محمد
رضا خاتمی دبيرکل جبهه مشارکت
ايران اسلامی طی مصاحبه ای
با خبرگزاري
دانشجوئی ايران "ايسنا"
برخی ديدگاه های جبهه مشارکت
را در آستانه تشکيل کنگره اين جبهه
اعلام داشت. شکست برخی روش های
شش ساله، يورش بی وقفه دوسال
اخير جناح راست به اصلاحات، محقق
نشدن خواست های مردم در اين شش
سال، بيان طرح بمباران موشکی
ايران توسط امريکا در سال 76،
فضای امنيتی درکشور که تا مرز
شنود و تعقيب ومراقبت رهبران اين
حزب و نمايندگان مجلس پيش رفته است،
غيرقابل پيش بينی بودن حکومت
ايران برای کشورهای جهان و
ديدگاه های راست و چپ در جبهه
مشارکت ايران اسلامی، از نکات
مهم اين مصاحبه است. اين نکات را از
مصاحبه مورد بحث استخراج کرده ايم
که در زير می خوانيد:
.
ايسنا:
اخيرا آقای حجاريان عضو شاخص
جبهه مشاركت در سخنان اخير خود بيان
داشت
«اصلاحات مرد، پس زنده باد اصلاحات»
به نظر شما مفهوم اصلاحات چيست؟ چه
اصلاحاتی
مرد؟ و چه اصلاحاتی بايد تداوم
يابد؟
خاتمي:
اولا آقای حجاريان خود يك
نظريهپرداز است. مواضعی هم كه
آنجا گفت قبلا در حزب درباره آن
بحث نكرده بود.
به نظر ميرسد كه اصل اصلاحات مورد
قبول همه است و در همه زمينهها
نياز كشور
ميباشد. اما روشهايی كه در
طول سالهای گذشته اتخاذ شده
است برای زمان ما كارآمد
نيست. شايد برای زمان خود كارآمد
بوده و نتايجی هم داشته است؛ اما
الان با توجه
به تغيير شرايط نيازمند روشهای
جديد اصلاحی هستيم. يعنی
روشهای جديد با هدف اصلاحات.
ايسنا:
يعنی روشهای اتخاذ شده در
سال 76 امروز كارآيی ندارد؟
خاتمي:
البته منظورم همه آنها نيست ولی
به هر حال شرايط ما تغيير
كرده
و نيازمند روشهای جديد هستيم و
منظور حجاريان از اصلاحات مرد، ناكارآمد
شدن برخی روشهای اصلاحی
است.
ايسنا:
پس مفهوم الآن اصلاحات چيست؟
خاتمي:
مفهوم اصلاحات قابل تغيير نيست.
اصلاحات به مفهوم آن است كه ما
كاستيها و
نارساييهايی
در درون كشور داريم و اينها بايد
اصلاح شود. اين كاستيها در همه
زمينهها
هست. بديهی است كه هر گروه، دسته
و متفكری بسته به تحليلی كه
خود دارد،
برخی
از اين حوزهها را در اولويت قرار
دهد و راهكارهای آن را ارايه
دهد.
مصاديقی درباره
اصلاحات ميتوان بيان كرد از جمله
مشكلاتی كه الان در
مسايل سياسی
خارجی و داخلی وجود دارد، يا
مسايلی كه الان در قوه قضاييه
وجود دارد و
يا مسايلی كه در زمينه مشكلات
اقتصادی وجود دارد، مفهوم
اصلاحات در اين زمينهها
كاملا روشن است. روشهايی هم كه
ميگوييم ديگر جوابگو نيست؛ صرفا
مربوط به بعد
از دوم خرداد نميشود؛ بلكه روشهايی
هم كه حكومت در طول دو و نيم دهه گذشته اتخاذ
كرده برای حل مشكلات جوابگو نيست.
