ايران

پيك

                         
تاج زاده:ا
با انتخابات فرمايشی، بايد
آماده
همه پرسی بين المللی شد
 

 

راهبرد محافظه‌كاران در انتخابات مجلس هفتم روشن است؛ تلاش برای مشاركت كمتر شهروندان تا امكان انتخاب نامزدهايشان بيشتر شود. منطق محافظه‌كاران اين است: ”ما از حمايت 15 درصد مردم برخورداريم كه از رهبری و انسجام برخوردارند. برخلاف اصلاح‌طلبان، مخالفان و منتقدانمان كه 85 درصد جامعه را تشكيل مي‌دهند،‌ ولی بدون رهبری و غيرمنسجم‌اند. پس اگر اكثريت مردم منفعل شوند و درصد محدودی از آنان در انتخابات شركت كنند، پيروزی نامزدهای ما قطعی و شكست دوم‌خردادي‌ها و نامزدهای مستقل حتمی است (مانند انتخابات شورای شهر تهران). پس از انتخابات نيز كسی به درصد آرای منتخبان توجه نخواهد كرد. به علاوه در بسياری كشورها مانند مصر ميزان حمايت مردم از مبارك 15 درصد است اما اين واقعيت برای حكومت او مشكل ايجاد نكرده است.“
آيا جمهوری اسلامی مي‌تواند با اتكا به حمايت 15 درصد مردم ثبات خود را حفظ و پيشرفت كند؟ به نظر مي‌رسد به چند دليل الگوی فوق پاسخگوی اوضاع ايران كنونی نيست، زيرا كه بزرگترين مؤلفه اقتدار جمهوری اسلامی، علم و تكنولوژی برتر، تشكيلات و مديريت درخشان، تجهيزات نظامی پيشرفته، اقتصاد پويا و متحدان استراتژيك قدرتمند در منطقه و جهان نيست بلكه تنها و تنها پشتيبانی مردم حافظ اقتدار ما در عرصه ملی و بين‌المللی بوده است. در صورتی كه حاكميت پشتوانه خود را از دست دهد، در مقابل مطالبات، انتقادها، اعتراض‌های داخلی و فشارهای خارجی به شدت آسيب‌پذير مي‌شود. به خصوص آنكه در جهان پس از فاجعه 11 سپتامبر، هر حكومتی كه به استقلال خود از قدرت‌های بزرگ مي‌انديشد، لازم است از رضايت مردمی و اعتبار بين‌المللی برخوردار باشد.
اشخاصی كه رژيم مصر را الگوی مناسبی برای ما مي‌خوانند كه با وجود حمايت تنها 15 درصد مردم به حكومت خود ادامه مي‌دهد، لازم است دقت كنند كه دولت مصر از متحدان آمريكاست و بسياری از مشكلات خود را با رژيم اسرائيل حل كرده و آماده سركوب هرگونه اعتراض داخلی است، ضمن آنكه تهديد همسايه خود، اسرائيل محدوديت‌هايی را برای مخالفان آن رژيم ايجاد ‌كرده است. با وجود اين احتمال بروز ناآرامی و حركتهای مردمی در مصر منتفی نيست. نكته مهم‌ ديگر رشد چشمگير حركت‌های اسلامی مخالف رژيم است، به گونه‌ای كه مشخص نيست حكومت فعلی تا چه زمانی دوام خواهد ‌آورد؛ با اينكه هيچ دولتی در جهان در پی تغيير رفتار يا سقوط حكومت مصر نيست و به تبليغ و بزرگنمايی اعتراض‌های مردمی نمي‌پردازد و برپايی
رفراندم(امری كه امريكا در پی تعميق نارضائی عمومی مردم در پی اجرای آن زير نظر خود و سازمان ملل است- پيك) را در مورد نظام سياسی آن كشور تبليغ نمي‌كند. جالب آنكه با وجوی كه رژيم مصر خود را به هيچ آرمانی، حتی آرمان عربی ناصر متعهد نمي‌داند، ولی مجبور به تحمل نسبی دموكراسی شده است و به رغم حمايت‌های خارجی، برای افزايش مشروعيت خود تلاش مي‌كند.
از سوی ديگر كسانی كه پيروی از الگوی چين را راهگشا مي‌دانند، بايد توجه كنند كه حكومت و بوركراسی منسجم، ارتش قوی و مجهز به سلاح‌های پيشرفته و اتمی، پليس سياسی آموزش ديده، فقدان احزاب و تشكل‌های سراسری منتقد، ضعف اپوزيسيون قانونی، جمعيت يكپارچه، پيشرفت‌های چشمگير علمی و فنی در حد اعزام فضانورد به فضا، شكوفاترين رشد اقتصادی با وجود جمعيت زياد، عضويت در سازمان تجارت جهانی، كشاورزی پاسخگوی نيازهای مردم خود و حتی صادر كننده، رعايت حريم خصوصی شهروندان در عرصه‌های فرهنگی و اجتماعی، داشتن روابط دوستانه با همه كشورهای قدرتمند دنيا، برخورداری از حق وتو در شورای امنيت سازمان ملل، تهديد محسوب نشدن برای آمريكا از منظر ايدئولوژيك و در يك كلام فقدان آلترناتيو مقتدر، ثبات سياسی، انسجام اجتماعی، پيشرفت‌های اقتصادی و علمی و فنی و موقعيت بين‌المللی چين به گونه‌ای است كه هيچ دولت و قدرتی نمي‌تواند حكومت آن كشور را به براندازی تهديد كند، اگر حاكميت چين از درون با چالش مواجه نشود.

اما جمهوری اسلامی ايران به دلايل عديده نمي‌تواند با اتكا به حمايت 15 درصد مردم ثبات پايدار داشته باشد، چرا كه؛ اولاً، تضمين نيست كه 85 درصد جمعيت همواره منفعل باقی بمانند، ‌ولو در يكی دو دوره در انتخابات شركت نكنند. اتفاقاً‌ در صورت عدم مشاركت وسيع مردم در انتخابات، رسانه‌های بين‌المللی ضعف يا فقدان مشروعيت جمهوری اسلامی را نتيجه خواهند گرفت و انجام همه‌پرسی را درباره نوع نظام سياسی تبليغ خواهند كرد و با فشارهای سياسی و روانی و احياناً اقتصادی و علمی و فنی حكومت را در تنگنا خواهند ‌گذارد.
ثانياً، جمهوری اسلامی با هيچ دولت مقتدری اتحاد استراتژيك ندارد كه در شرايط بحرانی از حمايت جدی آن بهره‌مند شود.

ثالثاً، وضعيت نيروهای مسلح ما به گونه‌ای است كه نمي‌تواند در مقابل نارضايتي‌های احتمالی مردمی نقش سركوبگر ايفا كند، آنچنانكه مثلاً‌ ارتش چين در ميدان ”تيان آن من“ با تانك از روی صف معترضين گذشت و در يك روز دست كم هزار دانشجو را كشت. روشن است كه سپاه و ارتش و بسيج در برابر تجاوز به ايران اسلامی اندكی ضعف از خود نشان نخواهند داد، اما عقايد اسلامی، آموز‌ش‌های امام، تجربه انقلاب اسلامی و ارتباط بسيار نزديك سربازان، كادرها و حتی بسياری از فرماندهان نيروهای مسلح با مردم، اجازه ايفای نقش سركوبگر به نيروهای مسلح نمي‌دهد.

به طور خلاصه مي‌توان گفت با حمايت و مشاركت پانزده درصدی در جايی مي‌توان حكومت كرد كه 85 درصد بقيه در خصوص حكومت و عملكرد اقليت حاكم سكوت تاييدآميز كرده باشند، يا آن 15 درصد كسری حمايت مردمی خود را از ”جايی ديگر“، يعنی از خارج كشور تأمين كنند. از آنجا كه شرايط موجود ما با هيچ يك از موارد مذكور نمي‌خواند و قرينه‌ای نداريم كه شركت كنندگان در انتخابات‌ دوم و هجدهم خرداد به نفع بحران سازان كنار رفته باشند، بنابراين چشم انداز روشنی برای ثبات حكومت 15 درصدی ديده نمي‌شود. به علاوه اين عده ظاهراً فراموش كرده‌اند كه محمدرضا شاه با وجود بهره‌مندی از ارتش منسجم، ساواك مقتدر، حمايت گسترده بين‌المللی، دولت تابع و چند برابر شدن درآمدهای كشور در سال‌های پايان حكومت خود و... با مردمي‌ترين انقلاب بشر ساقط شد.
محافظه‌كارانی كه به اين نتيجه رسيده‌اند كه حكومت مبارك را الگوی خود قرار دهند، به اين علت چنين‌ ايده‌هايی را مطرح مي‌كنند كه در مقابل مطالبات مردم ايستاده‌اند و خود را از حمايت شهروندان محروم كرده‌اند و گرنه حق آن بود كه مصر از جمهوری اسلامی الگو مي‌گرفت نه برعكس.

 

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی