ايران

پيك

                         

سخنرانی پيش از دستور بهروز افخمی نماينده مجلس

همزبانی كيهان لندن و كيهان تهران

از كدام منبع واحد الهام می گيرد؟

 

 

از رد صلاحيت‌های گسترده باكی نيست. به جای هر شخصيت سرشناس كه رد صلاحيت مي‌شود يك جوان با استعداد و زيرك را به مردم معرفی كنيد. همه كسانی كه مردم را فريب مي‌دهند تا از حق خود صرف‌نظر كنند چه بسا كه از يك مربی دستور مي‌گيرند.
گردانندگان روزنامه كيهان تهران و گردانندگان روزنامه كيهان لندن و تلويزيون‌های فارسی زبان لس‌آنجلس چنان كه مي‌نمايد دو گروه سياسی مختلف و مخالفند كه از يكديگر نفرت دارند و به خون همديگر تشنه‌اند، اما در بعضی از بزنگاه‌های تاريخ سياسی و اجتماعی ايران و در مورد بعضی از مسائل مهم هم‌عقيده مي‌شوند و به نحوی مشكوك شباهت به هم مي‌رسانند.

مثلا در مورد انتخابات آينده مجلس، كيهان لندن و كيهان تهران، آشكار و پنهان از پيش‌بينی بي‌تفاوتی اكثريت خوشحالند و از شركت نكردن احتمالی مردم استقبال كرده‌اند و آن را علامت قهر و اعتراض مي‌دانند. البته كيهان تهران شركت نكردن احتمالی مردم را نشانه اعتراض به اصلاح‌طلبان و مخالفت با اصلاحات مي‌داند اما كيهان لندن عقيده دارد كه چنين حركتی علامت قهر مردم با كليت جمهوری اسلامی و اساس حاكميت خواهد بود. كيهان لندن وعده مي‌دهد كه بعد از انتخابات، در اثر شركت نكردن اكثريت مردم، جمهوری اسلامی از لحاظ بين‌المللی بي‌اعتبار مي‌شود و زمينه شكست و سقوط آن فراهم مي‌شود. اما كيهان تهرانی ادعا مي‌كند كه بعد از انتخابات، اصلاح‌طلبان بي‌اعتبار خواهند شد و بايد از كابينه و دولت هم بيرون بروند تا نيروهای اصول‌گرا و انقلابی جای آن‌ها را بگيرند. سكوت مردم و رای ندادن آنها به دلخواه سياست‌بازان تفسير مي‌شود، كيهان لندن و كيهان تهران، آشكار و پنهان، مردم را به شركت نكردن در انتخابات تشويق مي‌كنند، در حالی كه كيهان لندن برای بعد از انتخابات وعده سقوط جمهوری اسلامی را مي‌دهد اما كيهان تهران پيش‌بينی مي‌كند كه بعد از انتخابات جمهوری اسلامی به يك حكومت بنيادگرا، سخت‌گيرتر و قاطع‌تر تبديل خواهد شد.

حال بياييد سعی كنيم حدس بزنيم كه اگر اكثريت مردم تهران و شهرهای بزرگ در انتخابات شركت نكنند؛ پيش‌بيني‌های بهتران كيهان لندنی درست از آب درمي‌آيد و جمهوری اسلامی سقوط مي‌كند يا وعده‌های خوبان كيهان تهران واقعيت مي‌شود و چهره جمهوری اسلامی عبوس و خشن يا به اصطلاح انقلابي‌تر مي‌شود.

