اپتون سينکلر روزنامه
نگاري کنکاشگر بود که عليه قدرتهاي
بزرگ مبارزه ميکرد . در سال
١٩٠٦ کتاب جنگل را
نوشت . کتابي متعهد که در ميليونها
نسخه پخش شد و استثمار کارگران
و فرودستان شيکاگو را افشا مي
کرد . (٢)
او همچنين تهيه کننده
فيلمي از ايزن اشتاين بود ،از «ساکوو»
و«وانزاتي» حمايت کرد (٣) و
بيش از هر کس ديگري توانست
آمريکايي ها را به سوسياليسم
علاقمند کند . او در سال
١٩٣٤ هنگامي که در
اوج شهرت بود توانست در
انتخابات کاليفرنيا به تنهايي از
همه کانديداهاي ديگر دموکرات
بيشتر راي بياورد
. شعار
کارزار انتخاباتي اش طولاني و
تا اندازه اي پرطمطرق بود . « من
فرماندار کاليفرنيا
، چگونه به فقر پايان بخشيدم .
اين تاريخ واقعي آينده است».
تاريخي که هنوز
در انتظار فرارسيدن آن هستيم.
کاليفرنيا
نيز همچون ساير ايالات آمريکا
در آنزمان با
« بحران
بزرگ » دست و پنجه نرم مي کرد.آپتون
سينکلر پيشنهاد مي کرد که دولت کارخانجات
بسته شده را از مالکانشان
اجاره و سپس به کارگران واگذار
کند تا آنها به جاي
بيکاري دست به توليد زنند . چنانچه
دولت به پول احتياج دارد ،
ميتوان به
استوديوهاي بزرگ ماليات بست . نق
مي زنند ؟ مجبورشان مي کنيم
حقوق سنديکايي را
رعايت
کنند و گر نه سينما را دولتي مي
کنيم
!
مترو گلدن ماير و وارنر
تهديد کردند تا در صورت انتخاب سينکلر
استوديوهايشان را به فلوريدا
انتقال دهند . (٤) هيچکدام از
مطبوعات رسمي از سينکلر
حمايت نکرد و بيش از
٧٠٠ نشريه علنا با او
به مخالفت برخاستند . او از
لحاظ ظاهري
هم شباهتي به آرنولد شواردزنگر
نداشت . لوس آنجلس تايمز او را
با تمسخر "مردي با
حالتهاي زنانه و لبخند موذي
" مي خواند . البته در آن زمان
اين موضوع ثانوي بود . قدرتمندان آن دوران از
فاجعه مهمتري واهمه داشتند :«
با انتخاب سينکلر ميليونها
تهيدست از سراسر کشور به سواحل
غربي ايالات متحده سرازير
خواهند شد» .نيويورک تايمز
نيز
در آنزمان نقش رسانه مدرن خود
را به خوبي ايفا مي کند و مي
نويسد:« هجوم چشمگير بيکاران
به جنوب کاليفرنيا و سازماندهي
منظم براي نام نويسي از تازه
واردان و سرخپوستها
جهت شرکت در راي گيري». در همان
زمان فيلم « نان هر روزه » ، اثر
کينگ
ويدور و ژوزف مانکويز که از
هواداران سينکلر بودند، با
تعجب همگان تهيه کننده پيدا
نمي
کند و سپس پخش آن در کاليفرنيا
با تاخير مواجه شده و نمايش آن
به بعد از انتخابات
موکول مي شود.
زمانيکه امتيازات
طبقاتي تهديد مي شوند
رستورانهاي بزرگ ، شرکتهاي
: ساترن پاسيفيک ، استاندارد
اويل ،PG&E
( شرکت
برق خصوصي که در سال
٢٠٠٢ در مرکز وقايع
مربوط به
قطع برق کاليفرنيا بود ) همه براي
تخريب در انتخابات بر ضد سينکلر
کمکهاي مالي
کردند ، در اعلاميه ها از او به عنوان
« بمب گذار کليساها و مراکز
مسيحي و اخلال گر
کمونيست » ياد ميشد . کنفدراسيون
کارفرماهاي کاليفرنيا به
اعضايش دستور داد تا شخصا ( بهتر بود خود کارفرماها
اينکار را مي کردند ) به
کارگران و کارمندان شرکتشان
بروشوري بر ضد سينکلر بدهند تا
آنها را از خطري که انتخاب او
در بردارد آگاه سازند
.
البته چنين خطري براي کارفرماها
از طرف شواردزنگر « پوپوليست
» امروزي وجود ندارد . او در وال
استريت ژورنال خيال آنها را
راحت کرده
است : « مالياتهاي جديدي که مورد
نظر آقايان ديويس و بوسمانت (
رقباي دموکراتش ) است
، مرا به ياد موجودات فضايي اي
مي اندازد که در فيلمهايم لت و
پارشان مي کنم . برنامه من براي حل
مشکلات اقتصادي بر ارزشهاي
ديگري استوار است . من خيال
دارم از
بار قوانيني که بر دوش شرکتها
سنگيني مي کند، بکاهم . قوانيني
که مانع رشد و توسعه
آنهاست
و خفه شان مي کند . تا ٣ سال
ديگر کاليفرنيا به يکي از
مناسبترين مراکز تجارت
و سودرساني کشور تبديل ميشود» .
نتايج آراي اپتون سينکلر
با رقيب اش که به پيروزي رسيد
تفاوت
ناچيزي داشت او دلايل شکست خود
را چنين جمع بندي ميکند : «اين
امر بيانگر قدرت
پول در تعيين سياست آمريکاست
خصوصا چنانچه امتيازات طبقاتي
برخي ها مورد تهديد قرار
گيرد ». در سال ١٩٣٤
مشاورين سياسي شرکت واسيکر و
باکستر اجازه گرفته بودند تا در
تمام سينماها قبل از نمايش
فيلم اصلي، فيلم کوتاهي که گزارش
وار تهيه شده بود،
نشان دهد. آنها در اين فيلم
هواداران «ساختگي» سينکلر را
با لباس ژنده و سرووضع به
هم
ريخته و در روياي انقلابي از
نوع شوروي به روي صحنه آورند.
مشاورين انتخاباتي از اين
پيروزي درس ديگري نيز گرفتند: «
آمريکايي هاي متوسط تمايلي به
درس شنيدن ندارد ،
خيال هم ندارند انديشه شان را پرورش
دهند ، تلاشي در جهت شهروند
نمونه شدن هم نمي کنند
. تقريبا همه آمريکايي ها
سرگرمي دوست دارند ، فيلم ، آتش
بازي ، کارناوال ، اگر
مرد مبارزه نيستيد ، نمايش راه
اندازيد ! » (٦)
در سال ١٩٩٦ ،
هنگامي که هنرپيشه اي به سمت
فرماندار کاليفرنيا انتخاب شد . سينکلر آن
ايالت را ترک کرد ، رونالدريگان
به قدرت رسيده بود
!
کاليفرنيا
امروز ديگر مثل سال
١٩٣٤
، شش يا هفت ميليون
جمعيت ندارد بلکه ٣٥ ميليون
نفر شهروند را در بر ميگيرد و
جزء ١٠ قدرت اول اقتصادي
جهان
است . آقاي شواردزنگر هنرپيشه ،
جمهوريخواه و بسيار ثروتمند
است . دارايي او بين
٨٠ تا ٢٥٠ ميليون
دلار تخمين زده مي شود .
ترميناتور چند ماه قبل قول داد
تا
فرماندار گاري ديويس را که تازه
انتخاب شده بود، برکنار کند .
او متهم به بي لياقتي
بود
از جمله در مورد ورشکستگي عظيم
مالي ناشي از حرکت قيچي وار
مخارج دولتي ، سقوط درآمد
مالياتي و شکست « اقتصاد نوين »
وبازار بورس مسئول شناخته ميشد
. اهالي
کاليفرنيا بيش و پيش از
ديگران به معجزه « اقتصاد جديد
» ايمان آوردند .« رشد دائمي » و توليد ثروت براي همه
در هر گوشه خيابان ، اين بود
روياي آنها ! اما با بازگشت
بحران ، بيکاري و ورشکستگي ، پديده
هايي که فکر ميکردند براي
هميشه از بين مي رود ،
به
طرز دردناکي از خواب بيدار
شدند . يک نفر بايد غرامت اين
رفع توهم جمعي را بپردازد
. آن فرد ديويس بود . شکست او مي
توانست مرهمي بر زخم کساني
باشد که درگير
زودباوريهاي خويش اند.
او دومين فرماندار برکنار
شده قبل از پايان دوره فرمانداري
در آمريکاست و از مردان سياسي
حرفه اي به شمار مي رود که از سي
سال پيش
مرتبا انتخاب ميشد . چهره شناخته
شده سيستم و در حد تبلور کاريکاتورگونه
آ ن ، فردي
قافد
شخصيت ويژه و نظرات نوين که
تنها بر اساس توانايي بسيج
سرمايه براي کارزار تبليغاتي
و جنگ رواني عليه مخالفين،
شناخته شده بود . شوارزنگر درست
نقطه مقابل
اوست : ورزشکار حرفه اي و مبتکر
صنعت « بدنسازي » ، قهرمان
فيلمهاي اکشن و بزن بزن
سرتاسرآدمکشي
بدون موضوع ، فردي که هرگز در
هيچ انتخاباتي شرکت نکرده بود
و عضو هيچ انجمن
اجتماعي يا سياسي نبود . اوحتي
در انتخابات رياست جمهوري
پيشين پاي صندوق راي هم
نرفته بود . سينما او را
ثروتمند کرد و در يک کلام چهره
ايده آل براي راي
دهندگان غيرسياسي شده کاليفر نيا
بود که ميخواستند از شر
فرماندار سابق که ده ماه
از
انتخابش بيشتر نمي گذشت، رها
شوند . آقاي شوارزنگر توانست به
تنهايي از فقر بيرون
آيد . بقيه هم بايد راه او را
دنبال کنند . برنامه اش چيست ؟
پاکسازي منطقه
ساکرامنتو، اگر بيشتر از او توضيح
بخواهيم او پاسخ ميدهد که در
فيلمهايش توانسته
غير
ممکن را عملي سازد و خودش هم
مدير شرکت است و خيال دارد آنچه
را که به کاليفرنيا
مديون است باز پس دهد. يعني
قوانين را از ميان بردارد .
چارچوب ها را بشکند
و سياستهاي دولتي را برچيند تا
به مردم اموالي را که ماليات از
آنها غصب کرده باز
پس دهد ...
تصميمش مبني بر مبارزه
عليه ديويس عجولانه اتخاذ نشد. حتي
اگر اعلام آن در ماه اوت گذشته
در يک شو تلويزيوني باعث شگفتي
همگاني شد . همه چيز
برنامه ريزي شده بود .او مدتي
ازقصد در برنامه هاي تلويزيوني
شرکت نکرد. دو
گروه ، يکي در سانفرانسيسکو مرکز
«مترقيها» و يکي در سان
فرناندو مرکز «محافظه
کاران»، از ماه ژوئن بصورت آزمايشي
تحت نظرسنجي در مورد همه اعمال
او و استراتژي
انتخاباتي اش قرار گرفتند .
استراتژي اصلي دور زدن رسانه
هاي رايج بويژه مطبوعات و
سعي
در ارتباط مستقيم با مردم بود
آنها از ايستگاه هاي راديويي
در برنامه هاي « صحيت مستقيم با مردم »
شوهاي مستقيم تلويزيوني
استفاده کردند . با نشان دادن
چند
قطعه از فيلمهاي معروفش باعث شدند
تا آرنولد ( استفاده از اسم
کوچک هم بر مبناي
نتيجه
نظرخواهي از ٢ گروه آزمايشي
انجام گرفت ) مجبور نشود
سياستهاي ارتجاعي اش را بر
ملا کند . به همين ترتيب
شناساندن کانديدايي که قول
داده است مردم را از شر
ثروتمندان ساکرامنتو نجات دهد ،
سر هم بندي شد .
همه کارمندان شرکتي که او
مديرش ميباشد نيز طي قرارداد حفظ
سريت متعهد شدند هيچ اطلاعي در
مورد او به بيرون درز نکند و در
صورت سرپيچي از اين
دستور به سختي مجازات شوند .
به اين ترتيب آرنولد در هيچ
برنامه جدي تلويزيوني شرکت
نکرد
، هيچ کنفرانس مطبوعاتي برگزار
نکرد ، هرگز با رقباي عمده اش
به گفتگو و مناظره
تلويزيوني ننشست و تنها در
برنامه هاي تلويزيوني اي شرکت
کرد که سوالها را
از قبل به او داده بودند . آرنولد
در برنامه هاي سياسي همواره
غايب بود، در عوض در
تمام
شو هاي سرگرم کننده شرکت کرد :
از جمله شو اپرا وينفري، داويد
لترمن يا برنامه لبخند
صبحگاهي « تودي شو» و همراه
لاري کينگ درCNN...
او با استفاده از شهرتش در
برنامه هاي سرتاسري و نه صرفا
محلي کاليفرنيا شرکت کرد ، از
همسرش ماريا شريور خبرنگارNBC نيز
استفاده کرد ، همسرش
عضو خانواده کندي است و به اين
امر مفتخر است . حضورش کنار
آرنولد ، بوسه ها
، تکيه بر او و ستايش
احترام آرنولد براي زنان از
٣٠ سال پيش تاکنون ، همه و
همه پاسخ
به اتهامات مربوط به روابط نا
مشروع مختلف شوهرش است
.
فرماندار سابق جمهوري خواه
که مشاور آرنولد نيز ميباشد در
سال ١٩٩٤ گفت :«
همينطور سرازير مي شوند».
منظورش مکزيکي ها بود که به زعم
او مستمري
دولتي را گدايي ميکنند و بار
مالياتي اند . اما فرماندار
جديد از اين دست
صحبتها نکرد ، برعکس بر خارجي
تبار بودن خود تکيه و لهجه
اتريشي خود را برجسته کرد
. هر
چند در عين حال قول داد قوانين
به اصطلاح « سهل انگار» در اين
مورد را بازبيني کند .
روياي آمريکائي ادامه
دارد
شوارزنگر همچنين طرح
ممنوعيت استفاده خارجيهاي
فاقد مدارک
اقامتي و فرزندانشان از مدارس
و بيمارستانهاي دولتي را مورد
حمايت قرار داد . البته اين انسان گرايي
نخبه پسند او در فرانسه هم ميان
ليبرالها هواداراني پيدا
کرده است تا جايي که
يکي از نمايندگان گروه
UDF در پارلمان اروپا، آقاي ژان لويي
بورلانژ ، فريفته « ترميناتور»
شده و ميگويد :« او محافظه کار
نيست . اگر در
انگلستان
بود ليبرال – دمکرات و در
فرانسه عضو
UDF ميشد ، او تبلور روياي آمريکاست
. الياکازان
مرد، اما روياي آمريکائي زنده
است . او اينجاست ! ». بااين
تفاوت که اين
مهاجر اتريشي با اسمي که به
سختي تلفظ ميشود از مبارزين
جنبش مقاومت و عضو گروه مانوکيان(٧)
نيست ، اونامزد انتخاباتي
ثروتمندان است و در کمتر از
٧ هفته ٢٢ ميليون دلار
خرج آخرين اسباب بازيش، يعني
خانه اي مناسب فرماندار در ساکرامنتو
کرده است
. از
اين مبلغ ١٠ ميليونش را
از دارايي شخصي خود و بقيه را
از ژنرالهاي مدافع « منافع طبقاتي»
تامين کرد . همانهايي که
شواردزنگر قول داده است با
قدرتي مشابه در
فيلمهايش کنارشان بزند. او همچنين
با پرداخت ٨٠ ميليون دلار
در عرض ٧٠ روز براي
مخارج
کارزار انتخاباتي اش، رکورد
اين گونه مخارج را شکست . البته
به زعم سخنگوي سابق
جورج بوش در ژوئيه
٢٠٠٣، اين مخارج
نشانه علاقه آتشين مردم به
زندگي شهروندي
است : « هزينه اي که نامزدهاي
انتخاباتي صرف کارزارهايشان
مي کنند به حفظ دموکراسي
ياري
ميرساند و مصداق حمايتهايي است
که از سراسر کشور از آنها مي
شود ». با اين استدلال،
دموکراسي امروز در آمريکا، به
اوج خود رسيده است
!
يک کودتاي حقوقي از طرف
ديوان عالي کشور بوش را ٣
سال پيش
سرکار آورد . اينک انتخاب
شواردزنگر در کاليفرنيا کودتاي
رسانه اي را به معر ض نمايش
مي گذارد .
١- مقاله دموکراسي آمريکايي
، لوموند ديپلماتيک دسامبر٢٠٠٢
٢- کتاب
جنگل نوشته آپتن سينکلر ( تجديد
چاپ انتشارات
مموار دوليور پاريس
٢٠٠٣
)
٣- ساکو و وانزاتي دو
آنارشيست که در سال
١٩٢٧ به جرم
واهي
قتل اعدام شدند ، محاکمه آنها
بسيار جنجالي بود .٥٠ سال
بعد در سال ١٩٧٧ فرماندار
ماساچوست بيگناهي آنها را
اعلام و از آنان اعاده حيثيت
کرد . (م)
٤- کتاب
گرگ ميچل انتشارات راندوم هوس
، نيويورک ١٩٩٢
.
“The campaign of the century : upon
Sinclair’s race for governor of California and the
birth of Media policies.”
٥- آرنولد شوارزنگر ، وال
استريت جورنال ، ٢٤ سپتامبر ٢٠٠٣
٦- گرگ ميچل همان کتاب
صفحه ٥٧١-٥٧٠
٧- ميساک مانوکيان ارمني
تبار متولد ١٩٠٦ از
قهرمانان جنبش
مقاومت که در سال
١٩٣٤ عضوحزب کمونيست
فرانسه شد ، در سال
١٩٤٣ حرکتهاي چريکي عليه
اشغالگران نازي را در پاريس
سازمان ميداد و در نوامبر همان
سال همراه گروهش
دستگير شد . او در فوريه
١٩٤٤ بهمراه
٢١ نفر از همرزمهايش تير
باران شد . (م
|