مدتی است كه موسسه استاندارد
وتحقيقات صنعتی ايران بدست
يكی از آقازاده ها
وميلياردرهای جناح راست در
آستانه تخريب ونابودی قرارگرفته
است اين مدير ناتوان كه قبلا نيز
بعنوان معاونت صنايع خودرو سازی
وزارت صنايع اين صنعت را به
نابودی كشانده است اين بار درنظر
دارد كه موسسه استاندارد راكه
بعنوان يك موسسه علمی وآزمايشگاهی
وظائف
حاكميتی دولت را انجام ميدهد به
ويرانه تبديل كرده وبا تجربه ای
كه از واگذاری كارخانجات به
خويشان آقا زاده ها دارد آزمايشگاههای
موسسه را كه از ابزارهای اصلی
برای آزمايش
تحقيق وتدوين استانداردهای
ملی است به بخش خصوصی ( دوستان
سياسی وهمپالگی های قديم )
تقديم نمايد . فقدان
مديريت وصلاحيت كارشناسی
وتخصصی سيد
محمد علی سيد ابريشمی باعث
شده كه تصميم گيريها براساس
جريانی صورت گيرد كه فاقد صلاحيت
ودرك لازم از وضعيت صنعت
واستاندارد است لذا اين موسسه
آزمايشگاهی را تبديل به
جولانگاه ورشكستگان سياسی نموده
است كه كوچكترين اعتقادی به مردم
واعتلای ايران نداشته وندارند.
بهمين دليل فرايند تصميم گيريها
وعزل ونصب ها بسيار ضعيف ونا كار
آمدوبا روند كارشناسی بيگانه
است . چرخش نيروها در پستهای
مديريتی بايك سيكل بسته و
استفاده از دوستان وهمپالگی
های خارج ازموسسه امكان
ارتقای نيروهای شايسته را
ازبين برده است.
متاسفانه رفيق سالاری
ورابطه سالاری جانشين شايسته
سالاری گرديده است ولذا با
نگاهی به ليست مديرتهای اين
موسسه ومقايسه آن با شيوه های
رايج در تمام دنيا برای احراز
اين سمتها متوجه ميشويم كه مديران
انتخابی فعلی تا چه اندازه
فاقد نوآوری وشايستگی
ميباشند.وتاچه اندازه به تغيير
نگاه مردم توجه داشته اند اكثر
مديران فعلی ادارات متبوع را
جزئی از ميراث اجدادی خود
دانسته واز سر منت وتكبر
امورراانجام ميدهند لذا اين سئوال
مطرح است كه چرا بايد
مديران بله قربان گو وانتقاد ناپذير
وناكارآمد بر سر ميز مديريت
بنشينند وكشور را به ورطه نابودی
كشانند. موسسه استاندارد كه بايد به
تبع وظايفش تعيين كننده نظام
مديريت پويا وديناميك سرآمد
وزبانزد باشد درحال حاضر با مديران
ديكتاتور مآب وبی منطق وبی
اعتقاد به اصلاح وتحول اداره
ميگردد. مديريت ارشد موسسه كه اينك
خودرا بدون مدير بالاسر ميبيند
هميشه درسفرهای خارجی وسير
وسياحت ومشغول هزينه كردن از بيت
المال ميباشد و سئوال كننده ای
نيست كه بپرسد اينهمه سفر خارجی
چه بازتاب وره آوردی داشته است ؟
واين همه حيف وميل برای چيست ؟
ايشان بخاطر اينكه از مركز قدرت
دورنباشد وخاطرش از تردد روزانه
مكدر نگرددوهمچنين به قصد قربت
بخدا ودرراستای تمركز زدائی
وتكريم ارباب رجوع
فضای چند هكتاری موسسه
استاندارد مركزی را در كرج رها
كرده وبا هزينه ميلياردی
ساختمانی نامناسب را در تهران
خريداری وبا صرف هزينه
ميلياردی توسط اقوام مدير
اداريش تغييراتی در ساختمان
برای قابل استفاده شدن به دولت
تحميل ومردم را در مسير كرج
به ميدان ونك سرگردان
نموده است.!! ايشان در سخنانی
گهربار فرموده بودند اگر بازتاب
وفشار بيرونی نبود تمام دوستان
خودم را به مديرت ومعاونت درموسسه
انتصاب ميكردم.!!! همچنانكه در اين
راستا رئيس ومنشی دفتر قبلی
اش را بعنوان معاونت اداری
ومالی بكار گمارده كه از فرط
بيسوادی وعدم توان پاسخگوئی
در اتاق دربسته به رتق وفتق امور
می پردازد واز پذيرش حضوری
واهمه دارد. ومشاور
عالی ايشان(سيد احمد نصری
ازاستانداران زمان ناطق نوري) كه
بعنوان هيئت مديره از چند كارخانه
بزرگ توليدی هر ماهه حقوق ميليون
تومانی دريافت ميدارد وخودرا
سرباز ميخواند (سربازی با جيره
ومواجب ميليوني!!!!)و مجلس ششم را
مجلس گناه ومعصيت نام نهاده است
ودرواقع قدرت اصلی را بخاطر بده
بستانهای قبل در دست
دارد در سخنرانيها به هر بهانه
ای از احاديث وروايات درباب صرفه
جوئی وصواب
خدمت به مردم داد سخن ميراند .!!!
جالب است بيچاره مردم بينوا !!
|