ساعت يك و
نيم بعد از نيمه شب چهارشنبه
چهارم تير
كه در واقع می شود پنجشنبه پنجم
تير در حين بازجويی، با اشاره
يكی از بازجوها، دوبازجوی
ديگر همراه اشاره كننده از اتاق
بازجويی بيرون می روند، پس از
مشورت با قاضی دادستان يكی از
آنها با نام مستعار الف ـ ی ( در
صورت حتمی شدن،
نام كامل اين شخص ارسال خواهد
شد) به اطاق باز جويی باز می
گردد. با پرخاش
به زهرا
حمله می كند تا او را مورد تجاوز
جنسی قرار دهد. خانم كاظمی كه
از نيروی بدنی خوبی
برخوردار بوده مقاومت می كند،
بطوری كه يكی ديگر از بازجوها
به كمك او می آيد. قاضی
دادستان نيز از راه می رسد.
بازجويی كه خود را ضعيفتر از
زهرا احساس كرده بود با خشم و ضرب و
شتم و در برابر قاضی دادستان و
بازجوی ديگر به زهرا كاظمی
تجاوز می كند. در اين كشاكش سر
زهرا كاظمی، همانگونه كه حسين
شريعتمداری نماينده
ولی فقيه در كيهان بدرستی
می نويسد محكم به ميله تختخواب
كوبيده می شود. بازجويان ديگر
ماتشان می برد و آن بازجو ( الف ـ
ی) كار تجاوزش را تمام می كند،
در حالی كه زهرا كاظمی كاملا
در وضعيت نا بسامانی قرار دارد،
باز جو به او می گويد: خودتو به
موش مردگی نزن! بازجوهای ديگر
نزد آن بازجو می آيند
وبه او هشدار می دهند كه
زياده روی كرده است، و او پاسخ
می دهد: « هر كی خربزه می
خوره پای لرزشم ميشينه »...
چند خانواده زندانی سياسی كه از اين
ماجرا مطلع شده اند به دست و پا
افتاده اند تا كاری بكنند،
ولی رهبری نظام آيت الله سيد
علی خامنه ای دستور اكيد داده
است كه از آنها ( يعنی خانواده
زندانيان سياسی) نهايت مراقبت
بعمل آيد تا چيزی نگويند و
ننويسند و خصوصا جسد زهرا كاظمی
را هر چه زودتر در ايران به خاك
سپارند، و دولت كانادا را در برابر
عمل انجام شده قرار دهند.
تذكر كوچكی در اينجا ضروری ست و آن
اينكه، نام خانم كاظمی "زيبا"
و نام شناسنامه ای وی زهرا
بوده است و او در همه امضاء هايش در
بازجويی ها زيبا كاظمی امضاء
كرده است و چون قاضی مرتضوی او
را مجبور می كرد كه حتما زهرا را
هم بنويسد او گاهی در بازجويی
ها زيبا زهرا و گاهی زهرا زيبا
امضاء كرده است.
|