ايسنا:
چه روشهای را ميگوييد كه امروزه
ديگر جوابگو نيست؟
خاتمي:
در سال 76 يك حركت تودهواری
انجام گرفت. مردمی كه دقيقا ميدانستند
چه نميخواهند وارد صحنه شدند و به
برنامهها و شعارهايی رای
دادند. مردم هنوز هم تحقق همان
شعارها را ميخواهند. يعنی حاكميت
قانون،
جامعه مدنی، آزادی و
حرمت انسانی را
ميخواهند. در آن سالها ما روشهايی
را به هر
دليل اتخاذ كرديم كه به هر دليل
جناح مقابل و مخالف اصلاحات مجبور
شد امتيازاتی بدهد، حال چرا؟
فعلا بحث نميكنم. ولی از حدود دو
سال پيش و قبل از انتخابات
رياست
جمهوری
دوم خاتمی، جناح راست عزم خود را
برای مقابله با اصلاحات جزم،
صفوف خود را
سازماندهی
و متحد كرد و از همه ابزارهای
قانونی و غير قانونی در
اختيار خود در
راستای
اين هدفش استفاده كرد و تغيير فاز
داد.
اين تغيير فاز نشان ميدهد
كه جناح
مقابل آنها يعنی اصلاحطلبان هم
نيازمند تغيير تاكتيك هستند. از
سوی ديگر از سال
76 تا
80 سيل آزاديخواهی و ميل به
بنيانهای تفكر دموكراسی که
به سرعت در جامعه در حال
نفوذ در تودهها بود، كار خود را
كرد و ما با يك توده
عظيمی از جوانان، زنان،
مردان و ساير اقشار كه
حاضر به دست كشيدن از حقوق خود
نبوده و نيستند و در عين حال احساس
ميكنند كه وعدههايی
كه به آنها داده شده محقق
نگرديده است رو به رو شديم.
بنابراين فشار افكار عمومی و
فشار اجتماعی كه وجود دارد همه
رهبران اجتماعی و سياسی
را وادار خواهد كرد كه بالاخره به
مردم پاسخ دهند. پاسخ
نيروی مقابل، ممكن است
سركوب، منع و ايجاد
سدهای بيشتر باشد؛ اما پاسخ
های ما پاسخی است كه آنها
بتوانند
زودتر و راحت تر به
خواستههايشان برسند.
ايسنا:
زمانی در ميان
اصلاحطلبان
استراتژيهای مختلف و متغير و
گاهی هر هفته استراتژی
جديدی مطرح ميشد، تا
جايی كه ابهامات زيادی پيرامون
حركت همفكران شما ايجاد شده بود.
الان مدتی است ديگر
با عنوانهای مختلف به نام
استراتژی حركت شما مواجه نيستيم.
آيا به استراتژی واحدی دست
يافتهايد؟
خاتمي:
شايد يكی از راهبردهای اصلاحطلبان
در اين باشد كه بيش از آنكه شعار
برخی كارهای را بدهند وارد
عمل شوند. ما بخواهيم نخواهيم يك وضعيت
امنيتی در جامعه حاكم شده است.
ما در درون خودمان شاهديم كه همه
جلسات و برنامههای ما شنود ميشود
و همه افراد
ما تعقيب و مراقبت ميشوند.
اين فضای امنيتی اقتضا ميكند
كه كارهايی كه
ميخواهيم انجام
دهيم را از قبل شعار ندهيم كه با
روشهای خنثيسازی طرف مقابل
رو به
رو شويم، بلكه
كارهای خود را سازماندهی كرده
در فرصت مناسب هم انجام می دهيم.
