ايران

پيك

                         
درباره "زنها" و حقوق آنها
بيائيد بحث و گفتگو کنيم
شادی صدر - گزارش انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان
 

 

"شادی صدر" دردومين جلسه از سلسله جلسات زنان، فرصتها و موانع با عنوان "جنبش زنان در ايران امروز" ضمن اشاره به اهميت بحث جنبش زنان گفت:قبل از اتفاقی كه افتاد(برنده شدن خانم عبادي)قرار بود درباره جنبش زنان و چگونگی اين جنبش و موانع موجودبر سرراه اين جنبش بود ولی بعد از جايزه صلح نوبل بايد بحثی نيز پيرامون اثار اين جايزه برجنبش زنان داشته باشيم. اگر تعاريف كلاسيك جنبش را بپذيريم نميتوانيم نام جنبش را براين مجموعه بگذاريم زيرا فاقد رهبری يا گروه رهبران است. اهداف مشخص ومعينی ندارد وسازماندهی مشخصی ندارد. از نظر خيلی ها اين جنبش مساله مشخصی ندارد واين سوال خيلی هاست كه مگر زنان مساله ای دارند كه يك جنبش مورد نياز است. اما من فكر ميكنم كه با نگاه غيركلاسيكی به قضيه و ويژگيهای كشورمان وبا توجه به اين كه چند ساله به ما اجازه دادند حرف بزنيم و ازادی نسبی مطبوعات داريم ميتوانيم به اين نتيجه برسيم كه اين در جامعه ايران جنبش ناميده ميشود و اين جنبش با ويژگيهای خاص خودبومی است ومخصوص شرايط ايران است وصرفا اينكه اسم اين جنبش وجود داشته باشد يا نه كاربرد وفايده عملی ندارد و در نهايت برای كسانی كه در حوزه حقوق زنان فعال هستند فرقی ندارد كه جامعه شناسها يا غيره ما را به رسميت بشناسند .اسمش مهم نيست مهمترين ويژگی جنبش زنان ايران ـ اراده جمعی بدون هماهنگی قبلی است .دكتر علی اكبر مهدی ازاين ويژگی جنبش به عنوان اراده جمعی بدون عامل نام بردند يا اراده جمعی بدون هماهنگی اين چيزی است كه همه توافق دارند اين مسا له بعد ازدوم خرداد پررنگتر شد و اينكه تعداد ناشران ، نويسندگان زن خيلی بيشتر شده اينها خيلی نشانه های خوبی است حركتهای  تودهای در طبقات پايين جامعه مثل اينكه امار طلاق روز به روز بيشتر ميشود در جامعه ما ونكته مهم اينكه آمار طلاقهايی كه به درخواست زنان است در حال افزايش است اينكه در تهران 88 % درخواست طلاقها به در خواست زنان صورت ميگيرد  تازه اينكه زنان بتوانند توافق مرد را بدست بياورند خيلی سخته و هيچ سيستم حمايت كننده ای هم برای زنان سرپرست خانوار نيست و اينكه در جامعه ما به زن مطلقه با ديدی كاملا منفی نگاه ميشود. اين آمار ی نيست كه فقط تحصيلكردها باشند يا اينكه اين كارها ساماندهی شده باشند با وجود اين آثار منفی آگاهی زنها خيلی رشد يافته است رشد استقلال زنها خيلی زياد شده است واين باعث شده است كه زنان امروزچيزهايی راكه توسط مادرهاومادربزرگ هايشان پذيرفته اند را نپذيرند با وجود اينكه در قانون خانواده مرد رييس است و با اينكه گرفتن طلاق بچه هارا از دست ميدهند طلاق انتخاب آنهاست .

وی در ادامه افزود: اگر ببينيد در بازی قرار گرفتيد كه هر طور بازی كنيد طرف مقابل برنده است ترجيح ميدهيد كه از بازی خارج شويد.با اينكه خانواده و فرهنگ و عرف اجازه اين كار رو بهشون نميدهد اما تغييراتی تدريجی در جامعه رخ ميدهد مثلا در نوع پوشش بدين معنا كه ما داريم بدون هماهنگی واينكه جنبش كلاسيك سازماندهی شده باشد دارند با تغيير رنگ لباس و نوع پوشش يك نوع خواسته ها و تمايلاتشان را نشان ميدهند .بعضی افراد ميگويند شما زنان خود نيز ميدانيد چه ميخواهيد البته شايد خيلی سخت باشد اينكه از طرف زنان ايران صحبت كنيم زيرا نميتوانيم به يك هويت يكپارچه برای زن ايرانی معتقد باشيم .

اين فعال در زمينه جنبش زنان افزود: اهداف جنبش زنان را حول دو محور متمركز كنيم يكی كه پررنگ تر است اينست كه اصلاح قوانين نا برابری كه در مقابل زنان وجود و از بين رفتن تبعيضها و در اين مورد مخاطب حكومت هستند و در اين بخش مواجه با حكومت هستيم .                                                                                            

محور دوم : اصلاحات فرهنگی در حوزه زنان است و تغييراتی كه باعث ميشه نوع نگاه جامعه به زن متفاوت شود و هويت و كرامت انسانی او به رسميت شناخته شود و نگاه جنبش دومی به او نشود در اين مقوله مخاطب جامعه و فرهنگ و سنت و عرف وآداب ورسوم است شايد تغيير دادن آن آسانتر از تغيير قوانين است زيرا در اين مسير مانع قانونی نداريم و به نظرمن در جامعه آزادانه تر ميتوان حركت كرد .                                                                                    

بارها گقته شده كه اين خواسته های زنان نيست، خواسته های عده ای زنان شكم سير بی مشكل است. اين بی انصافی است، زيرا هماهنگی با 12 هزار زن ايرانی در طرح نياز سنجی زنان ايرانی ممكن بوده كه سازماندهی شده بوده و همه اولويتها يكسان باشد 1 ـ اشتغال 2ـ نبود امكانات رفاهی و تفريحی 3 ـ امنيت 4ـ آزادی.  شايد با ديد يك فرهنگ مرد سالاری و نگاه تبعيضی اين مشكلات اصلا وجود نداشته باشد زيرا مرد او را تامين ميكند نياز به تفريح هم ندارد چون كنج خانه محل ماوای اوست و...                                                                                    بخاطر همين تفكر سنتی است كه زيادشدن تعداد زنان ودختران در دانشگاه را نگران كننده قلمداد ميكنند.                                                                             

نكته ديگر اينست كه كه اختلاف نظر در اهداف جنبش زنان ايران بسيار نكته مثبتی است وتحولات ايران روبه رشداست ومازمانی ميتوانيم ازجنبش زنان ايران باموفقيت ياد كنيم كه هرزنی باهرتفكربتواندصدای خويش رابه گوش ديگران برساندوفضای خوبی رابرای هماهنگی  برسرموضوعهای مختلف موجود باشد.   

ايرادديگری كه به جنش زنان ايرانی دادند،عدم هماهنگی اجتماعی وسازماندهی نداشتن نبردهاو ناهماهنگی هواداران كه به نظر من اين مشكل همه جنبشهادرايران است. مثلا جنبش اصلاحات نيزهم درگيرسازماندهی كردن نيروها ی خوداست كه البته من اين مشكل رادرجنبش دانشجوئی خيلی كمتر می بينم.                                                                                                         

وامامعضل بزرگ جنبش زنان كه فراگيرهم هست درخانه بودن زنهاست واين باعث جدائی آنهاازهم می شود.در ايران زنان بطور سنتی  جمعهای خود را از قبيل روضه ـ سفره ـ مهمانـی  ـ دوره و... را بصورت كاملا زنانه برگزار كنند. با نگاه صحيح به اين جمعها در اكثر آنها بحث استقلال مطرح بوده مانند اينكه در دوره قاجاريه خانم بی بی خانم استرآبادی كتاب معايب الرجال را در جواب تاديب السدان نگاشته است .

مشكل ديگر جنبش زنان فقدان آگاهی زنان نسبت به مسايل و كارهايشان است من در كارگاه تعاونی روستايی در روستايی به فاصله نيم ساعت از تهران سخنرانی داشتم و فقط 1يک ساعت بدنبال پيدا كردن زبان مشترك با زنان آن روستا بودم. شما روستاهای بندرعباس و بشاگرد و... را در نظر بياوريد.                        

نكته مهم ديگر اينست كه بتوانيم در موارد مشخص از فرصتها استفاده كنيم و استراتژی روشنی داشته باشيم. مثلا برای تغيير قوانين فقهی جنبش زنان به بن بست رسيده است و اين استراتژی حقوقی جواب نداده است قانون اصلاح  حضانت و كنوانسيون رای نياورده است و فقها ی روشن فكری كه مسايل را با مقتضيات زنان وفق ميدهند،ا اگر هم هستند  ولی نميتوان بدنه حوزه  وشورای نگهبان را با خود هماهنگ كنند پس ما بايد با استراژی  جديد بجای فقه از حوزه اجتماع وارد شويم و از حوزه كنشگران اجتماعی وارد شويم.                           

اينكه آمار طلاق بالا رفته را بعضی گردن جنبش زنان می اندازند اگر جنبش زنان اين قدرت را داشت كه بايد انقلاب ميكرد در صورتی كه حكومت حتی كنوانسيون با شرايط را هم نپذيرفت . 

خانم صدر در قسمتی ديگر گفت: امروزه آمار  بالای طلاق ـ شوهر كشی ـ دختران فراری و ... ريشه در مسايل بسيار پايه ای مثل عدم برابری و تبعيض عليه زنان در خانواده دارند.                

زنی كه بعد از درخواست طلاق وعدم موافقت همسر و كشدادن دادگاه ديگر بجايی ميرسد كه شوهر خود را ميكشد اگر قوانين حمايتی از زنان را داشتيم كه اين اتفاق نمی افتاد اگرحق تمكين وجود نداشت بسياری از مشكلات وجود نداشت.                                                                                                         

چرا مساله پسران فراری خنده دار به نظر ميرسد زيرا پسرها محدوديتهای دختران را ندارند هر وقت بخواهندمی آيند و می روند.اينكه 70 % دختران فراری از خانواده های مذهبی هستند،نشاندهنده محدوديتهای بی مورد ودست پا گير برای دخترها در اين خانواده هاست.                                                                                                                                      اين روزنامه نگار در مورد جايزه خانم عبادی و اثر آن روی روند جنبش زنان گفت: اول اينكه اين جايزه باعث شد كه زن ايرانی در كانون توجه بين المللی قرار گيرد مهم است. يعنی اينكه نگاهها معطوف به مساله زنان در ايران است كه يك زن ايرانی مستحق چنين جايزه ای شده است.

وديگراينكه نگاهها به زن ايرانی را عوض كردو چهره متفاوتی از زن ايرانی را نشان داد زيرا خبرنگارانی كه از ايران و زنان آن خبر تهيه ميكردند بدون توجه به شرايط و فرهنگ يك سری مسايل رو می بيند با تحليل خود اخبار را تحليل ميكند و اين با امنيت جور در نمی آيد ممكن است در جامعه ما مسايلی موجود باشد ولی از ديد يك خبرنگار خارجی نا آشنا خيلی اغراق ميشود.                   

احساس غرور و افتخار و اعتماد به نفسی كه بعد از اين جايزه به جنبش زنان تزريق شد روی حركتهای مردمی خيلی موثر است و در بعضی مواقع كه به مشكلات برخورد می كنيم می فهميم كه نبايد دلسرد شد خانم عبادی با اينكه مردمی عادی بود نه تاييد حكومت رو داشتند ونه ثروتی با دانش با شرايط مبارزه كردند و نتيجه هم گرفتند و اين نقطه اميدی است و به نظر من احساس افتخار اين جايزه ميتواند مبنای عمل جمعی مشترك ماباشد هر چند كه جدا جدا هستيم.                                                                                                           

خانم صدر در جواب اين سوال که جايزه صلح نوبل سياسی است گفت: زمانيکه جايزه صلح نوبل به آقای ماندلا داده ميشد سياسی و خط دار نبود و البته به خانم عبادی کاملاً معنی داردو نهادی مانند بنياد صلح نوبل کار بی معنی نمی کند و برای جايزه دادنش يکسری معيارهايی دارد. اگر فرضاً جايزه سياسی و خط دار هم باشد، چرا در مورد افراد ديگر اين نکته ذکر نشد. چرا حالا که اين جايزه به يک زن ايرانی داده شده که از بد حادثه در جناح بنديهای سياسی ايران و در حکومت نيست وکار حقوقی ميکرده اين مسئله مطرح شد. اين مسئله بی انصافی است و ناديده گرفتن زحمات و پيشينه يک انسان.

در پايان اشاره می شود سومين جلسه از جلسات زنان موانع فرصتها در روز چهارشنبه هفته آينده با حضور آقای جلايی پور برگزار می گردد.

                                       

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی