زنان
و مردان ايران زمين!
آنگاه
كه انسان به بهای زندگی خويش
حقيقت زمان را واقعيت می بخشد،
ديگر مرگ سرچشمه عدم نخواهد بود
بلكه جويباری است كه در ديگران
جريان می يابد و ديگر بازی چرخ
را آسان بر او دست نخواهد يافت. در
شرايطی اين چنين به بازنگری و
مروری كوتاه بر علل پديد آمدن
رخداد 18 تير می نشينيم كه در
آستانه چهارمين سالگرد اين رويداد
تاريخی هستيم كه ميهن در وضع
اضطراب انگيزی بسر می برد كه
خود يكی از زمينه های بروز
اعتراض های ملی است. از يك
سوی زنگهای خطر در چهار گوشه
ی ايران به صدا در آمده است و از
ديگر سوی نمای تلخ درون ميهن
نه تنها دانشجويان دلير بلكه هر
ايرانی آزاده را به فكر فرو می
برد، به طوری كه ايمنی
قضايی از جامعه رخت بربسته، در
كوی و برزن زنان و مردان و جوانان
با بدترين رفتارهای توهين آميز
رو به رو هستند، دستگيريها
دنباله دارد. حتی به يك حزب يا
نهاد صنفی- سياسی دگرانديش به
ويژه اگر پيشينه ملی داشته باشد،
هيچ فرصت فعاليت داده نمی شود،
روزنامه ها به خاموشی كشيده شده،
اربابان جرايد در بند، صدا و سيما
كه بايد صدای راستين ملت ايران
باشد به بلندگوی كج انديشان و
مبلغ تجزيه طلبان تبديل شده، بی
توجهی به محروميت های مضاعف
استانهای مرزی، بازار
ژاژخايی را گرم، حيثيت ذاتی
انسان بی اعتبار، گروهی موسوم
به لباس شخصی ها كه دستهای
پنهان راهبرشان است بر جان و مال
مردم مسلط و جمهوری اسلامی بر
برنامه های واپسگرايانه هم چنان
اصرار می ورزد و اين در حالی
است كه روزگار مردم پيوسته سياه و
سياه تر، ناكامی ها افزوده تر،
تنگدستی و كاستی فراگيرتر،
بيكاری و هجرت از سرزمين
مادری در ميان جوانان سرسام آور
چون آينده ای برخود متصور
نيستند، فرار مغزها پديده مصيبت
بار، تباهی اخلاقی از فقر،
آزاد گذاردن متجاوزين به حقوق ملت و
مردم در كوی و برزن حاكی از
نبود عدالت خانه و دادرسی، ديگر
جايی برای تحمل باقی
نگذارده است،” به كجای اين شب
تيره بياويزم عبای ژنده ی
خويش را “.
بارها
و بارها هشدار داده شد و بارها و
بارها نوشتيم به خواستها و
نيازهای جوانان بايد پاسخ
منطقی داده شود، با افسوس
گويی بر كرسی
قدرت نشستگان زبانی جز اعمال زور
و سركوب نياموخته اند. بارها و
بارها برای جلوگيری از
ويرانی و خونريزی توجه داده
شد كه با ايجاد جو ترور و وحشت،
امينت و آرامش به دست نخواهد آمد.
بايد حقوق ملت را به رسميت شناخت و
اگر قانونی باشد به قانون تن
داد، خودی و غير خودی در بين
نباشد، همه فرزندان ايرانيم. با
افسوس بسيار گوشی شنوا نبود، چرا
كه خودكامه نمی خواهد بشنود جز
آنچه خود می گويد و به جای
پاسخ گويی به خواستهای به حق
دانشجويان، 18 تير می آفريند و
بار ديگر از حربه ای كه بارها در
16 آذر 32، يكم بهمن 1340 و...... عدم
كارآيی آن ثابت شده است، استفاده
می كند، تا بار ديگر دشمنی جهل
و علم، استبداد و آزاديخواهی،
نور و تاريكی هر چه وحشيانه تر
تداوم داشته باشد. آن چنان كه
حاضران در 18 تير 78 گفتند: ضمن شكستن
حرمت دانشگاه، زدند، كشتند و
شكستند، گويی مغولان حمله تازه
ای تدارك ديده اند. در اين روز
حماسه آفرين حزب ملت ايران مورد
هجوم قرار گرفت و به بهانه های
واهی چند تن از رهبران حزب و ديگر
اعضا و هواداران كه همگی درس
ميهن دوستی و استعمار ستيزی
را در مكتب فروهرآموخته بودند به
اتفاق تعداد زيادی از دانشجويان
به بند كشيده شدند.
هم
ميهن، آنچه بر شمرديم گوشه ای
است از آنچه بر ملت می گذرد.
رويداد 18 تيرماه پاسخی است به
اين دردها، بارها گفته شد به فكر
ملك و ملت بايد بود، تا واكنش ملت به
بی كفايتی های ناكارآمدان
كار بدست، ميهن را به ورطه سقوط و
نابودی و تجزيه نكشاند. از تاريخ
پند گيرند، پيش از آنكه پند تاريخ
شوند.
ايرانيان،
جوانان دلير! در زمانه ای كه هر
روز به دور از آرمانهای ملی به
بهانه حق طلبی و آزاديخواهی
نخبگان و جوانان پرشور وطن را سركوب
و به بند می كشند و زير نام
جمهوری اسلامی هم چنان به يكه
تازی و خودكامگی ادامه می
دهند به راستی مردم ايران را به
سيه روزی بی مانندی
انداخته اند، چپاول دارايی
های ملی، انعقاد
قراردادهای نفتی بدون تصويب
مجلس، بر خلاف قوانين موجود نشان از
اهميت ندادن به مردم، پديده فروش
فرزندان، اسارت و به بند كشيدن
دانشجويان و جوانان و مبارزان
فرهيخته، يك شبه ثروتهای سرسام
آور اندوختن، در تاريكی شب
مزدوران شب پرست را به جنايت های
فجيع مامور كردن و بر قلب مبارزی
راستين چون داريوش فروهر خنجر كردن
كه 50 سال برای استقلال و آزادی
برضد استبداد و استعمار مبارزه
كرد، سينه و قلب پروانه فروهری
را دشنه آجين كردند كه غمش آزادی
فرزندان وطن و آموزش و آگاهی
جوانان و سرافرازی ايران عزيز
بود.
خفتگان
بيدار شويد! در چنين فضايی آيا
می توان از زنان و مردان دلير
انتظار داشت آسوده سر بر بالين
نهاده و چشم فرو بندند؟ دست از
قلدری و تجاوز برداريد تا كشور
از بن بست خارج شود و بيش از اين
حاكميت و منابع ملی و تماميت
ارضی به خطر نيافتد. 18 تير
پاسخی است به اين ندانم كاريها،
حافظه تاريخی ملت هوشيار ايران
اين بيدادها را هرگز فراموش نخواهد
كرد، می پرسيم آيا در چنين
مردابی نيلوفری می زايد؟
اين دروغی است بزرگ...... بياييد
حقوق راستين ملت را به او باز
گردانيد، دست غارت گران را كوتاه
كنيد به فكر استقلال و تماميت كشور
باشيد و هر ندای آزاديخواهی
را با سركوب و بگير و به بند پاسخ
ندهيد كشور را به سوی جنگی نا
خواسته و خشونت برگشت ناپذير كه
ويرانگر است سوق ندهيد.
انسانهای
آزاده، ايرانيان فرهيخته، جوانان
با شرف ! دلسوزان مام ميهن به هوش
باشيد!
حقيقت
اين است كه نياز و نفرت، به نبود
تفكر خلاق می انجامد و اين همه
رويای مرگ می آفريند. بس است،
دير زمانی است كه جز رويای مرگ
نساخته ايم، بدانيد اگر تمام
راههای ابراز رای و نظر و
سركوب شود و به تمام نيازها با چماق
پاسخ دهيد در چنين شرايطی در
اختناق و وحشت انسان رويای مرگ
می سازد و ناخودآگاه از زندگی
دور می شود، بهراسيم از آن زمان
كه در پرتو اعمال زور و تبعيض
رويای مرگ در ذهن فرزندانمان به
الگويی كهن تبديل شود.
هم
ميهن! قربانی كردن آزادی،
مجال نداده است به جبران فرصت
های گم گشته بپردازيم ولی با
اين همه ما، جوانان، دانشجويان،
زنان و مردان ميهن نگون بختمان باز
هم همچنان به دور از خشونت و
ويرانگری برآنيم با دو بال شكسته
ی آزاديخواهی و دادپروری
پرواز كنيم، هر چند پروازمان دست و
پا زدنی دردناك است، به رغم
تمامی مشكلات، پويه مردم
سالاری در سر داريم، از اين دور
باطل كشت و كشتار ويرانگری دست
بكشيد.
هم
ميهن! تاريخ ديرينه سال ملت ما به
خوبی گواه اين نكته است كه خواست
های تاريخی ملت را شايد بتوان
به تاخير انداخت اما در دراز مدت
نمی توان مانع تحقق آن شد.
در
زمانه ای كه جز سودای خويشتن
در سر نمی پروراند، در هنگامه
ای كه مردم جز تيرگی و
زورمداری پيرامون خود نمی
بينند،طبيعی است كه نه تنها جوان
فرهيخته معترض است هر انسان
آگاهی زبان به اعتراض می
گشايد تا تيرگی را كه سنت شده
است، بشكند و كاری كند كه عين
حقيقت است، آن هم در بين مردمی كه
جز به خويشتن نمی پردازند او
الگويی می شود پيش روی مردم
كه به خود نمی پردازد، با چشمان
باز، با تمامی وجودش به ملت و
ميهن اش می انديشد و به اصول
انسان آزاد ايرانی بيش از هر چيز
بها می دهد و تاريخ پر از رنج و
درد ما قهرمانان بسيار دردامان
خويش پرورده است.
