اسماعيل
شاهرودي"آينده"
از
مطرح ترين شاعران سياسی سال
های 28-32 ايران بود. در۱۳۰۴ دردامغان بدنيا و در
شاهرود تحصيلاتی دبيرستانی
خود را تمام کرد. در سالهای نيمه دوم دهه
بيست به حزب توده ايران پيوست و« فرزند حزب» و "فرزند
خلق"
لقب گرفت.
شمس لنگرودی در تحقيقی که پيرامون "وضع
شعرنو" کرده می نويسد:
شاهرودی اساسا، به سبب نوع
زندگيش شاعری سياسی بود نه
آنکه شعر سياسی بگويد. آينده
صدائی رسا و اطمينانی قوی
به آينده داشت و در مجامع و ميتينگ
ها اشعارش را با صدای بلند می
خواند. پس از کودتا و شکست نهضت
ملی او روز به روز افسرده تر و
خاموش تر شد، تا آنکه در اوائل دهه
چهل با ضربه سختی که بر او وارد
شد برای هميشه از پا درآمد.
لنگرودی می نويسد:
پس
از کودتاي۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ممنوع
القلم شد و
براثر فشارهای روحی
دچار افسردگی شد.
ممنوعيت او از چاپ
آثارش که سالهای ادامه يافت اين
فشار روحی را پيوسته بيشتر کرد.
در سال 1344- درست در سالهای فضای
بازسياسي- مظنون واقع شده و دستگير
شد. چند ساعتی در بازداشت بسر برد
ولی در همين چند ساعت چنان
شوکی به او وارد شد که برای
هميشه تعادلش را از دست داد. از اين
پس، او همواره در شک و هراس بسر برد
و گاه کارش به جنون کشيده می شد.
به تناوب در تيمارستان بستری
می شد، بهبود می يافت و مجددا
دچار بحران می گرديد، تا سال 1355
که ديگر هرگز به حال عادی
بازنگشت و تا آخر عمرش را در
تيمارستان ها و خانه سالمندان
گذراند.
او که ليسانسيه هنرهای زيبا بود، در تدوين
واژه های هنری "فرهنگ معين"
و لغتنامه دهخدا همکاری کرد
و زمانی نيز استاد ادبيات معاصر
فارسی در دانشگاه عليگرد
هندوستان، مدتی کارشناس
فرهنگی کميسيون ملی يونسکو و
معلم رابط ادبيات و هنرهای
تصويری دانشگاه تهران- دانشکده
هنرهای زيبا- بود.
از
آينده در سالهای اول دهه سی
مجموعه"
آخرين
نبرد" (۱۳۳۰) و در دهه چهل"
آينده"( ۱۳۴۹) و در دهه بعد دو
مجموعه"
از سوی راه راه راه"
(۱۳۵۰)
و" آی ميقات نشين"
(۱۳۵۱) و همچنين يک مجموعه داستان به يادگار
باقی مانده است.
|