ايران

پيك

                         

توصيف ابوالقاسم گلباف مدير مسئول مجله گزارش از قاضی مرتضوی

چماقداری كه دادستانش كرده اند

 

 

 

ابوالقاسم گلباف، مدير مسوول مجله گزارش در نامه ای به ماشالله شمس الواعظين رييس انجمن دفاع از آزادی مطبوعات به شرح تخلفات و روان پريشی قاضی مرتضوی پرداخت. وی در اين نامه مينويسد:

 

جناب آقای ماشاءالله شمس الواعظين

رئيس محترم انجمن دفاع از آزادی مطبوعات

 

با سلامی گرم

اينجانب به عنوان شاگرد و درس‌آموز محضر بسياری از شرافتمندان و پيشكسوتان عرصه روزنامه‌نگاری و همكار بسياری از نويسندگان و خبرنگاران در رسانه‌های مختلف اعم از روزنامه، هفته‌نامه و ماهنامه، هم‌اكنون گرفتار تلافي‌جويی و اراده شخصی دادستان محترم آقای مرتضوی شده‌ام و شايد هنگامی كه اين نامه را می خوانيد مجله گزارش توقيف شده باشد يا اينجانب در بند انفرادی آقای مرتضوی اسير باشم، نيك مي‌دانم، از انجمن و از كسانی تمنای كمك مي‌كنم كه هر آن، امكان دارد تك تك آنان در بند زندان و انفرادی گرفتار شوند، اما چه باك كه اين پرندگان با قلم، ندا و نوای خود، اگر نتوانند باب رهايی را برای هم قلم و هم قدم خود بگشايند، مسلماً اين صدای دادخواهی يك روزنامه‌نگار را كه صرفاً به خاطر درج يك مقاله "صلاحيت‌های اضافی دادستان" در مجله گزارش 147 مورد تهديد آقای مرتضوی واقع شده و به هر طريق ممكن و بهانه‌های ديگر مانند طرح روی جلد يا داخل متون، اين نشريه مورد آسيب قرار خواهد گرفت را به گوش همه روزنامه‌نگاران جهان خواهند رساند.

و اما اصل مسئله اين است كه اينجانب كه بعد از انقلاب اسلامی خبرنگار و سپس روزنامه نگار شدم اينك 25 سال از عمرم را با تهية دهها خبر از سفرهای داخلی و خارجی گرفته تا حضور در جبهه‌ها و ساير اخبار كشور گذرانده و بعد از آن 15 سال است كه به عنوان مدير مسئول ماهنامة سياسی اجتماعی گزارش و 200 شماره روزنامة بامداد نو فعاليت كرده، افزون بر آن حدود 300 شماره نشريات اقتصادی ديگر منتشر كرده‌ام. چون قدرت دارد، تيغ دارد و اينك خشمگين شده و مي‌خواهد تلافی كند. اجازه خواستم توضيح بدهم، ايشان نپذيرفتند، نويسندة مقاله عليه خودشان را "مردكه كثيف" خطاب كرده و مرا شريك كارهای غيراخلاقی وی خواندند.

شرمم می آيد اما ايشان مرا نيز متهم به كارهای غير اخلاقی در دفتر مجله گزارش كردند، و زنان كارمند نشريه و خبرنگاران نشريه را نيز به اين عنوان زشت اطلاق كردند كه مي‌دانيد ايشان اگر نتوانند اين ادعا را ثابت كنند حد قذف را بايد بر ايشان جاری ساخت . در مورد اين اتهام زشت دليل خواستم، وزارت اطلاعات را منبع ذكر كردند. سپس تاكيد كردند: مجله را تعطيل كن ، همة زنان بدحجاب با كارهای غير اخلاقی را اخراج كن و كاری شرافتمندانه برای خودت دست و پا كن كه يعنی روزنامه نگاری كاری غير شرافتمندانه است. البته چند دقيقه بعد به آقای نعمت احمدی نويسندة مقاله انتقادی عليه خودشان كه وكيل مجلة گزارش هم هست و همراه من به دفتر دادستان آمده بود كه بعد از من وی را خواستند گفته اند كه بعد از بيستم تير تو را نيز ـ نعمت احمدی را ـ بازداشت مي‌كنم.

اينجا بود كه برايم مسلم شد تصميم‌گيری شخص ايشان صرفاً تلافی چاپ يك مقاله "صلاحيت‌های اضافی دادستان" است كه هم نويسنده هم مدير مسئول را به توقيف مجله و سلول انفرادی نويد مي‌دهد. و الا چه كسی برای طرح روی جلد يك مجله كه صرفاً اضطراب و نگرانی بين حكومت‌شوندگان و حكومت‌كنندگان و بحث اطلاع‌رسانی را مورد توجه قرار داده است يك نشريه را توقيف مي‌كند توجه فرماييد ايشان بدون احضار من به بازپرسی و قضاوت در حضور هيات منصفه و صدور حكم، شخصاً چنين تصميمی و اتهاماتی را بر زبان راندند كه با توجه به سخنان اخير رهبر معظم انقلاب مبنی بر جلوگيری از هرگونه امر غيرشرعی در قضاوت از حضرتعالی تقاضای دخالت در امر و ممانعت از اين كار غيرشرعی مي‌رود.

