عباس
سليمی نمين، نخستين و شايد جسورترين
فرد از ميان اطرافيان رهبر جمهوری
اسلامی بود كه وظيفه پاسخ به نامه
نمايندگان مجلس به رهبر را – به ميل و
ارداه خود و يا توصيه و تائيد رهبر)
برعهده گرفت. پاسخ مشروح او به
نمايندگان مجلس كه شرايط كشور و بحران
موجود را برای وی تشريح كرده بودند
و اصل نامه نمايندگان مجلس همچنان در
ستون "كزيده ها"ی پيك نت موجود
است و علاقمندان می توانند به آن ها
مراجعه كنند.
پس
از انتشار پاسخ سليمی نمين به نامه
نمايندگان مجلس، پيك نت آن را همراه با
يادداشتی پيرامون اين اقدام سليمی
نمين منتشر كرد، كه ظاهرا عنوان آن
يادداشت بر ايشان گران آمده است. پيك نت
نوشت " پاسخ رهبر به نمايندگان مجلس،
به قلم سليمی نمين" (اين ياداشت نيز
در ستون گزيده ها موجود است)
آقای
سليمی نمين، همان زمان بر اين
يادداشت پيك نت پاسخی نوشته و ای
ميل كرد، اما پاسخ مورد بحث با تاخير
بدست ما رسيد و يا بهتراست به زبان
كامپيوتر بنويسيم: دير توانستيم آن را
باز كنيم.
دليل
اين تاخير يورش ويروس هائی است كه
فعلا بجای گلوله به سوی پيك نت
روانه می كنند و بی شك بخش عمده
آنها از ايران است! اين يورش ويروسی،
طی يك ماه اخير درچند نوبت كار پيك نت
را با وقفه های كوتاه و يكبار نيز با
وقفه ای چند روزه روبرو ساخت و به
همين دليل، تا يافتن راه حل قطعی
مقابله با تهاجم ويروسی پيك نت كار
گشايش ای ميل ها را به آينده موكول
كرد. در روزهای اخير اين گشايش ممكن و
پاسخ آقای سليمی نمين نيز در ميان
انبوه پيام های دريافتی، سرانجام
رويت شد. آقای سليمی نمين كه چند
سالی سرپرستی كيهان هوائی را
برعهده داشته، خود بخوبی می داند
كه هرگز توضيح و تذكرهای اعتراضی
آنها كه در كيهان هوائی بر صندلی
اتهام می نشستند در اين نشريه
هوائی منتشر نشد و يا اگر شد تحريف
شده و بی سر و دست و پا و شكم شد.
پيك
نت برای آنكه فاصله خود را از روش
مقايسه به مثل حفظ كرده باشد، همانگونه
كه قبلا توضيح دريافتی از جانب علی
فلاحيان وزير اطلاعات و امنيت اسبق را
منتشر كرده بود، عين توضيح دريافتی
آقای سليمی نمين را نيز منتشر
می كند، البته با توضيحاتی كه
اجتناب ناپذير بود. اين توضيحات به خط
قرمز و در داخل دو نيم دايره (پرانتر)
مشخص شده است. بر خلاف رويه و روشن قوه
قضائيه، ما اعتقاد داريم قضاوت هميشه با
افكار عمومی است!
مسئول
محترم سايت پيك نت
انتشار
خبر جوابيه اينجانب به «نامه سيصد و
پنجاه شهروند ايرانی به مقام محترم
رهبري» در سايت پيك نت، همراه با
اكاذيب متعدد و جملاتی كه با قصد
جوسازی ذهنی برای خوانندگان در
متن خبر مزبور گنجانيده شدهاند، اين
سئوال را برای من مطرح ساخت كه
براستی حقيقتگويی و راستگفتاری
چه بدی دارد كه عدهای اين چنين از
آن گريزانند؟
(سئوالی كه آقای
سليمی نمين از امام جمعه ها و امثال
حسين شريعتمداری بپرسد نه از ما كه
خود مروج همين پرسشيم!)
در
ابتدای اين خبر از اينجانب به عنوان
يكی از «معاونين سابق وزارت اطلاعات»
نام برده شده است و سپس بنده دارای «نسبت
سببي» با مقام معظم رهبری نيز قلمداد
شدهام. گذشته از اعتقادی كه به لزوم
خدمت به نظام جمهوری اسلامی و
ارادتی كه به مقام معظم رهبری
دارم، بايد به اطلاع مخاطبان سايت پيك
نت برسانم كه بنده هيچگاه عضو وزارت
اطلاعات نبودهام و نسبت سببی و
نسبی نيز با رهبر عزيز انقلاب ندارم.
(در اين بخش از نامه، اگر منظورآقای
سليمی نمين از رهبر عزيز انقلاب و
نداشتن هيچ نوع نسبتی با ايشان همانا
آيت الله خمينی باشد كه ما هيچ
ادعائی در اين زمينه نداريم، اما اگر
منظور رهبر كنونی باشد بايد به ايشان
گفت: ظاهرا فراموش كرده ايد كه هيچ
انقلابی دو رهبر نداشته است، بويژه
پس از پيروزی يك انقلاب. بنابراين،
رهبر انقلاب آيت الله خمينی بود كه در
گذشته است و آن سمتی كه آقای خامنه
اكنون دارد رهبر جمهوری اسلامی
است؛ كه در اصل بايد "ولی فقيه"
جمهوری اسلامی باشد، اما چون
ايشان مرجع نيست و فقيه هم نيست، اين سمت
نوظهور" رهبر جمهوری اسلامی”
اختراع شده است.)
همچنين
در اين خبر آمده است: «سليمينمين
اصلاحطلبها را مبتكر اختناق و شكنجه
در دوران اوليه برپايی ج.ا ميكند.»
فارغ از اغلاط فاحش دستوری در اين
جمله كوتاه، بنده آنگونه كه در اين
جمله القاء شده است، اصلاحطلبها را
مبتكر اختناق و شكنجه در دوران اوليه
برپايی نظام، معرفی نكردهام.
البته اگر خواسته باشيم مبتكران اينگونه
امور را معرفی كنيم، قطعاً بايد از
اعضای سازمان مجاهدين و همچنين
گروههای ماركسيستی مانند
چريكهای فدايی خلق نام برد كه در
همان ابتدای انقلاب با نفوذ به درون
دستگاه قضايی و برعهدهگيری امور
بازجويی در زندانها، دست به شكنجه
متهمان تحت نظر خود از عوامل رژيم سابق،
ميزدند. (آقای
سليمی نمين در اينجا يك سرانگشت كار
اطلاعاتی كرده و ننوشته منظور كدام
مجاهدين است!!) البته
در صورت كشف و مشاهده اينگونه
رفتارها، از سوی مسئولان مربوطه با
عاملان آنها برخورد ميشد ولی به هر
حال اين گونه افراد نفوذی، در
صورتی كه امكانی مييافتند، از
اين گونه شيوهها بهره ميگرفتند. آنچه
در اين نامه مورد نظر اينجانب قرار
داشت، شكلگيری يك خط انحرافی در
اوايل انقلاب بود كه با هدف قدرتطلبی،
دست به تفرقهافكنی ميان مسئولان ميزد
و از شيوههای تروريستی نيز
برای پيشبرد اهداف خود بهره ميجست. (
كه البته ما ارتباط آن را
با نامه نمايندگان مجلس به رهبر و
واكنشی كه نسبت به اين نامه از سوی
رهبر و بيت رهبری و فدائيان و
خدمتگذاران ايشان و ائمه جمعه و بقيه
اين طيف با اين نمايندگان شده نيافتيم!)
متأسفانه
چون اين خط بخوبی مورد مطالعه و
شناسايی قرار نگرفت، برخی اعضا و
وابستگان آن در مراحل بعدی توانستند
در ميان ديگر جناحها و بويژه طيفی كه
امروز اصطلاح اصلاحطلبان را برخود
نهادهاند، نفوذ كنند. لذا سخن بنده اين
بود كه اين طيف اگر قصد نفی خشونت را
دارد در وهله نخست بايد به پالايش
درونی خود بپردازد و چنين عناصری
را از خود دور سازد و يا دستكم برای
جامعه روشن سازد كه عناصر مزبور از رويههای
پيشين خود دست برداشتهاند.
(دراينجا
هم ای كاش آقای سليمی نمين
تصريح می فرمودند با عاملين اين همه
شكنجه و جنايت در درون زندان ها و
بازداشتگاهها در اين 20 واندی سال چه
كرده اند، جز آنكه برای اسدالله
لاجوردی نام ميدان و بزرگ راه هم در
نظر گرفته اند و اگر شورای شهرتهران
زورش برسد نخستين مجسمه بی حجاب را هم
برای اين روسری فروش سابق
بازارتهران برپا می كند! گذشته ها
گذشته! نقد را بگيريم! چرا به كار شكنجه
كنندگان و قاتلين خانم زهرا كاظمی
رسيدگی نمی شود. بهرحال، آنها كه
سليمی نمين چريك و مجاهد را متهم به
شكنجه شان می كند، خود متهم به 25 سال
سلطه و جنايت و شكنجه پس از كودتای 28
مرداد بودند، اين خانم بی پناه كه جز
گرفتن عكس، آن هم نه از زندانی و
شكنجه شده، بلكه از زن و خواهر و مادر آن
زندانيان در برابر زندان اوين اتهام
نداشت به اتاق شكنجه و مرگ برده شد.)
اما
گذشته از اين گونه مسائل و مباحث،
مهمترين موضوعی كه به نظر من بايد بر
روی آن دقت كرد، اصرار شما و امثال
شما بر بسته ماندن باب صحبتها و گفتوگوهای
مستدل و مستند است. در حقيقت، شما با دستيازيدن
به اين گونه شيوههای تحريفی و
مغالطهآميز و با بهرهگيری از
روشهای روانی برای تخريب چهره
ديگران، قبل از هر چيز تهی بودن چنته
خود را از استدلال به اثبات ميرسانيد و
به همين دليل نيز از باز شدن فضای گفتوگوی
آزاد و فارغ از شيوههای تخريبی،
در هراس به سر ميبريد.
(
ما اين ادعای آقای
سليمی نمين را می خواهيم بپذيريم،
البته با يك شرط خيلی كوچك و آن اينكه
ابتدا با هم مسلك های معمم و غير معمم
و برادران مكه و مدينه ديده و نجف درس
خوانده خود گفتگو را در همان داخل كشور
شروع كنند، شايد يك زمانی نوبت به ما
هم رسيد!! فارسی از اين روان تر؟)
پيشنهادبنده
به شما اين است كه با دست برداشتن از
شيوههای تخريبی، وقت و
انرژی خود را در مسير مطالعه و
انباشتن بر اطلاعات و آگاهيهای خود
مصروف داريد و آنگاه وارد عرصه گفتوگوهای
مستدل و سازنده شويد تا از اين طريق بهرهای
نصيب جامعه و كشور نيز گردد.
به
عنوان نمونه فقدان شناخت و آگاهی شما
از وضعيت داخلی كشور باعث شده است تا
در طرح سئوالی درباره مسائل سياست
خارجی كشور، دست خود را رو كنيد و
همگان را از بياطلاعی خود آگاه
سازيد. در سئوال شما آمده است: «تمام
اين سالها امور خارجه كشور در اختيار
رهبر و بيت او و كارگزارانی بوده است
كه چهره آنها برای مردم ايران آشنا
نيست. حاصل اين سياست خارجی چيست؟»
از
اين سئوال پيداست كه شما اساساً شأن و
مرتبهای برای ساختار وزارت امور
خارجه قائل نيستيد و از طرف ديگر جميع
تصميمگيريهای كلان و جزئی در
اين عرصه را در دست رهبری نظام ميانگاريد.
حال آن كه اگر كمی زحمت مطالعه و تأمل
در امور را بر خود هموار ميساختيد چنين
ديدگاه خيالی و مجازی نزد شما شكل
نميگرفت و برای بررسی سياست
خارجی كشور و حاصل آن طی سالهای
گذشته، طرح جامعتر و دقيقتری را
پيشنهاد ميداديد.
(اين همان شيوه گفتگوی مستدلی است
كه آقای سليمی نمين می خواهد با
گردانندگان پيك نت هم داشته باشد و
البته، حيف كه اين گردانندگان در داخل
كشور نيستند تا اين استدلال را در كله
شان فرو كنند.!
به ايشان بايد توصيه كرد، يك تك پا زحمت
كشيده و به مجلس بروند و از نمايندگان
مجلس بپرسند سرنخ وزارت خارجه و سياست
خارجی در دست كيست؟ و اين "مجمع اهل
بيت" كه درست شده و علی اكبر
ولايتی مشاور ارشد رهبر در امور
خارجه و وزير سابق خارجه را بر سر آن
گذاشته اند، بموجب چه صيغه ای برپا
شده و كارش چيست؟ وزير پيشنهادی
خاتمی برای دولتش همين وزير
كنونی بود؟ در دهها نمونه كه محمد
خاتمی ابتكار عمل هائی را برای
سياست خارجی تعيين كرد(از جمله
مصاحبه با سی. ان. ان) چه كسی سنگ
اندازی كرد و وزارت خارجه و سياست
خارجه را در چنگ خود نگهداشت؟
البته، ايشان شايد اگر در شرايط
ديگری قرار داشت، احتمالا می نوشت
كه خود رهبر معظم هم زير فشار است و كسان
ديگری اين را از او می خواهند. در
اينصورت، بحث از ريشه آغاز می شود.
يعنی اينكه رهبر بر اساس كدام مصالحه
و بموجب كدام توازن قوا و نيرو، پس از
شكست در ادامه جنگ به اميد فتح كربلا
انتخاب شد و آن قدرت و نيروی انتخاب
كننده چرا ايشان را به سخنگوئی خود
انتخاب كرد؟ چرخش چشمی ميان اعضای
شورای نگهبان و مجمع مصلحت و خبرگان
رهبری حكايت را چنان تمام نمی كند
كه نيازی به بحث نباشد؟)
با
اميد به رشد آگاهيها و فراهم آمدن زمينههای
مطلوب برای تعاطی افكار و انديشهها
براساس اصول منطق و استدلال.
با
تشكر
مدير دفتر مطالعات و تدوين تاريخ عباس
سليمينمين
ايران خيابان ايرانشهر،
خيابان سپند شـرقی، كوچه خوارزمی،
پـلاك دو، تـلفن: 8813371 ـ 8323843 ـ 8323844
|