هاشم
هاشم زاده هريسی از معدود
اعضای مجلس خبرگان رهبری
که صاحب حرف و نظری خلاف
اراده حاکم بر اين مجلس است،
طی گفتگوئی پيرامون
ماجرای قتل زهرا کاظمی و
نقش دادستان انتصابی تهران
گفت:
مساله يك ضربه و يك
قتل نيست بلكه موضوع يك پروسه و
يك پروندهی ملی است كه
حيثيت اسلام و نظام اسلامی
را در داخل و خارج كشور، به طور
جدی در معرض خدشه قرار داده
است. اين موضوع برای كشور
مشكل بينالمللی به همراه
آورده و حتی عرصههای
بينالمللی مرتبط با امور
ديگر كشور را تحت تاثير قرار
داده است.
چنين قضيهای نميتواند
صرفا يك ضربه و يك قتل را طرح
كند بلكه در اين صورت پروندهای
مطرح خواهد شد كه در آن جريان و غدهای
سرطانی، تندرو و خشونتگرا
مطرح است كه به شكل مهلك در
سيستم و ساختار مقدس نظام
اسلامی رسوخ پيدا كرده و هر
از گاهی حادثه ايجاد ميكند.
ميتوان اين پرونده را به شكل
جريانی خشونتگرا مطرح كرد
كه اگر پرونده چنين شكلی
بيابد، نه تنها قوه قضاييه
بلكه حكومت بايد برخورد
ديگری با مساله داشته باشد.
بحث بر سر يك زن يا اين كه او چه
كاره بوده و يا خوب و بد يك فرد
نيست، بلكه موضوعی ملی و
حيثيت نظام مطرح است.
وی در باره چالش بين دستگاه
قضايی و وزارت اطلاعات راجع
به متهمان پرونده خاطر نشان
كرد: دستگاه قضايی حق دارد
كه برداشت خود را داشته باشد و
به آن عمل كند؛ البته هر كس
ديگری هم حق دارد برداشت خود
را بكند؛
اما مساله اين جاست كه تنها
نبايد به برداشت خودمان اكتفا
كنيم بلكه بايد در نظر داشته
باشيم كه چنين حوادثی در
تاريخ باقی ميماند و اگر
چشم خود را هم ببنديم ديگران
چشمشان را نخواهند بست.
وی گفت:
اول اينكه «چرا يك
نظام مقدس اسلامی و مردمی
با آن ريشههای محكم و
استوار كه ميخواهد الگويی
نيز برای جهان باشد و واقعا
پايگاه مردمی و اسلامی هم
دارد، از يك زنی كه جز
دوربين عكاسی چيزی در دست
ندارد اين همه بترسد و دست پاچه
شود، او را دستگير كنند از اين
زندان به آن زندان، از اين
بازجو به آن بازجو، از اين
دستگاه به آن دستگاه، در
نيروی انتظامی، در
اطلاعات و دادسرا بگردانند.
بايد پاسخ داده شود كه چرا اين
همه وسواس وجود داشته كه
برای يك موضوع جزئی هزار
و يك دردسر ساخته شود؟»
دوم اينكه «گفته ميشود، اين
زن از منطقه ممنوعه عكس گرفته.
اين منطقه ممنوعه كجاست كه
انسان خيال ميكند منطقهای
است كه در آن مثلا بمب اتم درست
ميكنند! چه علامتی آنجا
زده شده بود و چه مسائل مهمی
در آنجا بوده است؟ چه عكسبرداری
از اين مسائل خطرناك انجام شده
است؟»
سومين
سوال اينكه «آيا اگر كسی از
منطقه ممنوعه عكسبرداری
كرد، او را ميگيرند، دستگير و
بازجويی ميكنند؟ آيا به
عنوان جاسوس با او برخورد ميكنند؟
يا اينكه همان فيلم و عكس را از
دستش ميگيرند و رهايش ميكنند؟
قانون كدام را ميگويد؟»
چهارم اينكه در دادخواست آمده
«سربازی اظهار كرده كه زهرا
كاظمی را ضرب و جرح كردهاند
ولی اين شهادت سرباز بر اثر
فشار و تهديد بوده است. بايد
پاسخ داد چه كسی سرباز را
تهديد كرده است؟ زهرا كاظمی
چه طرفداران و حاميانی
داشته كه سرباز را ترساندهاند
تا شهادت دهد؟ فشار و تهديد
اصولا بايد بر كتمان باشد نه بر
شهادت. معمولا فشار در كتمان
اثر ميگذارد تا شاهد از ترس
شهادت ندهد. شاهد بيايد شهادت
بدهد كه ديدم ضرب و جرح شده كه
اين فشار نيست و از لحاظ
منطقی و حقوقی جريان بايد
معكوس باشد.»
سوال پنجم اين است كه «چرا در
كشور اسلامی و نظام مقدس ما
هر از گاهی چنين حوادثی
اتفاق ميافتد و تكرار ميشود.
چنانكه همواره مملكت را به
مملكت ماجراها، حوادث،
مناظرات و محاكمات و تنش تبديل
كرده است؟ مگر جريان قتلهای
زنجيرهای و كوی دانشگاه
مشابه اين پرونده نبود؟ پس چرا
چنين حوادثی خاتمه نمييابد؟»
اين
مشكلات با طرح و بحث كردن حل ميشود
نه با پوشاندن و پنهان كردن. هر
چه مسايل را بپوشانيم، ميماند
و از درون موجب آسيب به نظام ميشود.
|