ناصر
زرافشان وكيل پرونده قتلهای
زنجيرهای كه به جرم افشای
اطلاعات پرونده اين قتلها به پنج
سال زندان محكوم شد ، پيامی را به
مراسم پنجمين سالگرد قتل
فروهرها ارسال كرد.
او در پيام خود نوشت:
قتلهای
زنجيرهای زخمی است بر
وجدان جمعی جامعه ما كه با گذشت
زمان، خود به خود التيام نخواهد
يافت. مرور دوره 5 سالهای كه
از زمان افشای اين جنايات تاكنون
گذشته است نشان ميدهد
التهابی كه با افشای قتلهای
زنجيرهای در جامعه پديد آمد،
نه تنها بر خلاف معمول با گذشت زمان
فروكش نكرده، بلكه طی اين پنج
ساله هرچه زمان بيشتری گذشته اين
التهاب و بحران سياسی هم عميقتر
و هم گستردهتر شده است زيرا
شرايط داخلی و بين المللی در
اين سالها در جهتی سير كرده و
پس از اين نيز سير خواهد كرد كه اداره كردن جوامع را با
شيوههای قديمی روز به روز
دشوارتر ساخته است.
ديگر
با تكيه بر قتل و ارعاب و ترور و
ساكت كردن صداهای مخالف نميتوان
جوامع را اداره كرد. امروزه جهان
عموماً در جهتی تحول يافته است و
مييابد كه هر روز عرصه را بر سياستمداران
فاسد و غارتگران اموال عمومی كه
خود را در پس اعتقادات يا تعصبات
مردم پنهان ميسازند و به گروهها
و محافل مافيايی و سازمان يافته
جنايت و مردم ستيز، تنگتر سازد.
آنچه
من امروز ميخواهم بگويم اين است
كه جهان ظرف يك دهه گذشته متحول
تغييرات كيفی عميقی شده است
كه در آن ديگر شيوههای كهنه
برخاسته از خودكامگی كارايی
ندارند، ديگر نميتوان با تحميل
سكوت، با پرونده سازی و تعقيب و
آزار، با طناب و كشيدن پرده استتار
به آنچه در جامعه ميگذرد جامعه
را اداره كرد، اين شيوهها فقط
فشار و ارتشاء را عمق ميبخشند و
گستردهتر ميسازند و سيستم
دفاعی جامعه را برای دفع
بيماريهای اجتماعی از كار
مياندازد و توانايی آن را در
ترميم ناهنجاريها از ميان ميبرند.
قدرتمدارانی
كه هنوز واقعيت تغييرات جهانی
طی دهه گذشته را درنيافته و هنوز
بيدار نشدهاند با هر روز
تأخير در بيداری خود، لطمات
جبران ناپذيری را به خود و به
جامعه خود وارد ميسازند.
امروزه
حكومتها امين جانها، اموال و
نواميس مردم تعريف ميشوند،
حاكميت، اقتداری است كه از طرف
مردم برای حراست از اين امانت به
حكومت واگذار شده است. بنابر اين
پاسداری از جان و مال و ناموس
مردم، عهد و پيمان حكومت در برابر
مردم است و خيانت در اين امانت به
منزله عهد و شكستن پيمانی است كه
حاكميت در برابر مردم به عهده گرفته
است. حاكمتی كه سوگند خود در
برابر مردم را زير پا بگذارد،
مشروعيت ندارد و امروز ديگر جامعه
بين الملی اين گونه حاكميتها
را تحمل نميكند.
واقعيت
امروز آنچه است، هست. اگر ما آنها را
نبينيم يا نشنويم، تغيير نميكند.
تا زمانی ميتوان با سرپوش
گذاردن به واقعيت امروز را به فردا
برد. امروز ما به چنين نقطهای
رسيدهايم.
|