان و مجمع تشخيص مصلحت
نظام برخورد ميكردند. اين قانونها
يا رد ميشدند يا در واقع مشمول
مرور زمان ميشدند و هيچ كدامشان
تصويب نميشد.
اگر
مردم به اين نتيجه برسند كه اين
مجلس توانايی لازم و قدرت
قانونگذاری ندارند، در صورت عدم
توانايی مجلس، مردم اين امر را
علی السويه ميدانند كه در
انتخابات شركت كنند يا نكنند و
ميزان مشاركت طبيعتاً افت پيدا ميكند.
در كنار اين موضوع اين سوال پيش ميآيد
كه اصلاحات در اين شش سال چه پيشرفتهايی
داشته است؟ آيا اصلاحات از درون
اصلاح پذير است يا نه؟ آيا خواستهها
و مطالبات مردم قابل تحقق است يا
نيست؟ و در واقع چالشی كه بين
نهادهای انتصابی و انتخابی
وجود دارد، دست بالا را نهادهای
انتصابی دارند يا انتخابي؟ اين
عوامل روی رأی مردم و ميزان
مشاركتشان اثر ميگذارد.
اگر مردم ببينند دو قوه مهم كه با
رأی آنها انتخاب شده، در عمل دست
بسته هستند و كاری از دستشان
برنميآيد و حتی خود آنها چه در
سطح وزراء، معاونين وزرا و مديران
ارشد قوه مجريه گروگان پروندهسازيهايی
هستند كه بر عليهشان صورت گرفته و
نتوانند حرفشان را بزنند و خواسته
مردم را مطرح كنند، در واقع خودشان
گروگان قوه قضائيه و كسانی هستند كه بر عليهشان
پرونده سازيهايی خاصی صورت
گرفته است.
قضاوت
مردم اين نيست كه مجلس پيگير
مطالباتش نبوده، بلكه مردم دركشان
از ماجرا اين است كه ديگران از طريق
قدرت و زور جلوی كار مجلس را
گرفتند. مردم اين درك را دارند كه
آنجايی كه بايد پيگيری
اصلی مطالباتشان مثل كميسيون
اصل 90 صورت ميگرفته، انجام گرفته
است.
مجلس
ششم يكی از بهترين مجالس
قانونگذاری در تاريخ مجالس است.
مردم ميبينند كه نمايندگان در
جايگاه بيان، به خيلی از مباحث
در نطقهای پيش از دستور
پرداختند. در نامه نگاريهايی
كه كردند و در اعتراضهايی كه
انجام دادند، خيلی حرفها را
زدند. پس از اين جايگاه مردم نقدی
را بر مجلس ششم ندارند.
مردم اين نقد را به مجلس ششم دارند
كه ديگران نميگذارند مجلس كار
خودش را انجام دهد. ديگران نميگذارند
نمايندگان وظيفه قانونی خودشان
را انجام دهند و برای همين همه
كارها گير كرده است و امكان پيشرفت
اصلاحات و انجام يك اصلاحات
ساختاری مسالمت آميز و درونزا
منتفی شده است.
|