نكته ديگر اينكه يك
تفاوت عمده الان با قبل از انتخابات
مجلس ششم و قبل
از انتخابات دوم
رياست جمهوری خاتمی وجود دارد
و آن اينكه اصلاحات به لحاظ ماهيت، تكثر
و پلوراليزم را در داخل خود پذيرفته
است. ما به تدريج به سوی شكلگيری
هويت های مستقل اصلاحطلبان پيش
ميرويم. تشكلها، گروهها و
سازمانهای مختلف سعی بيشتر ميكنند
كه هويت مستقل خود را تعريف كنند. گذشت
زمان سبب شده كه ما شاهد ارائه برنامههای
مختلف در گروههای مختلف باشيم، و
هركدام سليقه خود را اعمال كنند.
اما اين
تكثر به مفهوم از هم پاشيدن جبهه
اصلاحطلبان نيست.
ايسنا:
يكی از انتقادهايی كه به شما
وارد ميكنند اين است كه اصلاحطلبان
قبل از به قدرت رسيدن
در حوزههايی نظير
سياستهای اقتصادی، تعديل و يا
برخی مسايل نظام بينالملل
نظرات انتقادی
داشتند و از وقتی به قدرت رسيدهاند.
ديدگاههايشان تغيير يافته است.
خاتمي:
در ميان اصلاحطلبان نظرات
اقتصادی بسيار متفاوتی وجود
دارد. شايد مهمترين ويژگی
اصلاحطلبان كه آنها را هم نزديكتر
كرده مسايل سياسی
باشد. در حالی كه در مسايل
اقتصادی اختلافات بسيار است و
اين امر هم طبيعی است. ما از
سوسياليستهای دو آتشه كه به
كمونيسم نزديك هستند داريم تا
كسانی كه به
اقتصاد بازار آزاد و
بدون هيچ قيد و بندی قائلند. اما
آنچه در طول سالهای اخير اتفاق
افتاد اينكه اكثريت قابل توجه
اصلاحطلبان به بازار
آزاد رقابتی متمايل
شدهاند، البته با
توجه به عدالت اجتماعی كه در
قالب تامين اجتماعی حاصل ميشود.
آن
زمانی كه اصلاحطلبان با تعديل
مخالفت ميكردند اولا روحيههای
سوسياليستی در آنها زياد بود.
درثانی آنها عملا ميديدند كه
سياست تعديل به بازار رانتجويی
برای عدهای تبديل شده است.
بازار آزادی كه آن زمان ميديديم
عملا برخی وابستگان به
دستگاههای
حكومتی بودند كه ميتوانستند از
بازار آزاد استفاده كنند؛ مثلا از
ارز شناور
و ارز دولتی استفاده كنند و آن را
در بازار آزاد تبديل به ارز آزاد
كنند و يك
شبه ميلياردر شوند.
اينگونه سياست تعديل بود كه اصلاحطلبان
با آن مخالف بودند. حال
همين اصلاحطلبان وقتی در دولت
و مجلس جای گرفتند، ارز را تكنرخی
كردند. يعنی يكی از
ميدانهای اصلی رانتجوری
را از بين بردند ولی در عين حال
معتقد به بازار
آزاد
و رقابت هستند. ضمن اينكه معتقدند
در كشوری مثل ما كه مسايل درآمد
عمومی يكی از مشكلات عمده است
كه پايين ميباشد، بايد يك سيستم
تامين اجتماعی كارآمد داشته
باشيم
كه برای فشارهايی كه در اثر
بازار آزاد ممكن است بر اقشار كمدرآمد
جامعه
ايجاد
شود، بتواند كارآمد عمل كند. همانطور
كه شما ميدانيد، يكی از
مسايلی كه در
مجلس
به آن پرداخته شده، نظام جامع تامين
اجتماعی است تا بتواند فشار را
از دوش
مردم
كمدرآمد برداشته شود.
سوال:
تغيير در نگاه به نظام بينالملل چهطور؟
جواب:
نگاه ما به نظام بينالملل هيچ
تغييری نكرده است. ما همگی
هنوز
معتقديم كه در نظام
بينالملل آمريكا به هر حال قدرت
بزرگی است و هر كاری بخواهد ميتواند
انجام دهد. حتی سازمان ملل و
اتحاديه اروپا را به دنبال خود بكشد
و يا تلاش
مخالفان خود در جهان را خنثی كند.