يك نكته معلوم است و آن اين كه مردم روستاها، بخشها و شهرهای كوچك در هر حال در انتخابات شركت خواهند كرد. شركت آن‌ها در انتخابات كمتر جنبه سياسی دارد و نمايندگان خود را بيشتر برای حل مشكلات اجرايی و منطقه‌ای انتخاب مي‌كنند.آنها حتی در انتخابات سال گذشته شوراهای شهر و روستا با ذوق و شوق شركت كردند و باعث شدند كه با وجود عدم استقبال مردم شهرهای بزرگ مجموع آرا به بالای بيست ميليون برسد. با توجه به اين كه انتخابات مجلس برای اين گروه از رأي‌دهندگان اهميت اجرايی و منطقه‌ای بيشتری دارد مي‌شود حدس زد كه حضور آنها در انتخابات مجلس بيشتر از انتخابات شوراهای شهر و روستا باشد و حتی تعداد آرا آنها به حدود بيست و پنج ميليون برسد. از طرف ديگر جمعيت تهران و شهرهای بزرگ و متوسط مجموعا به بيست ميليون نفر نمي‌رسد و تعداد صاحبان حق رأی از پانزده ميليون نفر كمتر است. در حقيقت مي‌شود گفت كه بي‌تفاوتی مردم شهرهای بزرگ اصلا نمي‌تواند موجب بي‌اعتباری بشود، زيرا حتی اگر فقط بيست و پنج درصد آنها رأی بدهند. بازهم مجموع آراء به نزديك سی ميليون خواهد رسيد و اين يعنی مشاركت بيش از شصت درصد مجموع مردم و يك انتخابات كاملا دموكراتيك.
نماينده‌ی مردم تهران گفت: به اين ترتيب كيهان لندن و تلويزيون‌های ماهواره‌ای مردم شهرهای بزرگ را تشويق مي‌كنند كه در انتخابات شركت نكنند تا جمهوری اسلامی بي‌اعتبار شود و سقوط كند اما آنچه در واقع اتفاق مي‌افتد اين است كه حداكثر پنج يا شش ميليون از مجموع سی و پنج ميليون رأی كم مي‌شود و اصلاح‌طلبان از مجلس بيرون مي‌روند. بعد نوبت كيهان تهران مي‌رسد كه سكوت و رأی ندادن مردم شهرهای بزرگ را هم به دلخواه معنا كند و به حساب تاييد غيرمستقيم بنيادگرايان بگذارد و برای ايجاد يك حكومت طالبانی زمينه‌سازی كند.

حالا بايد پرسيد كه آيا حركات موزون كيهان لندن و كيهان تهران اتفاقی است يا پيرمردهای كيهان لندن عمدا توپ را بلند مي‌كنند تا جانشينان ميانسالشان در كيهان تهران آبشار بكوبند. اگر از من بپرسيد مي‌گويم كه در عالم سياست هرچيز ممكن است و به كراوات بستن گردانندگان كيهان لندن يا تسبيح گرداندن دست‌اندركاران كيهان تهران اعتماد نبايد كرد.
به گفته‌ی وی همه كسانی كه سعی مي‌كنند مردم را فريب دهند و پريشان كنند تا از حق خود صرف‌نظر كنند چه بسا كه از يك مربی دستور مي‌گيرند و از يك جا هماهنگ مي‌شوند.
 اين حرف‌ها را نمي‌زنم تا برای خودم رأی جمع كنم. من در انتخابات آينده داوطلب نخواهم شد زيرا خودم را نماينده شايسته‌ای برای مردم نمي‌دانم؛ اما از جوانانی كه حداقل شرايط را دارند مي‌خواهم تا هفته آينده برای نمايندگی مجلس ثبت‌نام كنند. ميليون‌ها جوان تحصيلكرده در اين مملكت هستند و بسياری از آن‌ها چيزی برای نماينده شدن كم ندارند. آنها خسته نيستند،‌فريب نمي‌خورند و نااميد نمي‌شوند و كسی چه مي‌داند، شايد دو سال بعد يكی از آنها اولين رييس جمهور سی و پنج ساله ايران بشود.

به جای هر شخصيت سرشناس كه رد صلاحيت مي‌شود يك جوان با استعداد و زيرك را به مردم معرفی كنيد. شايد در پايان مجلس هفتم ببينيم كه كارنامه آنها درخشان‌تر از ما بوده است. نسل جوان ايران نسلی سرحال و شوخ‌طبع است كه شش سال پيش حركت دوم خرداد را مثل يك جشن همگانی، مثل يك بازی بزرگ شروع كرد. آنها بي‌حوصله نبودند و عجله نداشتند و نمي‌خواستند خيلی زود به هدفهای خيلی دور برسند. شايد من و امثال من بوديم كه عصبيت و بي‌حوصلگی را به آنها القاء كرديم زيرا خودمان به ميانسالی رسيده‌ايم و احساس مي‌كنيم كه فرصت زيادی نداريم. آنها آينده را دارند و مي‌توانند با لبخند انتظار بكشند تا نيرنگ‌بازان پير چه در لندن و چه در تهران پيرتر بشوند و از كار بيفتند.

همه مي‌دانند كه هزار و سيصد سال پيش، وقتی كه رسول خدا از دنيا رفت شيوخ عرب جمع شدند تا جانشين او را انتخاب كنند. آنها مرد جوانی را كه مورد نظر پيامبر (ص) بود نپذيرفتند و ايراد كردند كه هم خيلی جوان است و هم زياد شوخی مي‌كند و زياد مي‌خندد. شايد اگر آن شيوخ پير تاملی كرده بودند و رأی بر خلافت آن جوان شوخ‌طبع داده بودند.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی