نه
مواضع روسيه در قبال عراق، نه
مبارزه با تروريسم بينالمللی و
حتی نه اصلاحات در سازمان ملل،
بلكه برنامه هستهای ايرانی،
حساسترين قسمت ملاقات سران روسيه
و آمريكا بود. بديهی است كه
ولاديمير پوتين و جورج بوش در اين
خصوص با هم اختلاف نظر جدی دارند.
عده
زيادی در ايران اعتقاد دارند كه
برای ايالات متحده برنامه هستهای
ايران اهميت حقيقی ندارد. ايالات
متحده اعتقاد راسخ دارد كه در ايران
تكنولوژی ساخت سلاحهای كشتار جمعی وجود ندارد. آمريكا
فقط ميخواهد رژيم ايران را عوض
كند و هرچه زودتر بهتر. اگر رژيم
فعلی حاكم بر ايران عوض نشود،
ايالات متحده هيچ وقت نخواهد
توانست مسأله خاور ميانه را حل كند،
اوضاع افغانستان را تنظيم كند و در
عراق دولت مطيعی بنشاند. حل و فصل
اين مسايل با منافع جهانی
سياسی و اقتصادی ايالات متحده
در خاور نزديك و ميانه، در آسيای
مركزی و منطقه خزر ارتباط دارد.
جنبه
عجيب قضيه آن است كه
اگر برخی نارساييهای
اوضاع فعلی ايران را ناديده
بگيريم، خواهيم ديد كه ايران
برای آمريكا دشمن و حريف نيست
بلكه متحد طبيعی است. ايران
هميشه از گسترش نفوذ شوروی در
خاور ميانه و آسيا بازدارندگی ميكرد.
الآن هم نزديكی روابط بين
ايران و آمريكا ميتوانست برای
روسيه خسارات عظيمی به بار آورد.
در اين صورت حضور روسيه در
بسياری از مناطق جهان كه نفوذ
ايران در آنجا هنوز قوی است،
فوراً محدود ميشد.
در جامعه ايرانی تكنوكراتها و
پراگماتيستهای زيادی هستند
كه به تكنولوژی غربی و بخصوص
آمريكايی علاقه دارند. در اين
صورت ايران بدون توجه خاصی به
عوامل ناراحت كننده سنتی ميتوانست
سياست خود را در مناطق مختلف جهان
گسترش دهد.
ولاديمير
پوتين اين واقعيت را به خوبی درك
ميكند. سخنان وی در مجمع
عمومی سازمان ملل متحد و در
گردهمايی سران روسيه و آمريكا بر
اين واقعيت گواهی كامل دارد.
بديهی است كه به حال خود گذاشتن
ايران در عوض برخورد خوش از سوی
ايالات متحده، از هر نظر برای
روسيه بهای بيش از حد گرانی
است.
رجب
صفروف،
مدير
كل مركز مطالعه ايران معاصر
روسيه،
مسكو،
روزنامه “ورميا نووستی”،
29/09/2003
|