اين نظام عادلانهای در جهان
نيست اما
تفاوتی كه در اصلاحطلبان
الان صورت گرفته است، آنكه آنها
اين امر را يك واقعيت تلقی
ميكنند و خود را تجهيز ميكنند كه
با اين واقعيت چهطور ميتوان رو
به رو شد كه
بهتر منافع خود را تضمين كنيم.
اصلاحطلبان
قائل به حفظ تماميت ارزی،
استقلال و منافع
ملی با تعامل و همكاری و
اعتمادسازی هستند. بنابراين
رويكرد ما تغيير كرده،
نه ديدگاه ما. ما فكر
ميكنيم در نظام بينالملل همه به
دنبال منافع خود هستند و ما هم
بايد همين كار را كنيم و منافع خود و
ديگران را طوری تعريف كنيم كه به
هم ضربه
نزنند. ما به اين
نتيجه رسيدهايم كه اگر بخواهيم
منافع ديگران را به خطر بيندازيم نميتوانيم
منافع خود را حفظ كنيم.
باز
تأكيد ميكنم كه ما هنوز معتقديم
نظام جهانی
عادلانه نيست اما واقعيتی است و
ما بايد در چارچوبهای آن منافع
خود را حفظ
كنيم و اين
تغييری است كه در اصلاحطلبان
ديروز يا چپها صورت گرفته است.
ايسنا:
حد تعامل ما با نظام جهانی تا چه
حد است. اگر قرار باشد نظام
بينالملل از ما چيزی
بخواهد كه خلاف تماميت ارضی يا
منافع ملی ما باشد، بايد چه كرد؟
آيا باز هم بايد تعامل كنيم؟
خاتمي:
ببنيد دو مساله را بايد از هم جدا
كرد؛ مثلا
زمانی هست كه نظام بينالمللی
نسبت به ما و كارهای ما به حق
نگرانی داشته باشد
و ما هم معتقديم كه
نگرانی آنها بيجاست. نظام
جهانی واقعا نگران است كه ما بمب اتمی
داريم يا نه؟ ما هم معتقديم بمب
اتمی نداريم و دنبال آن هم
نيستيم. وقتی ما
چنين نظری داريم
بايد به دنبال اعتمادسازی برويم.
حال از طريق آژانس بينالمللی و مذاكره
اين كار را انجام دهيم. اين در يك
مرحله است. اما در نمونهای ديگر
وقتی كه
آنها مثلا در مورد سه
جزيره با اجماع جهانی فشار آورند.
بايد در اين زمينه مقاومت كرد.
اما بايد ديد چگونه ميخواهيم
تسليم نشويم. بحث اساسی ما اينجاست
كه ريشه همه اين مسايل خارجی ما
مسايل داخلی است.
ما
اگر ميخواهيم در برابر زورگوييهای
جهانی بايستيم نيازمند حفظ
تنها سرمايهمان يعنی مردم
هستيم. حكومت جدا
از مردم نميتواند در
برابر جهان بايستد؛ همانطور كه
صدام نتوانست بايستد. صدام از ما
قويتر و منسجمتر بود و نتوانست
مقاومت كند و ما هم
نميتوانيم
با نيروی نظامی و سختافزار
مقاومت كنيم. اما بايد آمادگی و
عزم ملی ايجاد كنيم كه در برابر
تجاوز
خارجی بايستيم و آن
عزم ملی وقتی است كه حكومت
برآمده از مردم باشد. اينجاست
كه دعواهای سياسی
داخلی معنا مييابد.
اگر
ما ميگوييم حرمت مردم رعايت شود،
مردم آزاد
باشند، حق انتخاب برای مردم قائل
باشند. برای همين است كه شكاف بين
ملت و دولت
كم شود. در اين صورت
جهان هيچ گاه بر عليه ما به اجماع
جهانی نميرسد. شاهد مدعای من
در زمان دوم خرداد است كه بدترين
وضعيت سياسی ما در بعد از انقلاب
است. حتی ما در
دوران جنگ هم دچار انزوای آن
زمان نبوديم. يعنی تقريبا در
انزوای كامل بوديم و كشور
از سوی موشكهای
نظامی آمريكا هدفگيری شده
بود اما دوم خرداد گام مهمی
در نزديك
شدن حاكميت و مردم بود و آن 20 ميليون
رای خود به خود همه تهديدها را
برطرف
كرد.
ما
معتقديم بايد در برابر زورگوييهای
جهان با پشتوانه مردم ايستاد و
مردم هم در شرايطی
حاضرند كه از حكومت دفاع كنند كه آن
را از خود بدانند و الا هيچ انسان عاقلی حاضر نيست
كه مثلا خود را به كشتن دهد و فدا
كند تا چهار نفر در قدرت بمانند
و كامروايی كنند.
ايسنا: شما نگرانی
جهان در مورد فعاليتهای هستهای
ايران را به حق ميدانيد؟
خاتمي: من نميگويم
نگرانی بهحق است بلكه اين
نگرانی وجود دارد.. ما دوستان
بسياری در اروپا و آسيا و
كشورهای اسلامی پيدا كردهايم. آنها
هم بالاتفاق همه نگرانند. در
سالهای گذشته و قبل از دوم خرداد،
طوری عمل شد كه
اعتمادها
سلب شده. ما رفتارهايی در جامعه
جهانی داشتيم كه حداقل به عنوان حكومت غير قابل پيشبينی شناخته
شدهايم. اين كاری است كه خودمان
كرده بوديم. الان بايد از
اين حالت برگرديم. ما در چند سال گذشته
در سياست اعتمادسازی قدمهای
بزرگی برداشتهايم اما هيچوقت
ما نتوانستيم راجع به انرژی
اتمی خود اعتماد كامل را برقرار
كنيم و الان هم طبيعی است كه
آمريكا سردمدار فشار عليه ايران
است ولی كشورهای ديگری هم
جدا نگرانند. من نميگويم
نگرانی آنها بهحق است بلكه
نگرانی آنها ممكن است نابهجا
باشد. اگر ما معتقديم كه نگرانی
آنها نابهجاست و در حالی كه به
دنبال بمب اتمی نيستيم چه
اشكالی دارد آنها بيايند و مطمئن
شوند كه ما دنبال بمب
اتمی
نيستيم و ما روابط عاديتر و بهتر
به استفاده از همه فرصتهای
جهانی برای توسعه كشورمان را
داشته باشيم.
ايسنا:
آقای خاتمی شما مدتی با
آقای عسگراولادی نامهنگاری
داشتيد. فكر ميكنيد اين كار
نتايجی هم داشت؟
خاتمي:
فرصتی كه در اين نامهنگاری
ايجاد شد آن بود كه ما نشان دهيم
چگونه ميانديشيم و نگاهمان به
مسايل خارجی و داخلی چيست و
آنها چهگونه نگاه
ميكنند
و اين بيش از آنكه برای دو حزب
سود داشته باشد فرصت خوبی
برای مردم ايجاد شد
كه ببينند كه چه كسانی ميخواهند
حكومت را پيش ببرند. ما يك تفكريم،
آنها هم يك تفكر. پس از رد و بدل شدن چند نامه ديديم كه اين كار به
خوبی انجام شد و ادامه آن تكرار
مكرارت است، لازم
نديديم
آن را ادامه دهيم؛ چرا كه آنچه
بايد، در افكار عمومی روشن شده بود.
ايسنا:
گاهی مطرح ميشود كه جبهه
مشاركت يا مجمع روحانيون دچار
اختلاف
شده است. شما تاييد ميكنيد؟
خاتمي:
آنچه بين ما و مجمع ميگذرد در دو
سطح
است؛ يك سطح علنی است كه شما ميبينيد،
مواضع ما و آنها در مجلس مشخص است،
اختلافات
و تفاوت ديدگاههای ما هم مشخص
است. بالاترين سطح اختلافهای ما
همين است
.
در
درون وقتی با هم مينشينيم
بسيار دوستانهتر و همدلانهتر
صحبت ميكنيم و بحث
ميكنيم.
اشتباه
بزرگی كه عدهای از دوستان در
جناح راست دارند اين است كه سعی
ميكنند كسانی را به صرف اينكه
تنها روحانی هستند به اسم مجمع
روحانيون و عنوان كننده مواضع آن و يا افرادی ديگر
را به اسم مشاركت معرفی ميكنند
و از زبان آنها
اختلافافكنی
ميكنند. من فكر ميكنم اين يك
پروژه تبليغاتی و تخريبی است
كه هيچ اثری نداشته است.
ايسنا:
آقای خاتمی در بين گروههای
دوم خردادی
به كدام گروه نزديكتر هستيد؟
خاتمي:
بيشترين نشستهای ما با سازمان
مجاهدين
انقلاب اسلامی است و در درجه بعد
با بسياری از گروههای خط
امامی روابط بسيار
نزديكی داريم مثل انجمنهای
اسلامی پزشكان، مجمع مدرسين و
محققين حوزه
علميه
قم و انجمن اسلامی مدرسين اما
اين به معنای آن نيست كه ما با
ساير گروههای دوم خردادی
رابطهای نداريم. ما به صورت
جدی و مرتب در جلسات دوم خرداد
شركت ميكنيم.
ايسنا:
حضرت امام(ره) در ديدگاههای خود
مرزبندی دقيقی را با دو جريان داشت جرياناتی كه به نام متحجر و
ليبرال شناخته ميشدند فصل مشترك
آنها در اعتقاد
نظری
يا عملی به جدايی دين از سياست
بود، آيا شما مرزبندی خود را با
اين گروهها حفظ كردهايد؟
خاتمي:
ما معتقد به مردمسالاری
هستيم و اينكه ما نميتوانيم
خلاف خواسته مردم را به آنها تحميل كنيم.
حتی ما معتقديم اگر مردم واقعا
گفتند كه ما
نظام
دينی نميخواهيم، ما به لحاظ
شرعی و عقلی حق نداريم به زور
تحميل كنيم كه حتما بايد نظام دينی را بپذيريد.
بنابراين شاخص و معيار اصلی،
مردم هستند و حكومت بدون
مردم
معنی ندارد. اينكه ما از حكومت
دينی دفاع ميكنيم بر اساس
اعتقاد ما است كه اسلام
دين كاملی است و ميتوان بر اساس
آن، امور دنيا را هم اداره كرد. دوم
اينكه مردم آن را ميخواهند. اگر يك روز
مردم نخواستند اين به معنای آن
نيست كه ما دست از
اعتقادمان
برداريم، در آن زمان به كناری ميرويم،
با تشكيل انجمن فرهنگی، علمی
و دينی
با مردم كار ميكنيم تا مردم
دوباره ما را انتخاب كنند.
اگر
مردمسالاری را ميپذيريم
بايد به تبعات و لوازم آن تن دهيم.
