شهروندان
گرجی، يا حداقل آنهائی كه از
جريانات منتهی به بركناری
شوارنادزه حمايت می كنند، بايد
قدر روزهای جاری را بدانند.
احساس آزاد سازی كشور و حتی
انقلاب كه هفته گذشته، تفليس
پايتخت گرجستان را به خود مشغول
داشته بود، ممكن است ديرنپايد.
شوارنادزه كه در سال 1992 قول داده
بود مشكلات اين كشور را حل كند، خود
به معضلی درگرجستان بدل شده بود.
اين اواخر شعارهائی عليه او بر
روی ديوارهای شهر به چشم می
خورد كه سرانجام تقلب در انتخابات
پارلمانی ماه جاری مشروعيت رو
به زوال وی را بيش از پيش برجسته
و نمايان كرد. اينكه شوارنادزه پس
از طی مدتی طولانی در
رهبری گرجستان و داشتن برخی
موارد درخشان در كارنامه اش به چنين
پايانی رسيد شايد غم انگيز باشد،
اما بايد اين اعتبار را به او نيز
بخشيد كه در پايان بازی، اين
شجاعت را از خود نشان داد تا با
كناره گيری خويش جلوی
خونريزی های احتمالی را
بگيرد.
استعفای
شوارنادزه به معنی پايان مشكلات
گرجستان نيست، بلكه بنيادی ترين
مسائل كشور و انتظارات غير واقع
بينانه مردم می تواند موجبات
درگيری ميان جانشيننان به تجربه
و نامتحد وی را فراهم نمايد. يك
مشكل اساسی در محور تماميت
ارضی گرجستان و تدام دخالت
خارجی در امور داخلی اين كشور
قرار دارد. روسيه هرگز استقلال
گرجستان را بطور تمام و كمال
نپذيرفته و در اين كشور دارای
پايگاه نظامی است و از جدائی
طلبان و شورشيان طرفدار مسكو در آن
كشور حمايت می كند. دشمنی
مداوم روسيه با شوارنادزه بر سر
مسئله چچن، توسعه اقتصادی و
سياسی گرجستان را با مانع روبرو
ساخت. به همين دليل است كه دولت
های ملوك الطوايفی در مناطق
آبخازيا، جنوب اوستيا و آدژاريا
وسيعا هر نوع حاكميت دولت مركزی
را بر اين مناطق رد می كنند، مهم
نيست كه چه كسی در تفليس بر سركار
باشد.
پس
از استعفای شوارنادزه،
ايگورايوانف وزير امور خارجه روسيه
بسرعت تفليس را به مقصد آدزاريا و
برای ملاقات با متحد خود اصلان
آباشيدزه ترك كرد. شايد ايوانف به
آباشيدزه اطمينان هائی داده
باشد، اما وی ضمن مخالفت شديد با
روی كار آمدن رهبری موقت
طرفدار امريكا، اروپا و ناتو در
گرجستان، در قلمرو خويش وضعيت
اضطراری اعلام نمود. اين يكی
از آن دلائلی است كه می تواند
انقلاب موسوم به مخملی گرجستان
را به وضعيتی خشن و ناآرام سوق
دهد.
بركنار
كردن شوارنادزه می تواند به
نوعی "كودتای امريكائی”
از نوع آرام آن تلقی شود كه
امريكا آن را درصربستان پياده نمود.
منافع واشنگتن، مانند مسكو
منافعی ژئواستراتژيك و تجاری
می باشد كه رابطه تنگاتنگ با
سياست های نفتی بريتيش
پتروليوم دارد كه مايل است خطوط
لوله نفتی منطقه خزر را با دور
زدن روسيه و ايران به غرب متصل كند.
اعتماد ايالات متحده به شوارنادزه
ای كه ديگر كارآمد نبود، مدت ها
پيش از ميان رفته بود. در تابستان
گذشته يك دوجين فرستاده
امريكائی به شوارنادزه هشدار
داده بودند كه اگر وی تلاش كند تا
تغييرات سياسی كه ايالات متحده
برای حفاظت از منافع خود
ضروری می داند را با مانع
روبرو سازد، پشتيبانی ديپلماتيك
و مالی اش از گرجستان را با مشكل
روبرو خواهد ساخت. يكی از اين
فرستاده ها جيمزبكر وزير امور
خارجه پيشين امريكا؛ نفتچی
تگزاسی و از دوستان خواندگی
بوش بود. واشنگتن همزمان با اين
هشدارها در حال بررسی احتمالی
جايگزينی رهبران مخالفينی
چون ميخائيل ساكاشويلی، تحصيل
كرده امريكا و خانم نينوبورژدزه
نماينده طرفدار غرب پارلمان
گرجستان بود.
در
اين تلاش ها امريكا رهبری محكوم
كردن نتايج انتخابات پارلمانی و
تشويق مخالفين به اعتراض در اين
مورد را به دست گرفت.
ريچارد
مايلز سفير كبير ايالات متحده در
تفليس در يك مصاحبه غير ديپلماتيك و
بی سابقه اظهار داشت:" ما از
روند آرام اصلاحات در گرجستان
ناراضی هستيم. ما مايليم
رهبری پرقدرت در اين كشور برسر
كار آيد تا پيشرفت ها سريع تر انجام
شود." آيا اين عبارات يك چراغ سبز
بود؟ حال اگر به گذشته بازگرديم
متوجه می شويم كه امريكا به
دلائل ظاهرا دمكراتيك زيرپای
شوارنادزه را خالی و راه را
برای به قدرت رساندن رهبری
فرمانبردارتر هموار كرد. پوتين پس
از بركناری شوارنادزده تاكيد
كرد كه "اگر" دولت تازه
گرجستان بتواند امنيت روسيه را
تامين ونگرانی های ديگر اين
كشور را برطرف كند به اين تغيير تن
در خواهد داد. اما اين "اگر" با
توجه به تاريخ طولانی بده بستان
های دو طرف در قفقاز "اگر"
بزرگی به شمار می آيد.
|