به
نام خداوند عادل
رياست محترم دادسرای نظامی
آذربايجان شرقي
سلام عليكم
با
تقديم احترام ‘ به استحضار
می رساند اينجانب انصافعلی
هدايت ؛ روزنامه نگاری هستم كه
در26 خرداد سالجاری توسط لباس
شخصی های اداره اطلا عات
نيروی انتظامی آذربايجان
شرقی ، مورد ضرب و شتم قرارگرفتم .
17- 18تن از
اعضای آن اداره ، اداره اماكن و اداره
مبارزه با مواد مخدر در ضرب و جرح من
شركت داشتند. اين 17- 18تن مامور
بيش از 300 (سيصد)
ضربه مشت و لگد در مقابل دانشگاه
تبريز و در كلانتری 111 (فلكه
دانشگاه) ، از سر تا پای من زدند و
به فريادهای من كه " آقا من
خبرنگارم" هيچ توجهی نكردند .
آن ها ده ها بار من و اعضای
خانواده ام را به باد ركيك ترين و
زشت ترين توهين ها و دشنام ها
گرفتند.اين ماموران ، در زير فرمان
سرهنگ روستايی و
سرهنگ ايمانی نژاد قرار داشتند .
ممكن است ، من روزی از خطای آن
15 - 16 مامور بگذرم اما از
قانون شكنی ، توهين و ضرب و شتمم
توسط اين دو، نخواهم گذشت .
سرهنگ
روستايی همان كسی بود كه مرا
به مرگ و بريدن آلت تناسلی من
تهديد كرد . او برای عملی كردن
تهديد خود6 ماه به من فرصت داده است .
او
بايد نام آن 15 - 16 مامور زير
فرمان خود را به خاطر داشته باشد و
اگر فراموش كرده است ، می تواند
از ليست ماموران اعزامی آن روز به جلو دانشگاه استخراج كرده
و به محضر دادگاه ارائه كند . من
چهره همه آن ها را به خاطر دارم .
سرهنگ
روستايی ، همان كسی است كه
بدون صورتجلسه ، اموال مرا نيز
از جيب هايم خالی كرد كه شامل :
1- سيمكارت تلفن همراهم با شماره
09134122384
2 - گوشی تلفن همراه زيمنس
اس ال 45
3 - كارت خبرنگاريم از وزارت
فرهنگ و ارشاد اسلامي
4 - كارت خبرنگاريم از اداره كل
فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربايجان
شرقي
5 - كارت عضويتم در بانك خون تبريز
6-
كارت اعتباريم از عابر بانك بانك
صادرات
7-
دو خود نويس
8-
كلاسور با مقداری كاغذ
9-
عينكم
10-
مقداری پول نقد می شد .
من به عنوان خبرنگاری كه به
وظيفه شغلی و قانونييم عمل می
كردم و پليس ، بايد امنييت من و
همكارانم را تامين می كرد ،
شكايت خود را از آن 17 - 18
مامور ( كه امضا’ چند تن از آنها در
پرونده ام موجود است) تقديم
نموده و خواستار رسيدگی به
شكايت های زير هستم:
1-
افراد لباس شخصی پليس با استناد
به كدام حكم قانونی مانع از
انجام كار من شدند . در حالی كه من
در حين انجام "جرم
مشهود" نبودم . و چرا به فرياد
های " من خبرنگارم " من توجه
نكردند؟
2-
آنها با استناد به كدام قانون يا
مجوز ،
الف
: بيش از 300 ضربه مشت و لگد به من
زدند؟
ب
: دهها باربه من فحش های ركيك و
ناموسی داد ند؟
3- با
چه مجوزی چشمان مرا بسته و به
شكل بدی ( بدتر از سربازان
اسراييلی ) بارها در شب و روز مرا
جا بجا كردند؟
4- آن
ها با كدام مجوز سه روز مرا در
بازداشت انفرادی اداره اطلاعات
پليس نگه داشتند؟
5-
چرا پليس در اين سه روز از دادن و
ارائه حداقل امكانات زنده ماندن (
حقوق قانونی هر بازداشتی )
خودداری كرد؟ چرا آنها در اين سه
روز درخواست های مكرر مرا در
باره’ غذا ناديده
گرفتند؟ آيا با اين حال ، ديگر حقوق
قانونی من را مراعات می
كردند؟ و به من اجازه می دادند از
حقوق انسانی خودم حرف بزنم ؟ يا
درخواستی بكنم.
6-
آن 17 - 18 نفر با چه مجوزی
مرا آن قدر زدند كه خون ريزی
داخلی داشتم؟ به طوری كه پس از
اصرار من، مرا به پزشك بردند .
7- چنان
فشار روانی شديدی به من آمد كه
هر بار به سراغ من می آمدند شاشم
می گرفت.
8-
چرا وقتی به سردار عينی باهر
در مورد وضع غذا (ندادن دو وعده غذای
گرم و يك وعده غذای سرد بر اساس
قانون) اعتراض كردم ، ايشان
رسيدگی نكرد؟ آيا وی به خاطر
اين كوتاهی نبايد محاكمه شود ؟
9-
من در اثر كتكی كه خورده بودم
، برای حفظ جانم و برای بهانه
ندادن به لباس شخصی های پليس
برای زدن من، از اصرار بر حقوق
خودم می گذشتم . اما چرا پليس از
يادآوری و دادن حقوق من
خودداری كرد؟ و در باز جويی ها
از من نپرسيدند، تا بدانند كه چه
كسی يا كسانی مرا چنان زده اند
؟ چرا از من نخواستند تا ضاربان را
شناسايی كنم؟ مگر پليس مسئول
تامين امنيت شهروندان و كشف جرم و
مجرم نيست ؟ پس چرا هيچ سوالی در
اين مورد از من نكرد؟
10-
چرا مرا به پزشكی قانونی
برای معاينه و اعلام ميزان و شدت
ضربات اعزام نكردند؟ آنها با اعزام
نكردن
من
به پزشكی قانونی، می
خواستند چه چيزی را پنهان كنند؟
آنها می خواستند آثار ضرب و شتم
مرا پنهان كنند تا سردار عينی
باهر به عنوان فرمانده پليس
آذربايجان شرقی، اين روزها
بتواند ادعا كند كه " او مورد ضرب
و شتم قرار نگرفته است. در غير اين
صورت، بايد به پليس اصرار می كرد
و دربازجويی ها می نوشت تا
او را به پزشكی قانونی
بفرستند." يا بگويند : "او
چه مدركی در دست دارد كه نشان دهد
كتك خورده است؟
11-
پليس چرا می خواست
برای من يك جرم "چاقو
كشی و حمله به پليس" بتراشد؟
چرا بازجويم سعی می كرد با
استناد به صورت جلسه لباس شخصی
هايی كه من را زده بودند، اين
اتهام را بگردن من بگذارد؟
12-
اگر من متهم يا مجرم بودم ( سردار
عينی باهر تلاش كرده تا همه
دستگير شدگان و من را جزو ارذل و
اوباش و چاقوكش معرفی كند) ، چرا
اين اتهام ( چاقو كشی ) از پرونده
من حذف شد؟ ( در مرحله نهايی و قبل
از آزادی از بازداشت موقت )
13-
آيا پليس لباس شخصی و آنهايی
كه من را زدند، من را در بازداشت
انفرادی نگه داشتند ، از دادن
غذا خودداری كردند، به من و
خانواده ام فشار طاقت فرسای
روانی وارد كردند، در سلولهای
انفرادی بی نور، كثيف و بدون
وسايل استراحت نگهداشتند، بايد
بدون محاكمه و مجازات، حق دارند
قانون را بشكنند و آزاد بگردند؟
14-
آيا آنها می توانند، اين همه
شكنجه به من بدهند و دو اتهام
اصلی من را در بازجويی ها :
1 - تبليغ عليه نظام 2 -
مصاحبه با راديو های خارجی
عنوان كنند؟ يعنی اين همه شكنجه
بخاطر دو اتهام مطبوعاتی كه بايد
در دادگاه مطبوعات و با حضور هيات
منصفه رسيدگی می شد.
15-
با وجود دستور قضايی شعبه دوم
دادگاه انقلاب، هنوز اداره اطلاعات
ناجا از دادن وسايلی كه از من
برده اند خودداری می كند.
عاليجناب
!
از
شما مصرانه می خواهم ، داد من و
خانواده ام (كه 28 روز در فشار
روانی و عصبی قرار گرفتند) را
از ماموران بدتر از جلادان و از اين
قانون شكنان بستانيد ! و صريحاّّّّّ
اعلام بفرماييد چه ميزان ظلم به من
و خانواده ام شده است و چگونه
قابل جبران است ؟
عاليجناب
!
از
هم اكنون مصرانه از حضرت عالی
خواهش می كنم، رسيدگی و تحقيق
در مورد اين پرونده را به "
پليس " واگذار نكنيد. در غير اين
صورت، من از هم اكنون رسيدگی به
اين شكايت را از شما پس می
گيرم. چرا كه اداره اطلاعات ناجا
مهمترين و قدرتمندترين اداره آن
سازمان است و هيچ محقق وابسته به
پليس ، آنها را چنان كه لازم است
بازجويی و محكوم نخواهد كرد. چون
از قديم گفته اند: هيچ گوسفندی دم
بچه خود را لگد نمی كند.
در
پايان ، به استحضار می رسانم : با
وجود همه پنهانكاری های پليس
تبريز، تعدادی انسان شريف آماده
هستند تا در دادگاه حاضر شده و ديده
های خود از وضعيت من در آن روزها
را به استحضار برسانند و شهادت
بدهند.
با
تقديم احترام
انصافعلی
هدايت
گيرندگان
:
1-
رياست محترم قوه قضائيه
2-
رياست محترم جمهوری
3-
رياست محترم دادگستری آذربايجان
شرقي
4-
كميسيون اصل 90 قانون اساسی
مجلس شورای اسلامي
5-
رياست محترم كميسيون حقوق بشر
اسلامي
6-
رسانه های خبری
|