ايران

پيك

                         

 

دومقاله و گزارش نشريه نويد سال57
از طبس تا بم

زلزله درايران هميشه سياسی است
 

 

بيست و پنج سال پيش و در آستانه شتاب گيری انقلابی كه نظام سلطنتی را با خود برد، زلزله ای مهيب شهر تاريخی طبس را با خاك يكسان كرد. نظير حادثه ای كه اكنون در شهربم روی داده است. در آن زلزله حداقل 26 هزارتن كشته شدند، در زلزله بم نيز شمار تلفات و قربانيان تاكنون بالای 30 هزار تن گزارش شده است.

شاه كه خود را در محاصره انقلاب 57 می ديد، زلزله طبس را فرصتی يافت كه با حضور در ميان زلزله زدگان و بازديد از منطقه زلزله زده برای خود تبليغاتی دست و پا كند. هم او و هم همسرش "فرح" به منطقه رفتند و هر كدام جداگانه سركيسه عطوفت را به حساب و جيب مردم گشودند. برای ما نيز، مانند بسياری ديگر حيرت آور است كه پس از 25 سال آنچه كه در بم روی داد مشابه همان رويداد و بهره برداری های تبليغاتی است كه در زلزله طبس بود.

دو روز پس از زلزله بم، يكی از علاقمندان و خوانندگان هميشگی پيك نت دو متن از دو شماره نشريه "نويد" را كه در سال های پيش از انقلاب 57 به همت گروهی از هواداران حزب توده ايران منتشر می شده برای ما ارسال داشته و جهت مقايسه ای تاريخی خواهان انتشار آنها شد. از آنجا كه ما اين نشريه را دراختيار نداشتيم و در ترديد بوديم، از ارسال كننده اين دو مقاله خواهش كرديم تا اگر اصل اين مقالات را دراختيار دارد برای ما ارسال دارد تا بصورت عكس و بعنوان سند منتشر كنيم. خرسنديم كه اين خواننده مصمم پيك نت اصل اين مقالات را برای ما ارسال داشت. نكاتی از اين سرمقاله و گزارش را همان زمان و بعنوان زير نويس عكس ها و مطالب مربوط به بازديد شتابزده و كوتاه رهبر از بم منتشر كرديم و اكنون قسمت های بيشتری را منتشر می كنيم.

انتشار اين دو مقاله و گزارش، كه به نوشته ارسال كننده آنها، يكی سرمقاله ايست به قلم سردبير و مسئول وقت نشريه و سازمان مخفی نويد "رحمان هاتفی” (درعين حال سردبير وقت روزنامه كيهان در سال 57) * و ديگری گزارشی است براساس مشاهدات عينی خبرنگاری بنام "مسعود اعلائی” در روزنامه كيهان وقت، همزمان است با سفر تبليغاتی هاشمی رفسنجانی به كرمان و بم. طی دو روز گذشته سيمای جمهوری اسلامی پياپی فيلم های تبليغاتی مربوط به اين سفر را پخش می كند تا سفر اعضای هيات دولت و خاتمی كمرنگ شود. همگان می دانند كه 72 ساعت پس از زلزله بم، هيچ مقام حكومتی و بويژه روحانيون به منطقه و به ميان زلزله زدگان نمی رفت. دليل آن خشم غيرقابل كنترل مردم و مستقر نشدن كامل نيروهای امنيتی و سپاهی در محل بود. پس از آن نيز، رهبر بی آنكه به ميان زلزله زدگان برود چرخی در منطقه زد و به تهران بازگشت و بدنبال وی محمد خاتمی اجازه سفر يافت. او به ميان مردم رفت و در چادرهای آنها نشست و جلسات كابينه را در كرمان تشكيل داد. پس از همه اين تمهيدات و سازمان يافتن امور كمك رسانی و آرام شدن نسبی مردم زلزله زده، هاشمی رفسنجانی و محسن رضائی راهی بم شدند. رئيس و دبير مجمع تشخيص مصلحت. هاشمی رفسنجانی پيش از آنكه دل در گرو مسئله زلزله زدگان داشته باشد، در پی مانورهای سياسی بر روی اخبار مربوط به حضور هيات های امداد رسانی امريكائی و تبديل آن به سوژه ای برای نشان دادن خود به عنوان يگانه كانال ارتباط با امريكا بود.

ماجرای هيات های امداد رسانی امريكائی و پيام رسانی هاشمی رفسنجانی برفراز ويرانه های بم برای امريكائی ها و دليل قرار داشتن فرمانده سابق سپاه پاسداران در كنار وی، تفسير جداگانه ای را می طلبد. فعلا آن سرمقاله نشريه "نويد" و گزارش اين نشريه در باره زلزله طبس را بايد خواند كه مقايسه آن با آنچه در بم روی داده است عبرت آموز است. بويژه ماجرای نجات يك جوان زنده مانده در زير آوار زلزله پس از 60 ساعت كه به سوژه ای تبليغاتی در سيمای جمهوری اسلامی تبديل شده است. سوژه ای كه عينا 25 سال پيش تلويزيون شاهنشاهی از آن استفاده كرد تا افكار عمومی را از ضعف امداد رسانی، دزدی و غارت و بی كفايتی حكومتی را منحرف كند.

 

با هم بخوانيم:

بجای آن همه وراجی شاهانه

می توانستيد مردم زيرآوار مانده را نجات بدهيد!

 

سرمقاله شنبه اول مهر1357- شماره 46

 

فاجعه زلزله خراسان - كه آمار قربانيان آن تا كنون تا 26 هزار نفر تخمين زده شده است- يكبارديگر اوج بی لياقتی، گنديدگی و ياوه گوئی و وراجی های بی عمل رژيم شاه را به طرز آشكاری در برابر مردم نهاد.

درحاليكه حكومت با همه امكانات تبليغاتی اش گوش ها را از شرح كمك های عظيم شاه و شهبانو و سازمان های دولتی و ارتش به آسيب ديدگان كر كرده است، واقعيت ها حاكی از غفلت و سستی جنايتكارانه و بی تفاوتی رژيم و مسئولان حكومتی در رساندن ياری های لازم به مناطق فاجعه زده و نجات زيرآوار ماندگان و مصيبت ديدگان است. مظهری نماينده كرمان در مجلس شاه ساخته سه روز پس از وقوع حادثه در مصاحبه ای كه روی ويرانه های غم انگيز طبس با نماينده راديو و تلويزيون كرد و بخاطر پخش مستقيم برنامه بطور غافلگيرانه ای از شبكه سراسری تلويزيون پخش شد، با حيرت و ناباواری اظهار داشت:

" من اينجا هيچ نشانی از كمك ارتش و دستگاه های دولتی نمی بينم. هر كمكی كه شده توسط خود مردم انجام شده و می شود. پس آن همه ادعا درباره سرعت و گسترش كمك ها شد كجاست؟"

مظهری در مصاحبه افشاگرانه اش كه روی همه تبليغات بی محتوای رژيم خط بطلان كشيد، مسئولان حكومتی را بخاطر اهمال و كندی لاك پشتی اقدامات كمك رسانی مورد ملامت قرار داد. اما چهار روز پس از وقوع زلزله راديوی دولتی در گفتار ساعت 7 صبح روز چهارشنبه گوشه تكاندهنده ديگری از غفلت و بی مسئوليتی بوق و كرناهای حكومتی را فاش كرد. راديو اعلام داشت كه چهار روز پس از حادثه هنوز مردم اجساد نيمه جان را از زير ويرانه ها بيرون می كشند، درحاليكه اكثر اجساد هنوز زير خروارها خاك و خاشاك هستند. آيا اين اعتراف به روشنی مويد آن نيست كه اعزام هزاران نيروی ارتشی و اكيپ های كمك به مناطق ويران شده بيش از آنكه واقعيت داشته باشد تبليغات تو خالی و حرف و حرف و حرف است؟

خبر بيرون كشيدن تصادفی جسد نيمه جان "شهناز" دخترك 6 ساله از زير خاك ها و ويران های زلزله پس از 80 ساعت كه با مرگ دست و پنجه نرم كرده بود، خود اثبات گر اين واقعيت است كه دهها و صدها نظير شهناز به علت غفلت و عدم احساس مسئوليت عوامل و مسئولان رژيم و پرداختن به جاروجنجال و تبليغات كر كننده بجای عمل كردن، ياری رساندن و تلاش واقعی و صميمانه درجهت نجات آنها كه هنوز امكان حياتشان وجود داشت زنده به گور شدند. درحاليكه می توانستند زنده بمانند. اين همان واقعيتی است كه در روز بازديد متظاهرانه و چند دقيقه ای شهبانو در صدای زجرديده پيرمردی كه با فرياد او را مخاطب قرار داد طنين انداخت. پيرمرد از درون ويرانه ها خطاب به اكيپ مجلل همسر شاه كه برای خالی نبودن عريضه و زمينه سازی تبليغات دولتی به طبس رفته بود نعره زد: " بجای ايستادن و حرف زدن بيائيد عزيزان ما را از زير سنگ ها و خاك ها بيرون بيآوريد. كاری بكنيد..."

اگر بجای اين همه مامور كه برای تدارك استقبال شاهانه به منطقه اعزام كردند، امداد گر به منطقه اعزام كرده بودند، صدها مجروح آنقدر زير آوار نمی ماندند تا از گرسنگی و تشنگی و صدمات جزئی بطرز رقت انگيزی با شكنجه جان بسپارند. هزاران مجروح و مصدوم، در روستاهای آسيب ديده تا چند روز پس از حادثه، بی پناه به امان خدا رها شدند. هزاران جسد زير خروارها كلوخ وآجر و خشت گنديدند كه خود منشآء انواع ميكروب و بيماری برای معدود جان بدر بردگان شده است.

 

 

آقای شاه!

مردم را چرا كشتی؟

 

گزارش نويد- يك شنبه 9 مهرماه 1357- شماره 47

 

بازماندگان زلزله طبس، آنها كه خانه های خشت و گلی بر سرشان فرو ريخت و هزاران نفرشان در قلب كوير ايران برای هميشه خاموش شدند، هنگام بازديد نمايشی شاه و همسرش از مناطق زلزله زده، از آنها استقبال عبرت انگيزی كردند.

 

48 ساعت قبل از بازديد شاه؛ چند هواپيما به طبس رسيد. اين هواپيماها ارتشی بودند و افراد گارد سلطنتی را به طبس منتقل كردند. گاردی ها، طبق معمول همه جا را بدقت زيرورو كردند و در تمام منطقه مستقر شدند. آنها حتی در ميان خرابه هايی كه تا چندی پيش خانه بودند و اكنون گور هزاران انسان شريف به پاسداری مشغول شدند.

صدها زلزله زده بی خانمان و گروه كثيری از مردم كه برای كمك به زلزله زدگان رفته بودند، به چشم خود ديدند كه پيش رويشان صدها چادر، آشپزخانه و توالت صحرائی برای استقرار گاردی ها بسرعت آماده شد، درحاليكه در همان موقع به روستاهای ويران شده حتی يك چادر نرسانده بودند.

درمحوطه ای كه برای زلزله زدگان درست كرده بودند اگر هم چادری برپا شده بود از آشپزخانه و توالت صحرائی خبری نبود. زلزله زدگان خشمگين می ديدند كه چگونه می شود امكاناتی را چند ساعته فراهم كرد، درحاليكه اولين چادرهای دولتی بعد از 4 روز به منطقه زلزله زده رسيده بود. مردم می ديدند كه دولتی ها برای نمايش آمده اند و كارها همه نمايشی است.

گروهی از دولتی ها سرگرم چپاول كمك های رسيده بودند و فساد را با خود به منطقه مصيبت ديده آورده بودند. آنان می ديدند كه چند دستگی چطور نمايندگان را به جان هم انداخته است. همه می خواستند رئيس باشند، كسی به فكر مردم نبود.

درعوض، روحانيون آزاديخواه، دانشجويان مردمی، پزشكان شريفی كه داوطلبانه آمده بودند، بقالی كه از تهران آمده بود و قصابی كه خودش را از يزد رسانده بود، همگی عرق می ريختند و تلاش و فداكاری و همكاری می كردند.

درچنين اوضاع و احوالی شاه با لباس نظامی و برای پخش گزارش های تبليغاتی تلويزيون عازم طبس شد.

محوطه ای كه هواپيمای شاه درآن نشست چند صد متر با چادرهايی كه برای زلزله زدگان برپا كرده بودند فاصله داشت. گاردی ها بين چادرها و هواپيمای شاه صف كشيده بودند. قبلا  به هيچ كس گفته نشده بود شاه چه وقت خواهد آمد. گروهی اندك از زلزله زدگان را برای اجرای نمايش مضحك باصطلاح استقبال از شاه و عطوفت شاهانه به اطراف باند فرودگاه آورده شده بودند. شاه در حلقه گاردی ها و ماموران امنيتی وارد طبس شد.

درجمع آنها كه به استقبال شاه آورده شده بودند يك نفر با ديدن شاه از ميان جمع وبا صدای بلند ازآيت الله خمينی نام برد و بقيه سه بار صلوات فرستادند. اين عمل چند بار تكرار شد. بدنبال آن مردم صف ماموران را در هم شكستند و شاه را محاصره كردند. اولين نفر پيرمردی بود كه به صدا در آمد:

- آقای جناب سرهنگ!... آقای شاهنشاه! مردم را چرا می كشی؟ مردم را نكشيد...

رنگ از روی شاه كه گريبان لباس نظامی اش را باز كرده بود پريد. با همان نخوت هميشگی گفت:

- ما مردم را نكشتيم. زلزله كشت!

پيرمردم فرياد زد:

- تهران را می گويم. ميدان ژاله را می گويم. چرا مردم را كشتی؟

شاه سكوت كرده بود و بشدت عرق می ريخت. فكر نمی كرد مردمی كه قهر طبيعت و مصيبت عظيم زلزله آنها را در هم شكسته اينطور با او روبرو شوند. زيرلب زمزمه كرد:

- دولت دراين باره گزارش خودش را داده

ماموران پيرمرد را كنار كشيدند. سپس جوانی رودرروی شاه ايستاد و گفت:

- من پزشكم. می دانيد خانه ها چرا خراب شد؟ بدستور شهبانو ساختن خانه آجری در طبس ممنوع شده بود. برای حفظ بافت قديمی شهر و پز دادن به خارجی ها. بدستور شهبانو همه خانه ها بايد خشت و گلی ساخته می شد.

پس از او، پيرزنی جلو دويد و درحاليكه چهره و چادرش خونی بود فرياد زد:

- 18 نفر از فاميلم كشته شدند. از 40 هزار چادر 3 هزارتا به ما دادند. بقيه را دزديدند.

شاه بازهم سكوت كرده بود. عرق می ريخت. پيرمرد ديگری جلو دويد و داد زد:

- اگر مردم نبودند ما مرده بوديم.

دراين موقع از طرف چادرها صدای صلوات شنيده شد. بقيه زلزله زدگان متوجه حضور شاه شده و با اعتراض می آمدند به سمت شاه. شاه كه معمولا استاد فرار است بلافاصله به طرف هواپيمای شاهانه برگشت و برنامه ديدار از چادرها را لغو كرد.

شاه هنوز به محوطه باند هواپيما نرسيده بود كه پيرمردی خود را به نزديكی های او رساند و گفت:

- ما هيچ توقعی نداريم. يك مديرخوب می خواهيم. خودمان كارمان را انجام ميدهيم. شاه گفت:

- چشم؛ و بسرعت سوار هواپيما شد.

وقتی شاه رفت، گاردهای چادرها و توالت های صحرائی را جمع كرده و بار هواپيما كردند.

اين روياروئی مردم با شاه و سفر شاهانه را تلويزيون و مطبوعات بعنوان استقبال عظيم زلزله زدگان از شاه و مرحمت های شاهانه منعكس كردند و حتی راديو گفت كه شاه از چادرها بازديد كرد.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی