ايران

پيك

                         

مقاله رضا پهلوی در نشريه وال استريت جورنال

نمی دانم چرا اروپا و امريکا

عليه ج.ا متحد نمی شوند!؟

چرا به انتخابات استصوابی و حکومتی که

رئيس جمهور منتخبش فاقد قدرت است دل بسته اند؟

 

 

چرا جامعة بين‌المللی با مردم ايران و برای رهايی از يوغ  رژيم حاکم بر آن متحد و همسو نمی شوند؟  نظامی كه در قانون اساسی مذهبی آن، حق حاكميت مردم بكلی مردود شناخته شده است.

چرا جهان غرب دو پهلو و مبهم سخن مي‌گويد؟ گاهی سخن از حکومت چند تن غيرمنتخب مي‌کند و زمانی ديگر به صرف اينکه به اصطلاح، در اين رژيم «انتخاباتي» صورت مي‌گيرد، از رژيم با صفت « مردم سالار» ياد مي‌کند.

اين در حاليست كه تحت حكومت همين رژيم، غيرمتخبين در همان به اصطلاح « انتخابات» با نظارت استصوابی، کانديداها را از فيلترها و صافي‌های خود می گذرانند; اهل قلم و دگرانديشان بيش از هر کشور ديگری در حبس و زندان بسر می برند; قوة قضائيه و دادگستری عامل اصلی ظلم و بيدادگري‌ست، و از همه مهمتر رئيس جمهور «منتخب» آن در آخرين سالهای زمامداری خود اعتراف مي‌کند که هيچ گاه از قدرت و اختيار لازم برای آنکه به وعده‌های خود جامة عمل بپوشاند، برخوردار نبوده است.

 

توجيه اين رفتار دوگانه، شايد در اين پندار جهان غرب نهفته باشد که پنجاه و اندی از سردمداران حاکم بر ايران، چنان عرصه را بر مردم ايران تنگ کرده و چنان ايرانيان را به بردگی و بندگی کشانده‌اند که ساليان دراز هيچ نيرويی را يارای برابری و رويارويی با آنان نيست و در اين برهه از زمان تنها بايد به محدود کردن ضرر و زيان دل خوش کرد و قانع بود و در واقع بايد سياست «با دشمنان مدارا» را در پيش گرفت. اين پندار به همان اندازه نادرست است كه بر پاية بدگمانی ريخته شده و به همين گونه توسط ايرانيان تعبير مي‌شود.

اين سياست همچنين به مفهوم زيستن در وحشت دائمی از فاجعه‌ايست كه موقتا و با اتکا بر پنهان پژوهي‌های اتمی، به تاخير افتاده باشد، آنهم در كشوری که نزديک به 4 برابر عراق مساحت و قله‌ها و دره‌هايی به مراتب رفيع‌تر و عميق‌تر از مخفي‌گاه‌های بن لادن دارد.
شوم تر از همه اينها، نحوة دستيابی جمهوری اسلامی به فن آوری هسته‌اي‌ست. در رژيم صدام حسين توسعة اين دانش و دسترسی به اطلاعات و منابع به اشخاص ويژه و انگشت شماری محدود می شد که ضمن تقسيم کار، تحت سوء ظن و کنترل شديد امنيتی بودند. اما جمهوری اسلامی شيوه‌ای کاملاً متفاوت با اين مقولات دارد و سياستش بيشتر به رفتار دلالان يک بازار مکاره شباهت دارد. ملايان، در رقابت با يکديگر و به منظور دريافت منابع مالی، دست به ايجاد و توسعة شبکه‌هايی زده‌اند که هدف اصلی آنها دستيابی به مواد، اطلاعات و مهارت‌های اتمی است. هيچکس نمی داند که در آينده چه افرادی، در کجا و به چه منظور از اين شبکه ها استفاده خواهند کرد. آگاهی ما تنها محدود به اين نکته است که سردمداران رژيم، محيطی امن و تسهيلات و منابع مالی کلانی را در اختيار اين شبکه‌ها و ديگر فعاليت‌های تروريستی قرار داده‌اند.

دنيا نبايد در هراس از يک رژيم تروريستی اتمی زندگی کنند. ترديد ندارم که اگر جهانيان در پشتيبانی از دموكراسی در ايران متحد شوند، چنان موج و نيروی فزاينده‌ای در ايران پديدار خواهد شد که سرانجام حكومت دين سالار را فلج و اين رژيم تروريست را از اريکة قدرت به زير خواهد کشيد.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی