نقطه
عزيمت هر گونه بحث در مورد «شورای
هماهنگی نيروهای انقلاب
اسلامي»، ترك اين تصور نادرست است
كه جناح راست را موجوديتی يكپارچه
، هماهنگ و واجد ساختار سلسله
مراتبی مشخص و تعريف شده می پندارد.
در واقع واكاوی جناح راست نشان
می دهد كه اين جناح فاقد چنين ويژگی
هايی بوده و درست برعكس از گسيختگی
، عدم هماهنگی و وجود جزاير قدرت
در درون خود رنج می برد. شورای
هماهنگی اساسا به هدف ترميم چنين
نقاط ضعفی برای جمع كردن و سپس متمكز ساختن
تمامی «نيروها» ، امكانات و پتانسيل
های مخالفان اصلاحات (از بيت
رهبری تا سپاه و موتلفه) تشكيل
شده است . هدف اين است كه كانونی
ايجاد شود كه «نيروها»ی مخالفان
اصلاحات را در جهت مقابله با اصلاح
طلبان هماهنگ و هم جهت ساخته و يك
ساختار سلسله مراتبی را تعريف
كنند كه در راس همه آن ها نه رهبر ،
هاشمی رفسنجانی و سپاه و
موتلفه بلكه يك محفل كاملا مخفی
و نيرومند سياسی قرار داشته باشد.
رهبری ، موتلفه و …
تنها بازوها و عناصری هستند كه «شورای
هماهنگی » اقدامات خود را از
طريق آن ها اجرا كرده و به پيش می
برد. در اين ميان تشكل هايی مانند
جامعه اسلامی مهندسين ، جبهه پيروان
خط امام و رهبری ، جمعيت
ايثارگان و… (كه جناح راست را غالبا با ان
می شناسند) نقش و كاركردی جز
يك پوشش و استتار برای مخفی
نگاه داشتن «شورای هماهنگی »
و فريب افكار عمومی ندارند. از هم
اين روست كه بودجه چند ده ميليارد
تومانی «شورای هماهنگی »
هم از بيت رهبری
تامين می شود، هم سپاه عهده دار
بخشی از آن است و هم موتلفه و
بازار سهمی را به خود اختصاص
داده اند.
رضا
باهنر به عنوان شخصی كه هم مورد
اعتماد رهبر است ، هم با سران سپاه
روابط نزديكی دارد و هم با گروه
موتلفه بده و بستان های نزديك (كه
جديدا شكل برج سازی و فعاليت
های پر سود اقتصادی ـ دريافت
كمك مالی 150 ميليون تومانی از
كميته امداد برای سرمايه گذاری
شخصي- هم گرفته
است ) دارد،
به عنوان رييس شورای هماهنگی
منصوب شده است.
شورای
هماهنگی (برگرفته از سيستم
های امنيتی و اطلاعاتی )
ساختاری چند لايه و تودرتو دارد
به نحوی كه تصميم گيری های
اصلی در آن به شدت پنهانی و
مخفی گرايانه است . با آنكه از
تمامی تشكل
ها (موتلفه
، جامعه مهندسين ،جامعه مدرسين،
ايثارگران و ..) نماينده ای در اين
به اصطلاح شورا حضور دارند و به
ظاهر تصميمات بايد به نحو شورايی
گرفته شوند ، اما نمايندگان تشكل ها
در اصل نقش چندانی بر عهده
ندارند و همين موضوع باعث
نارضايتی تعدادی از انان شده
است .
در
يك كلام : شورای هماهنكی در
راس ضد اصلاحات قرار دارد و بدون آن
مخالفان اصلاحات دچار تشتت،بی
برنامگی و ناكارايی فزاينده
خواهند شد. غفلت از اين نكته يكی
از اشتباهات استراتژيك اصلاح طلبان
در دو سال اخير بوده است . هر آينه
اصلاح طلبان موفق شوند اين شورا از تاريك خانه بيرون
آورده و با استفاده از رسانه ها و
فشار افكار عمومی بر آن نور
شفافيت بگسترانند ، در آن واحد
موتلفه و تمامی كانون های
ديگر ضد اصلاحات را از پای
درآورده و يا دست كم دچار ضعف ساخته
و ارتباط ارگانيك بين شان را قطع
می كنند. شورای هماهنگی قلب
ضد اصلاحات است و وظيفه دارد خون و
ديگر نيازهای حياتی را در
تمامی اندامهای پيكره در حال
احتضار مخالفان اصلاحات جاری
سازد.
بولتن
محرمانه «شورای هماهنگي»
(رسانه ارتباطی اين شورا با
دفاتر و هواداران كه در تيراژ بيش
از 50 هزار نسخه به صورت هر دو هفته
يك بار منتشر می شود)پس از 42
شماره!
و در مطلبی با عنوان «آشنايی
با شورای هماهنگی نيروهای
انقلاب اسلامي» در اين باره می
نويسد: «فقدان مركزيت مقبول و همه
جانبه در بين نيروهای انقلاب از
جمله ضرورت های اصلی تشكيل
شورای هماهنگی بوده است . » (به
كاربرد كلمه «مركز» دقت شود) . در
ادامه : « جريان نفوذی و
خودفروخته ٍدنبال تسخير سنگرهای
نظام است و با استفاده از رسانه ها (خصوصا
مكتوب ) و جنگ روانی زمينه ساز و
هم صدا با دشمن خارج شده و دفع آن
مستلزم انسجام داخلی است و در يك
جمع بندی كلی اين نتيجه ها
حاصل می شود كه نيروهای
وفادار به اسلام، انقلاب ، امام و
رهبری چاره ای ندارند جز اين
كه از سلايق و گرايشات جانبی دست
برداشته و در
جهت پاسداری از اصول بنيادين
انقلاب با وحدت و انسجام وارد صحنه
شوند.»
در
اين باره باز هم خواهم گفت .
"
علينقی
کامياري"
|