اگر به مردمسالاری قيد بزنيم
برای محدود كردن آن. و اگر مفهوم
مردمسالاری دينی آن شود كه
مردم حق كمتری دارند و مقداری
از حق آنها به روحانيان ميرسد. ما
اين را نميپذيريم. الان معيار
اصلی ما قانون اساسی است. قانون اساسی
را هم مردم تصويب كردند. همين مردم
اگر بخواهند
ميتوانند
آن را تغيير دهند. الان معتقدم چه
ليبرال چه متحجر و چه كسانی كه
جدايی دين از سياست را ميخواهند
اگر واقعا طرفدار دموكراسی
باشند بايد به آن تن دهند. دموكراسی
يك شيوه است و مكتب نيست كه
محتوايی برای اداره كشور
داشته باشد بلكه شيوهای است كه در مقابل آن
استبداد است. زمانی امام در
پاريس گفت در جمهوری اسلامی
كمونيستها هم آزادند حرف بزنند. تفكرات بايد آزاد باشند كه عقايد خود را به مردم عرضه كنند.
كسانی
كه ميخواهند فعاليت كنند بايد بپذيرند
كه در چارچوب قانون اساسی بايد
فعاليت كنند. البته اگر اشكالاتی
وجود دارد كه مانع از آزادی
انديشه و
بيان
آزاد انديشه شود بايد آنها را رفع
كرد. يكی از مشكلات ما با جناح
مقابل اين است
كه سعی ميكنند حركتها
استبدادی و ضد مردمسالاری
را چهره قانونی بدهند و با حربه قانون جلوی اصل آزادی را
بگيرند.اگر چنين شود مردم احساس ميكنند
كه به هيچ
وجه
نميتوانند حرف خود را بزنند.
ببينيد
چرا زمان شاه انقلاب شد، زمان شاه
وقتی انقلاب شد كه علما،
روشنفكران به شاه
نصيحت
كردند كه به قانون عمل كن اما
وقتی شاه
قانون
را زير پا گذاشت و خود را بالاتر از
قانون اساسی دانست راهی
برای مردم نماند
كه
بگويند در چارچوب قانون شما نميشود
آزادی را محقق كرد و انقلاب
كردند.
تمام تلاش ما اين است كه چهرهای از
جمهوری اسلامی ارايه دهيم كه
اين جمهوری اسلامی تحمل
انديشههای
مخالف خود را به صورت قانونی در
درون كشور دارد و حتی كسانی كه
ممكن است اصل
نظام را قبول نداشته باشند اما در
چارچوب قاون فعاليت ميكنند حق
فعاليت
دارند.
ايسنا:
به نظر شما همه اركان حكومت بايد
ملی عمل كنند يا بخشهايی از
آن؟ به زبان ديگر در چه نهادهايی
كار حزبی مجاز و در چه
نهادهايی كار حزبی مجاز
نيست؟
خاتمي:
در نهادهای انتخابی كارهای
حزبی مجاز است و در نهادهای
غير انتخابی كه فراجناحی و
ملياند نبايد كار حزبی شود.
نهادی مثل شورای نگهبان، قوه
قضاييه و صدا و سيما، مربوط به يك حزب خاص
نيست كه حزبی عمل كند، اگر اينها
انتخابی شدند،
آنها
هم ميتوانند به برنامههای
حزب خود عمل كنند. اينها فراتر از
احزاب هستند، در
قانون اساسی هم اينها فراتر از
احزاب هستند. و خيانت است اگر اينها
را در اختيار احزاب خاصی قرار دهيم.
ايسنا:
روابط جبهه
مشاركت با كشورهايی که آنها را
دوست خطاب می کنيد و احزابشان
چگونه است؟
خاتمي:
متأسفانه ما به عنوان حزب
هيچ گونه ارتباطی با كشورهای
ديگر نداريم .
ايسنا:
برنامه انتخاباتی شما برای
انتخابات رياست
جمهوری
چيست؟
خاتمي:
در كنگره آينده مشخص خواهد شد، من
مواضع كلی جبهه را كه
در
شورای مركزی تصويب شده بود،
را در مصاحبهای اعلام كردم،
جزئيات، شرايط و نحوه شركت
ما و يا عدم شركت ما و يا شروط شركت و
همكاری ما با ديگر گروهها در
كنگره مشخص خواهد شد.
|