در همين جلسه جناب دادستان به من گفتند: اصلا اشتباه كرديم زمان توقيف روزنامه (روزنامه بامداد نو)، مجله را هم توقيف نكرديم. گفتم فعلا كه براساس ارادة شخص شما اختيار حيات و ممات مجلة گزارش دست شماست. هر زمان دستور دهيد حتما اجرا مي‌شود. ايشان گفتند برو خدا را شكر كن كه 18 تير در راه است و الا تو را كن فيكون مي‌كردم. همين الان می فرستادمت انفرادی ، حق نداری اين موضوع را تا بيستم تير با احدی در ميان بگذاری.

رياست محترم انجمن، گرچه بنده با سخنان ايشان متوجه شدم مي‌خواهند  فاتحة عمر 25 سال روزنامه نگاری و 15 سال عمر انتشار مجلة سياسی گزارش ( تنها نشرية سياسی كشور كه چنين عمر درازی داشته و از مظاهر آزادی بيان در جمهوری اسلامی ايران است )، را بخوانند و تصميم ايشان گرچه غير اسلامی، غير عادلانه و قبل از هر گونه برگزاری محكمه ای، شخصا صادر شده است و قريب قطع به يقين از راه‌های مختلف چنين خواهند كرد اما دوست داشتم حداقل اين را به من اعلام نمي‌كردند و به يك قاضی دستور می دادند منويات ايشان را با برپايی مثلا يك بازپرسی و يك دادگاه انجام دهد.

حال از شما می خواهم به نام اسلام، به نام قرآن و عترت، و به نام مردانگی و شرافت و بنا به وظيفه‌ای كه انجمن آزادی مطبوعات در قبال روزنامه‌نگاران و ملت پيش روی شما قرار داده جلوی اين بی عدالتی و خود سری قضايی را بگيريد و اجازه ندهيد دنيا از اين حركت غير قضايی دادستان بهره برداری كند. اجازه ندهيد نشريه را كه 15 سال با استناد به وجود آزادی مطبوعات در كشور، كار كرده است و اينك حدود 80 خانواده مطبوعاتی را نان مي‌دهد اينگونه (و تنها به دليل نوشتن مقالة انتقادی عليه شخص دادستان) كن فيكون شود .

همين جا خاطر نشان می كنم شيوة مالوف نشريه بی طرفی كامل و عدم وابستگی به هيچ يك از جريانات و جناح ها بوده است به نحوی كه در شماره مذكور (خرداد 82)با صاحب نظران جناح های مختلف و از جمله نظريه پرداز معروف جناح راست آقای محبيان مصاحبه شده است  و حتی مي‌توانيد از آقای محبيان در مورد خيانت يا خدمت ما سؤال كنيد.

البته من از هيات نظارت برمطبوعات تذكری برای طراحی روی جلد دريافت داشتم كه آنرا رعايت خواهم كرد تا بهانه به دست ديگران نيفتد .

استدعای من اين است كه جنابعالی با همان امكانات محدود و اندكی كه داريد در دفاعی شرافتمندانه از يك نشريه منتقد داخلی وارد شويد، باشد كه دخالت صحيح و ورود مجلس در اين قضيه :

الف: از وقوع يك خلاف غيرشرعی در قوة قضائيه جلوگيری كند

ب: حقوق يك نشريه كه به وادی تلافی جويی آقای مرتضوی كشيده شده است اينگونه پايمال نشود

ج: آقای مرتضوی پاسخ مقاله را بدهند و آنرا چاپ كنيم تا كدورت ايشان رفع شود.

در پايان خاطر نشان می شود شرايط كشور، موقعيت ما در جهان و نزد فرهيختگان غير وابسته به ارباب قدرت و نزد رسانه های دنيا ايجاب می كند كه حتی با كسانی كه خطا كرده اند با رافت اسلامی و امر به معروف (و نه با تلافی جويی شخصی رفتار كنيم) چه رسد به رسانه ای كه 15 سال در اين كشور صادقانه خدمت نموده است .

از توجه آن بزرگواران، كه خود را در قبال خدا، رسول (ص) روزنامه‌نگاران و امت اسلام مسئول می دانند سپاسگزارم.

 

ابوالقاسم گلباف

مدير مسئول و صاحب‌امتياز نشريه ماهانه گزارش

 

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی