حضرات آقايان
نمايندگان محترم مجلس خبرگان
با سلام
اگر چه متن مذاكرات و
سخنرانيهای القاء شده در
نشست اخير خبرگان جز بهطور مبهم و
گزينشی در اختيار افكار عمومی
قرار نگرفت و از اين حيث ما نيز
چون ديگران از كم و كيف آن اطلاع
دقيقی نداريم، ولی نقلقولهايی
كه از برخی از حاضرين محترم در
نشست شده است و نيز مطالبی كه از
سوی يكی از اعضای محترم آن
مجلس در نماز جمعه تهران عنوان شده
است، ما را بر آن داشت كه در برخی
زمينهها نكاتی را خدمت آقايان
محترم معروض داريم. ما در مقام
پاسخگويی به آنچه كه برخی از
آقايان عليه جبهه مشاركت ايران
اسلامی عنوان كردهاند نيسيتم،
زيرا اين مسأله كوچكترين موضوعی
است كه ميتوان به آن پرداخت.
حضرات علمای
اسلام
آنچه كه از مجموع اظهارات
بسياری از آقايان ميتوان
استنباط كرد اين است كه گويی
كماكان روحانيت محترم در
موقعيتی غير از حكومت قرار دارد
و به همين دليل عليرغم مسؤوليتهای
گستردهای كه داشته است و دارد،
باز هم خود را بيرون دايره قدرت و
مسؤوليت و در نتيجه پاسخگويی
قرار ميدهد و در مقام پرسشگر سخن
ميگويد. در حالی كه واقعيت امر
چنين نيست. اگر در دهه اول انقلاب
مسؤول اجرايی دولت از غير
روحانيون بود، در ده سال گذشته،
تمامی مناصب و قدرت اصلی كشور
در دست روحانيت بوده است. از
رهبری و رياستجمهوری و
رياست مجلس و رئيس قوه قضائيه گرفته
تا شورای نگهبان، مجمع تشخيصمصلحت،
مقامات عاليه قضايی و نيز
بسياری از سطوح مختلف نظامی
فرهنگی و تبليغاتی و ائمهجمعه
در اختيار و مديريت روحانيت محترم
بوده است. بنابراين اگر قرار است به
نام روحانيت سخن گفته شود شايسته
است كه در مقام پاسخگويی به پرسشهای
ديگران قرار گرفته شوند و نه در
مقام پرسشگری، چرا كه مسؤوليت و
پاسخگويی متناسب با قدرت است و
آنان كه قدرتی نداشتهاند و يا
مجاز به اعمال آن نبودهاند، چگونه
ميتوانند در موضع متهم و پاسخگو
قرار گيرد.
بايد گفت كه
متأسفانه موقعيت كنونی كشور
بسيار خطير است. اگر جايگاه دين نزد
جوانان و مردم تضعيف شده است، بيشك
نبايد نقش دشمنان دين خدا را فراموش
كرد اما اين حالت نبايد مانع از
ديدن ضعفها و كاستيهای
درونی نمايد و وقت خود را بيش از
حد صرف شناسايی دشمنان بيرون از
مرزها يا ديگران در داخل نمود.
شايد بهتر باشد
كه نگاهی هم به درون انداخته شود
و به رفتار و گفتار مناديان دينمداری
توجه بيشتری شود. شايد اشكال از
عملكرد اينان باشد. اگر جايگاه
روحانيت نزد مردم و جامعه به شدت در
حال افول و نزول است- كه به نظر ما
چنين نيست- در اين صورت شايسته نيست
كه خود را منزه بدانيم و همه گناه را
بر گردن دشمنان بيندازيم. مگر اين
دشمنان قبل و بعد از انقلاب و در
حيات امام(ره) حضور نداشتند؟ اگر
چنين كنيم، بيترديد نزول و افول
بيشتر جايگاه دين و روحانيت را در
آينده پذيرفتهايم، زيرا اين امر
به آن معناست كه قدرت شكلدهی به
افكار و رفتار جوانان و جامعه ما
نزد دشمنان است، در حالی كه اگر
نگاهی به درون انداخته شود و ضعفها
و كاستيها و نابخرديهای
رفتاری خويش را بشناسيم و آنها
را موجب اين كژيها بدانيم و سپس
درصدد اصلاح آن برآييم، يقيناً
اوضاع تغيير خواهد كرد.
آقايان محترم!
روحانيت شيعه به
دلايل خاص خود در نهايت نميتواند
بر خلاف خواست عمومی و مردم گام
بردارد، حتی اگر عدهای از آنان
به دلايل مختلف در چنين راهی گام
برندارند كه قاطبه روحانيون محترم
با آنان مخالفت خواهند كرد، ولی
اين ترس وجود دارد كه اين واقعه
ديرتر از آن رخ دهد كه چاره ساز باشد
و حداقل احيای جايگاه روحانيت در
جامعه با مشكل روبهرو خواهد شد.
قدرت كامل و
واقعی كشور در اختيار روحانيت
است، قدرتی كه ميتواند مانع
وظيفه قانونی قوای سهگانه
شود، قدرتی كه بتواند دستگاه
قضايی تابع و مجزايی داشته
باشد، قدرتی كه ميتواند در هر
اموری حتی امور كاملاً
خصوصی مردم اعمال اراده نمايد،
طبعاً بايد پاسخگوی اعمال قدرت
خويش هم باشد، اگر چه اين
پرسشگری بر عهده تمامی ملت
است و اين حقی است كه خداوند و
اسلام به آنان داده است و امام عزيز
و راحل ما منادی آن بوده است
ولی به هر دليل فعلاً كسی را
مجال چنين پرسشگری نيست و اين
وظيفه برعهده خود روحانيت است،
متأسفانه مجلس خبرگان هم به جای
پرداختن به اين وظيفه اصلی و
خطير خود به موضوعات ديگری
پرداخته است كه اصولاً ربطی به
وظايف قانونی آنها ندارد و اگر
هم تحليل خبرگان صحيح باشد كه بايد
به جای پرداختن به وظيفه اصلی
خود به امور ديگر بپردازند، اين امر
نشان دهنده بيسروسامانی وضع
مديريت كشور است كه اگر چارهای
اساسی نشود، خدای ناخواسته
پايههای سست شده اعتماد مردم
به كارآمدی نظام را ويران خواهد
ساخت.
آقايان محترم!
امسال را با نام
مبارك امام علي(ع) نامگذاری كردهاند!!
اگر آن امام همام از شنيدن اين كه
سپاهيان معاويه خلخال را از پای
يك زن مسيحی در قلمرو اسلام
درآوردند، برآشفته شد و غيرت و حميت
مسلمانان را به باد نكوهش گرفت،
امروز در حكومت به ظاهر اسلامی
به دختران و پسران و دانشجويان
انجمنهای اسلامی حمله ميكنند
و پس از ضرب و شتم و حتی قصد به
دره پرت كردن آنان را مينمايند،
ولی نه تنها آه از نهاد هيچكس
بلند نميشود كه احتمالاً مهاجمان
مورد تشويق و تكريم هم قرار ميگيرند
و معالاسف اين كارها به نام دين!!
صورت ميگيرد و البته از آقايان
محترم هم هيچ اعتراضی و يا حتی
همدلی و همدردی با جوانان
مسلمان اين كشور نميشود! و در چنين
شرايطی انتظار داريم كه جوانان
ما چه برخوردی با دين رسمی و
روحانيت داشته باشند.
آقايان محترم!
سرنوشت كشور و
انقلاب و نيز جايگاه دين در دست
شماست، اگر يقين داريد كه اين راه
در نهايت به آبادانی كشور و
بهبود جايگاه دين و روحانيت ميانجامد،
در اين صورت به مسير خود ادامه
دهيد، ولی بايد دانست كه
مبانی چنين يقينی را بايد و ميتوان
به ديگران نيز انتقال داد و صدالبته
اگر چنين مبانی وجود ميداشت
تاكنون ارائه شده بود، ولی اگر
چنين اعتقادی وجود ندارد،-كه به
نظر ما اكثريت قاطع آقايان نيز
معتقدند كه اين راه بنبست است-در
اين صورت بايد شجاعت كافی را كه
لازمه شخصيت يك مؤمن است به خرج داد
و برای اصلاح امور جامعه اقدام
نمود. گذشت زمان مطلقاً به نفع و
صلاح اسلام، انقلاب و كشور نيست.
نسل آينده اين كشور و فرزندان ما در
خصوص رفتار و تصميمات ما قضاوت
خواهند كرد، فرصت را برای اهتراز
از شرمندگی در مقابل فرزاندنمان
از دست ندهيم.
|