برلین
میزبان بزرگترین فستیوال
فیلم ایران و افغانستان است.
سرنوشتی که نه تنها در فیلم،
بلکه در لحظه لحظه زندگی مردم
این دو کشور25 سال است بهم گره
خورده است.
در این
فستیوال فیلم هائی به
نمایش در آمده که زندگی
میلیون ها افغان را که در کمپ
های فراریان ایران
زندگی می کنند به تصویر
درآمده است. همچنان که سرنوشت پس از
انقلاب دهها میلیون
ایرانی.
افغانستان
کشوری بدون عکس است. این نوشته
محسن مخملباف است. زمان که طالبان در
افغانستان حکومت می کردند، مخملباف فیلمساز بزرگ معاصر ایران در
باره این کشور نوشت:" افغانستان، کشوری است که در یک تصویر و یا
یک عکس گنجانده نمی شود". تصاویر زیادی از ویرانی های افغانستان
در فستیوال برلین به نمایش گذاشته شده است.
فستیوال
کابل- تهران 1979 به بعد" نشان می
دهد که کابل تنها ویرانه
نیست، چهره های دیگری
نیز این کشور دارد که باید
دید و فیلمسازان افغان و
ایرانی با ارائه فیلم
های کوتاه و بلند خود کوشیده
اند چهره های دیگر افغانستان
را نیز نشان دهند.
اما
در ایران...
فیلم
های ایرانی جوایز بین
المللی را یکی پس از
دیگری به خانه می برند.
درایران سینمای امروز سنبل
مدرنیزم است. این برتری
جهانی بر فیلم های
افغانی نیز که به تازگی
ساخته می شوند تاثیر عمیق
گذاشته است. در عین حال که سوژه
بسیاری از فیلم ها سرگذشت
درهم تنیده شده دو ملت ایران
وافغان است. حضورچند میلیون
افغانی در ایران نیز عملا
نه تنها زندگی و مشکلات این
مهاجرت و زندگی مشترک با
ایرانی ها را وارد فیلم
ایران کرده، بلکه از میان
آنها هنرپیشه هایی برخاسته اند
که بتدریج نامشان در صنعت
فیلمسازی ایران ثبت می
شود. این درهم تنیدگی
سرنوشت 25 ساله دو ملت را شاید
بیش از هرکجا باید در ساختمان
هائی دید که در شهرهای بزرگ
ایران برپا شده اند. افغان ها در
ساختمان سازی ایران نقش
مهمی دارند و حتی بسیاری
از ساختمان های جدید ایران
را افغان ها ساخته اند.
در
فستیوال برلین بیش از 60
فیلم مستند و فیلم کوتاه و
فیلم هایی که برای
اولین بار در آلمان به نمایش
گداشته میشود نشان داده خواهد شد.
بیش از 20 فیلمساز و هنرپیشه
ایرانی که دوباره به ایران
وافغانستان بازگشته اند در مورد
زندگی در کابل و تهران و از
شرایط زندگی افغان ها در
ایران وضع زنان و نقش سینما در
این دو کشور صحبت خواهند کرد.
نیمی
از شهر کابل بر اثر جنگ داخلی
ویران شده است. 80 درصد مردم در
خانه های خود ساخته (حلبی
آبادها) زندگی می کنند. 80 درصد
زنان و 50 درصد مردان بیسواد
هستند.
به این
ترتیب است که سنیما و
موسیقی در افغانستان جای
کتاب را گرفته است.
از
ایران،
حدود 2 میلیون ایرانی مهاجرت
کرده اند. درعوض، میلیون ها
افغانی و عراقی به ایران
فرار کرده اند. افغانستان
بالاترین آمار فراریان را
دارد.
35ر2
میلیون افغانی رسما در سال
2002 در ایران زندگی می
کرده اند که اکثریت آنها در تهران
هستند. این آمار و واقعیات
امروز خمیرمایه بسیاری
از فیلم های افغانی و
ایرانی و فیلم های مشترک
دو کشور است و امثال مجید
مجیدی و علی محمد قاسمی
مشهورترین فیلمسازان این
پدیده اند. شاید "آزیتا
دامان دم" در میان زنان نیز
مشهورترین آنها باشد.
مجید
مجیدی می گوید:
کشورهای غرب فقط مهاجرین با
تخصص را به عنوان مهاجر می
پذیرند و در مورد دیگر اقشار
سخت گیری بسیار می کنند.
در غرب به میزان
فرهنگ و پول مهاجرین اهمیت
داده می شود ولی در ایران
اینطور نیست. گرسنگی و جنگ
باعث شده است که افغان ها به
ایران بگریزند و با وجودی
که در ایران وضع اقتصادی خوب
نیست به افغانها امکان زنده
ماندن داده شد.
تهران
تهران
یک متروپل است با جمعیت بیش
از 12 میلیون . 90 درصد
شهر در 50 سال اخیر ساخته شده است.
در سال 1890 شهر را وسعت دادند و
اختلاف سطح زندگی بین شمال و
جنوب خیلی عمیق شد. در شمال
بانک ها، مغازه
ها به سبک غرب، هتل ها، سفارت خانه
ها پهن شده اند و در جنوب کارگران،
روزمزد گیرها و بیکاران مهاجر در خشک
ترین بخش شهر و در هوای بشدت
آلوده درهم می لولند.
فستیوال
فیلم ایران – افغان این
دوگانگی را به نمایش می
گذارد.
در نوامبر
2002 مخملباف در ساختن فیلم "اسامه"
برمکی را کمک کرد. فستیوال
برلین با همین فیلم،
یعنی "اسامه" شروع شد.
نخستین فیلم افغانی، پس از
سقوط طالبان.
(برگردان خلاصه شده، از برشور
ویژه فستیوال) |