روزنامه
انگليسی زبان شرق الاوسط که به
زبان عربی در کشورهای عرب
زبان نيز منتشر می شود، پيش از
بازگشت شيرين عبادی به ايران با
وی مصاحبه ای انجام داد که
اخيرا آن را منتشر کرد. شرق الاوسط
می نويسد:
تصميم
كميته اعطای جايزه نوبل در سال
2003 خانم شيرين عبادی را به
شخصيتی برجسته در سراسر ايران و
جهان اسلام مبدل كرد. او به شهرتی
دست يافت كه كمتر كسی در ايران
بدست آورده است. اين شهرت به حدی
است كه بعضيها از خود ميپرسند:
او با اين شهرت فراگير چه خواهد
كرد؟
چند
هفته قبل تهران را به مقصد پاريس
ترك كرديد و اكنون در حالی به وطن
خود باز ميگرديد كه مانند
قهرمانان از شما استقبال ميشود، چه احساسی داريد؟
مسأله
عدم بازگشت ابداً مطرح نبود، چرا كه
بدون ارتباط با ايران زندگی
برايم بيمعنی خواهد بود.
البته برای آنچه رخ داد آماده
نبودم، و حتی نمی دانستم كه
نامم در ميان نامزدها مطرح است،
ليكن من از ابتدا اين جايزه را
ازجانب جامعه جهانی به ملت ايران
و خصوصاً زنان و سپس جهان اسلام ميدانم.
اين جايزه اين نكته را دربرداشت كه
حقوق انسانی وديعه ای برای
تمام بشريت است و تا اين حقوق محترم
شمرده نشود صلح بوجود نميآيد.
آيا
اصلاح نظام كنونی بدون خشونت و
اعمال زور نيز امكان پذير است؟
بلی،
و معتقدم چيزی كه دارای سود
دايمی باشد ممكن نيست از خشونت
بوجود آمده باشد. چنانچه معتقدم كه
از خلال مصوبات و تصميمات قانونی
است كه ميتوانيم در چارچوب
قانون عمل كنيم و برای ايجاد
تحولات مطلوب بكوشيم.
در
نتيجه من مطلقاً به كاری غير
قانونی دست نزدم زيرا من روشهای
مسالمت آميز را تأييد ميكنم و
تعداد كسانی كه خواهان تغيير اوضاع هستند در حال افزايش
دايمی است.
برخی
ميگويند، انتخاب شما در
راستای تصميم اروپا بوده است
مبنی بر اينكه تغيير سياسی در
ايران با استفاده از "انعطاف و
نرمش" به جای نظريه
آمريكايی "خشونت" در
افغانستان و عراق امكان پذير است.
با
اين تحليل موافق نيستم. وضع در
ايران با عراق و افغانستان متفاوت
است چرا كه ابزار تغيير
داخلی در
عراق و افغانستان وجود نداشت ولی
در ايران موجود است
و اروپا درك كرده است كه برای
متوقف ساختن جنگها گريزی از
تأمين حقوق بشر در سراسر جهان نيست
و اين يك موضع ابتدايی است.
آيا
همچنان بر انتخاب "محمد خاتمي"
به عنوان رئيس جمهوری صحه می گذاريد؟
آيا همچنان او را به عنوان رهبر
اصلاحات می شناسيد.
من
يكی از ميليونها تنی بودم
كه خاتمی را انتخاب كردند، چرا
كه اگر آنان اين كار را انجام نميدادند
محافظه كاران در انتخابات پيروز ميشدند.
راه ديگری در برابر ما نبود، با
اين همه ناچارم اقرار كنم كه خاتمی يك فرصت تاريخی را كه
برايش حاصل شد از دست داد و حركت
مردم در جهت دموكراسی و اصلاح
طلبی او را پشت سر گذاشت.
خاتمی
گفت كه موفقيت شما نيازمند اين همه
سر و صدا نيست. عكس العمل شما چيست؟
به
نظر رئيس جمهور احترام ميگذارم.
مردم در ديدگاه مخصوص خود در قبال
تمام مسائل آزاد هستند.
برخی
ميگويند با گذشت زمان شما نيز
مانند خانم اونگ سوكی كه موفق به
دريافت نوبل شد تنها به خاطرهای
بدل خواهيد شد.
من
كاری به برمه ندارم، ولی من چيزهای
زيادی از ايران ميدانم و آنچه
ما درصدد انجام آن هستيم بزرگتر از
توانايی من و هر فرد ديگری است.
ما يك حركت ريشهدار و در حال رشد
برای دموكراسی و حقوق بشر
داريم كه نيازمند پشتيبانی
تمامی بخشهای جامعه است.
با
اين وجود وضع ايران را كه به نظر ميرسد
اغلب شركت كنندگان در انتخابات در
اين دوره اصلاحات را تأييد كردند
ولی اصلاحی وجود ندارد تا
جايی كه برخی معتقدند نياز به
انقلاب ديگری است.
من
معتقدم كه دوران انقلابها به
پايان رسيده است و نيز ضمانتی
وجود ندارد كه انقلاب ديگری چيزی
برتر از 24 سال پيش تأمين خواهد كرد.
پس از سالها تأمل به اين نتيجه
رسيدم كه انقلابها ابداً وعدههايشان
را عملی نميكنند و آنچه را كه
من مردم را بدان فرا ميخوانم
حركت اصلاحی است كه تمامی
جهان زندگی از جمله سياست و
اجتماع و فرهنگ و طبعاً حقوق بشر را
در بر ميگيرد. ملت ايران احساس
نااميدی عميقی دارند. در خلال
انقلاب اسلامی و سپس جنگ عراق
خانوادههای بسياری از دست
رفتند.
درك تبعات اين انقلاب چند نسل را ميطلبد
و تنها راه خروج از اين وضع اصلاح
طلبی مسالمت آميز است و خاتمی
تنها كسی نيست كه شعار اصلاحات
را سر ميدهد و شكست دولت
خاتمی به معنای شكست حركت
اصلاحات نيست. در هر حال دوره دوم
رياست جمهوری خاتمی به پايان
خود نزديك ميشود و اين به
معنای پايان يافتن آرمانهای
ملت ما نيست.
چگونه
اعتقاد داريد كه در ايران ممكن است
تغييری رخ دهد؟
ما
نميتوانيم تاريخ را از پيش
بسازيم، زيرا دائماً پر از حوادث
است ولی تغيير و تحول ممكن است در
خلال انتخابات رخ دهد و آنچه را كه
ما بدان نياز داريم اصلاح قانون
انتخابات است. چنانچه سيستم
كنونی ادامه يابد و شورای نگهبان
اينچنين بر قانون تسلط داشته باشد
كه قادر به رقم زدن سرنوشت انتخابات
باشد بسياری از ملت ايران در
انتخابات آينده مجلس شركت نخواهند
كرد، همانطور كه در انتخابات
شوراها شركت نكردند.
آيا
جايگزين كردن يك نظام سكولار به
جای جمهوری اسلامی ضرورت
دارد؟
مقداری
آشفتگی دراين خصوص وجود دارد. ما
در ايران با كسانی مواجهيم كه از
دين به عنوان وسيله ای برای
بقای خود در راس قدرت استفاده ميكنند
و به تنه درخت چسبيدهاند و اگر
نظام كنونی اصلاح نشود و به چيزی
كه خلاف خواست ملت است بدل شود،
شكست خواهد خورد، حتی اگر راه
سكولاريزم را در پيش گيرد.
من
جدايی بين دين و دولت را تأييد ميكنم
چرا كه عرصه سياسی نظريهها و
مصالح بيشماری را ميطلبد و در
حقيقت اين موضع از جانب مراجع
دينی مورد پشتيبانی است واين
مسأله مورد موافقت دستورات شيعی
است.
به
آنان كه ميگويند " اسلام و
حقوق بشر با يكديگر جمع نمی شوند"
چه ميگوييد؟
ميگويم
كه آنان در اشتباهند. درست است كه
حقوق بشر در بيشتر كشورهای
اسلامی زير پا گذاشته شده است
ولی اين يك واقعيت سياسی است
نه دينی. اشكال فراوان حكومت از
جمله لائيك و ماركسيستی در
كشورهای اسلامی يافت ميشود.اينها
نيز حقوق بشر را زير پا گذشتهاند.
پس اگر يك نظام ستمگر در برابر
خواسته های ملت خود ظلم پيشه
ميكند، رابطهای بين عدم
تطابق اسلام و حقوق بشر با اين
موضوعات وجود ندارد. حكومت بعثی
عراق چنانچه فرض می شود لائيك
بود و در كره شمالی حكومت
اسلامی وجود ندارد.
آيا
معتقد هستيد كه بايد دين را از
مناقشات و جدلهای سياسی
دور كنيم؟
مانند
همه افرادی كه تأثير معتقداتمان
بر خود را احساس ميكنيم و نيز
نبود آن را نيز مطرح ميكنيم آن
است كه ما بايد به هيچ كسی اجازه
ندهيم كه نظر و ديدگاه خاص خود را از
دين بر ديگران تحميل و در اين راستا
از قدرت و ظلم و فشار آشكار استفاده
كند.
مردم نيز بايد از استفاده از اسلام
در جهت خدمت به سود اين عده
که در راستای فساد و رذالت
آنان است جلوگيری كنند.
سخنانی
در مورد احتمال كانديداتوری شما
در ليست اصلاح طلبان در انتخابات
آينده مجلس و چه بسا در انتخابات
رياست جمهوری سال 2005 به گوش ميرسد.
من
يك زن مدافع حقوق بشر و يك وكيل هستم
و به غير از اين دغدغه و اهتمام
ديگری ندارم. ميتوانم بگويم
كه من برای وارد شدن به انتخابات
برنامهريزی نميكنم. جايزهای
را كه دريافت كردم ثابت ميكند
روشی كه در دو دهه گذشته بدان
پناه بردهام روشن و صحيح بوده
است.
من
برای كسانی موفق بودهام كه
مكر و حيله ندارند و رأی كسانی
هستم كه رأيی ندارند و ناگزيريم
كه ثابت كنم من شايسته تكريمی كه
از من صورت گرفت بودم.
هنگامی
كه خارج از ايران هستيد، حجاب را
رعايت نميكنيد، چرا؟
حجاب
را در ايران رعايت ميكنم زيرا
قانون اين گونه ايجاب ميكند و
اگر غير از اين را انجام دهم قانون
را زير پا گذاشتهام. ميخواهم
اين قانون را تعديل كنم چرا كه
معتقدم دولت نبايد متصدی مسأله
ابلاغ حجاب به زنان باشد.
من
در خارج حجاب را رعايت نميكنم
چون اينچنين قانونی وجود ندارد و
اين مسأله بسياری از زنان
ايرانی است. به جای اينكه به
دختران و زنان ابلاغ كنيم بايد
موهای سرشان را بپوشانند. بايد
بياموزيم چگونه به سرها و
مغزهايشان توجه كنند.من همچنين به
كشورهايی كه قوانينی مانند پوشش
اسلامی را تحميل ميكنند
معترضم.
آيا
نامهای از زنی مسلمان
دريافت كردهايد؟
بلی.
مبارزه را ادامه بده و باور كن كه
مجبوری در وضعيتی مانند من
قرار داشته باشی. به خوبی در
قرآن تأمل كن تا درخشش تو
دستاويزی از سوی ظالمين
برای اقتباسات و تفسيراتشان
نشود و افرادی را كه در لباس
علمای دين شانه خالی ميكنند
و ميپندارند كه فهم اسلام فقط
پيشه آنان است به سوی خود مخوان.
به خود ياد بده و تلاش خود را
برای مبارزه در تمامی عرصههای
زندگی مبذول كن . هنگامی كه
برای مساوات همياری ميكنيم
به آنچه را كه خداوند از ما خواسته
است، عمل خواهيم كرد.
|