آيتالله
«حسينعلی منتظري» مرجع تقليد و
مهمترين روحانی منتقد حكومت، در
گفتوگويی با روزنامه «يوميوري»
ژاپن كه اخيراً منتشر شده، نظرات
صريح خويش را درباره وضعيت سياسی
كشور، مسائل عراق، وضعيت حوزههای
علميه قم و نجف و نيز روابط ايران و
آمريكا اعلام داشتهاند. بخش
هائی از اين گفتوگو كه از طريق
دفتر آيتالله منتظری دراختيار
روزنت«رويداد» قرار گرفته و منتشر
شده به شرح زير است:
-
گزارشات زيادی در ميان ناظران
غربی مطرح است مبنيبر اين كه
ميان حوزه قم و نجف رقابتهای
زيادی وجود دارد، آيا رهبران
جمهوری اسلامی نگران آن هستند
كه موقعيت قم نزد شيعيان سقوط كرده
و نجف و كربلا دارای موقعيت ويژه
شود، آيا چنين چيزی واقعيت دارد؟
اگر
منظور رهبران ايران است بايستی
از خودشان سؤال كرد كه نگرانند يا
خير؟ ولی بهنظر ميرسد چنين
نيست، حوزه نجف حوزه هزارساله است و
از زمان شيخ طوسی حوزه نجف
پايگاه علمی تشيع بود و از حوزه
نجف علما به همه مناطق شيعهنشين
اعزام ميشدند.
حتی
علمای ايران نيز تحصيلكرده آنجا
بودند، ولی كمكم اوضاع عراق بههم
خورد بهخصوص با رويكار آمدن حزب
بعث، صدام فشار آورد. ايرانيها
را اخراج ميكرد. الان در نجف
علمايی چون آيتالله
سيستانی، آيتالله فياض و آيتالله
سيدمحمدسعيد حكيم و ديگران هستند.
آقای فياض مقرر درسهای
مرحوم آيتالله آقای خويی
بوده و مرد ملايی است اصلش هم
افغانی است، و آيتالله
سيستانی هم هستند كه مرجع
تقليدند، بنابراين اگر برخی
علما و بزرگان متوجه نجف شوند و به
آنجا كوچ كنند قهراً جاذبه دارد و
طلبهها به آنجا خواهند رفت و اگر
فرضاً بيشتر علمای برجسته در قم
باشند قهراً آنها به قم خواهند آمد.
الآن هم من نشنيدهام علمای قم
قصد رفتن به نجف را داشته باشند با
اين كه خيليشان نجفی بودهاند
و اينك در قم ميباشند و شاگرد
دارند و مشغول تدريساند
به
نظر شما بهترين رژيم و حكومتی كه
بايد در عراق رويكار آيد تا به نفع
ملت عراق و شيعيان آن باشد، چه نوع
حكومتی است؟
حكومت
بايد طبق نظر اكثريت مردم باشد،
حاكميت بايد تابع نظر اكثريت مردم
باشد. اكثريت مردم ايران و عراق
شيعهاند – شورای تشكيل شده
فعلی در عراق كه توسط آمريكا
تشكيل شده 13 نفرشان شيعهاند – و
مردم عراق 75 الی 80 درصد شيعهاند
و خواهينخواهی بايد حاكميت
تابع آرای اكثريت باشد، اكثريت
مسلمانند؛ اسلام هم نسبت به شيوه و
متد حكومت دستوراتی دارد آنها
بايد عمل شود، البته من نميگويم
الان در كشور ما عمل ميشود چهبسا
ما اشكال داريم مثلاً محاكمات و
زندانی سياسی در زمان پيامبر(ص)
و حضرت علي(ع) وجود نداشته است و
اينها مخالف قوانين اسلام است و
علاوه بر آن موجب جدايی بين دولت
و ملت ميشود و مردم در انتقاد و
اظهارنظر بايد آزاد باشند.
اگر
حاكميت مطابق رأی اكثريت باشد يك
حاكميت اسلامی خواهد بود،
تفاوتی ندارد چه عراق چه ايران.
حكومت بايد مطابق خواست مردم بوده و
نبايد تحميل باشد.
ارزيابی
شما از اصلاحات آقای خاتمی
چيست؟ آيا با آن موافق هستيد يا
خير؟ آيا بنبست سياسی را شما
قبول داريد و راه خروج از بنبست را
چه ميدانيد؟
شش
سال پيش در روز 13 رجب من يك
سخنرانی كردم و در آن به آقای
خاتمی خطاب كردم: شما 22 ميليون
رأی داريد شما برويد پيش مقام
رهبری و بگوييد رهبری شما به
جای خودش محفوظ، اما ملت 22
ميليون رأی به من دادند و از من
انتظارات دارند و دولت بايد در
اختيار من باشد. كارهای مربوط به
حاكميت بايد در اختيار رئيس
جمهوری باشد، آن روز از اين سخن
ناراحت و عصبانی شدند و حمله
كردند و بيش از پنج سال برای اين
جهت من در حصر بودم.
واقعيت
اين است كه آقای خاتمی وعدههايی
داده بود و اميدهايی به مردم
داد، اما آنگونه نبود كه در مقابل
فشارها مقاومت كند و آزادی را
برای مردم بياورد. اصلاحات مطلوب
هم يك چيز نوظهوری نيست بلكه عمل
به همان وعدههای اوليه انقلاب
است، متأسفانه آقای خاتمی
نتوانست به وعدههای خود عمل
كند و مردم نااميد شدند. در آينده چه
كار ميخواهند بكنند نميدانم با
اين كه طرفداران آقای خاتمی
اكثريت بودند ولی اقليت نظرات
خويش را بر ايشان و كشور تحميل كرده
و ميكنند.
راه
بيرون رفتن از اين مشكل چيست جناب
آيتالله! آيا اصلاحات شامل
تغييراتی در قانون اساسی و
ولايت فقيه ميشود؟
من
ولايت مطلقه فقيه را قبول ندارم و در
بازنگری قانون اساسی هم به آن
رأی ندادم، اصل ولايت فقيه
برای آن است كه نظارت شود تا كشور
بر اساس مقررات اسلامی اداره
شود، منظور از ولايت فقيه اين نيست
كه فقيه در تمام امور دخالت كند و
اصلاً به مناسبت حكم و موضوع فقيه
بايد به فقاهتش بپردازد و در
اقتصاد، سياست، امور خارجه و... بايد
به متخصص آن رشته مراجعه شود و به
اين معنی متأسفانه عمل نشده است،
اميدواريم از اين وضعيت خلاصی
يابيم، مسؤولان با مردم تفاهم كنند
و تندرويها برطرف شود تا انشاءالله
كشور اصلاح شود.
به
نظر شما اگر در عراق يك حكومت
دموكراتيك تشكيل شود چه تأثيری
بر ايران ميگذارد؟ و آينده روابط
ايران و عراق چگونه بايد باشد؟
عراق
يك روز جزو ايران بوده است و
فرهنگشان با ايران همخوانی دارد
بنابراين نميتوانند از هم جدا
باشند، صدام ايرانيها را اخراج ميكرد
و ميخواست مردم ايران و عراق را از
هم جدا كند. اين عملی نبود و
بسياری از مشاهد شريفه در ايران
و عراق است و بالاخره رابطه نزديك
با هم دارند و خواهينخواهی اين
رابطه نزديك وجود دارد. به نظر ميرسد
بين ايران و عراق نبايد ويزا باشد و
اين حكومتها هستند كه سختگيری
ميكنند. در هر دو كشور بايد به
مردم آزادی داده شود تا حاكميت
از ناحيه مردم تعيين شود چه ايران و
چه عراق و تشكيل حكومتی مردمی
در عراق موجب آن خواهد شد كه در داخل
ايران هم تأثير داشته باشد و اثر
مثبت خواهد گذاشت.
در
مورد فعاليتهای اخير نوه مرحوم
آقای خمينی در عراق كه
انتقاداتی داشته است شما چه
نظری داريد؟
اصل
انتقاد حق مردم است، البته نبايد
هتاكی و خلاف واقع باشد، ولی
چون در ايران سختگيری ميكنند
ايشان به بيرون از ايران رفته و
انتقادات تندی را مطرح كرده است.
اگر اجازه ميدادند حرفهايش را
همينجا منطقی مطرح ميكرد،
كار به اينجاها نميكشيد.
بسياری از افراد ديگر نيز ميديدند
اگر انتقاد كنند تحت تعقيب قرار ميگيرند
لذا به خارج فرار كردند و
انتقاداتشان تندتر شد.
حرفهای
اينجانب در شش سال پيش از روی
دلسوزی بود. ديديد چگونه با آن
برخورد كردند. آقايان هنگامی كه
135 نماينده مجلس محترمانه نامه مينويسند،
ناراحت شدهاند كه چرا آنها از ما
انتقاد كردهاند و ائمه جمعه را
عليه آنان بسيج كردند.
آيا
شما با رابطه با آمريكا موافق هستيد
و به نظر شما چه راهكارهايی
برای ايجاد رابطه با آمريكا ميتواند
وجود داشته باشد تا شكاف موجود
برطرف شود؟
غير
از اسرائيل كه ما آن را كشور
قانونی نميدانيم، قاعدتاً با
هر كشوری و از جمله آمريكا كه يك
كشور قانونی است و در دنيا به
عنوان يك كشور مطرح است، ميتوانيم
رابطه داشته باشيم، لكن رابطه دو
كشور مستقل و داشتن روابط سياسی،
فرهنگی و اقتصادی به نفع هر دو
طرف خواهد بود. جدايی از آمريكا
يك چيز موقتی بود كه نبايد ادامه
داشته باشد و اشغال سفارت آمريكا به
عقيده من كار غلطی بود و مثل اين
است كه ما يك قسمت از كشور ديگر را
اشغال كرده باشيم، ولی آمريكا
متأسفانه با اين كه استفاده و منافع
را از كشورهای اسلامی ميبرد،
اسرائيل غاصب را بر كشورهای
اسلامی ترجيح داده و ميدهد و
اين امر ظلمی است بزرگ و برخلاف
مصالح جهانی.
اگر
آمريكا دست از زورگويی بردارد و
نسبت به اسرائيل اين گونه برخورد
نكند ميتوان اين ديواری را كه
ايجاد شده و موقتی است و دائمی
نيست خراب كرد.
ما
300 ميليون جمعيت آمريكا را رها كردهايم
به واسطه اين كه از دست چند حاكم
آنجا عصبانی هستيم و از رابطه
ابا داريم. صهيونيستها هستند كه
مخالف رابطه ايران و آمريكا هستند.
لابيهای يهود هستند كه نميگذارند
رابطه از سر گرفته شود و ما عملاً
داريم خواسته صهيونيستها را اجرا
ميكنيم. اميدواريم موانع برطرف و
رابطه برقرار گردد و اين بحران و
تشنج از ميان برداشته شود
|