همه
شب های غم آبستن روز طرب است
يوسف روز ز چاه شب يلدا آيد
زنان
و مردان آزاده
در
زمينه سياست خارجی اوضاع بهتر از
شرايط داخلی نيست، منطقه بيش از
هر زمان ديگر به سوی بحرانی
فزاينده پيش می رود و
ديپلماسی جمهوری اسلامی
چشم خود را بر واقعيت ها بسته است با
نيم نگاهی بر روی نقشه،
واقعيت تلخ درحلقه محاصره بودن
ايران از سوی پايگاههای
پرشمارآمريكا را نشان می دهد كه
حاصل كاربرد سياستهای ترس خورده
و خلاف سود و صلاح ملی است،
حتی كار بدآنجا رسيده كه با
نگاهی به سايت های گوناگون و
با افسوس بسيار حتی در شماری
از نشريه های داخلی گروه
هايی در قالب هويت طلبی های
قومی به تحريك بيگانگان بدون
كمترين دغدغه در مسير تجزيه طلبی
به فعاليت مشغولند و سمينار بر پا
می سازند و در مقابل حكومتگران
عرصه را بر نيروهای ملی خارج
از حاكميت تنگ تر می سازند و با
فشارهای گوناگون از حضور مؤثر
آنها برای آگاهی دادن به
فرزندان ميهن و نجات كشور از بحران
جلوگيری به عمل می آورند.
با
افسوس اين ديپلماسی ترس خورده
درخارج كشور نيز هم چنان در جريان
است.
ـ
در افغانستان اين پاره تن ايران
زمين
ـ
در تاجيكستان اين خاستگاه نخستين
سرآيندگان زبان دري
ـ
درغرب، كردان اين ايرانيان راستين
در فراسوی مرزهای قراردادی
دستخوش باورهای نژادگرايانه ترك
و عرب هستند.
ـ
نرد عشق باختن با حاكمان رسوای
بغداد پيش از سقوط و پذيرای
قاتلان بعثی آنها شدن.
ـ
در اَران كه در پی توطئه ای
جمهوری آذربايجان نام گرفت،
اكنون جولانگاه تركان عثمانی
شده است كه به خاك ميهن نيز چشم
دوخته اند و زمزمه های شوم
مزدورانشان درداخل در آزادی
كامل در نشرياتشان آغاز شده است.
ـ
دردريای مازندارن، حاكميت
ملی دستخوش تعرض قرار گرفته و
سود و صلاح ملی ناديده گرفته شده.
ـ
درخليج فارس حاكميت ملی دستخوش
گفت و شنود با اميرك نشين حاشيه
جنوبی خليج فارس شده است.
اين
مسايل درحالی است كه سيل
غارتگران درمنطقه به دنبال بهانه
ی تجاوز و دست اندازی به منافع
ملی ما هستند. در چنين فضايی
نا مطمئن چه مزيت های
گرانبهايی را كه از دست نداده
ايم. مصدق بزرگ گفت : فرزندان عزيز
وطن با چشمان باز مراقب سرنوشت خانه
كهنسال خود باشيد.
هم
ميهنان، حزب ملت ايران قاطع و روشن
اعلام می دارد كه تنها راه برون
رفت از بن بست كنونی كه كشور را
به آستانه سقوط كشانده است، پيكار
خستگی ناپذير تمامی ملت را
می طلبد آن هم بدون روی آوردن
به كرداری خشونت آميز با تشكل
های سازمان يافته و آگاهانه تا
از تبديل شدن ميهن به لبنانی
ديگر جلوگيری شود آن هم با
همبستگی ملی و طرح خواسته
های منطقی كه در راس تمامی
آنها آزادی و مردم سالاری است
به دور از هيجانات احساسی كه از
يك سو زمينه ساز سو استفاده
بيگانگان و از ديگر سوی دست
آويزی است به دست انسانهای
خود سر و مستبدان برای به خون
كشيدن جوانان وطن.
حزب
ملت ايران همواره خواهان آزادی و
استقلال و عدالت همگانی بوده است
و حمايت كامل خود را از استقرار
حكومتی
مردم سالار اعلام می دارد و
امروز يك بار ديگر بر اين باور
پای می فشارد و با تمسك به
رهبر خود شادروان فروهر كه گفت ” به
اميد اين كه همه ايرانيان به دور از
هر گونه نفاق افكنی، دست در دست
هم با هر انديشه سياسی برای
رسيدن به مردم سالاری كوشش كنند،
تا در پرتو چنين نظامی عدالت
اجتماعی و عزت و افتخار به ميهن
عزيزمان، به دور از هر گونه آزار
قومی و مذهبی، به دور از هر
گونه خلط دين و حكومت، به دور از هر
گونه سلطه پذيری اقتصادی،
فرهنگی و سياسی، به دور از
تبعيض نژادی و جنسی، باز گردد.
“
هم
ميهنان! بر ميهنمان عمر جهانی
گذشته، از تاريخ پند بگيريم، تن مان
نشان بيداد و زندان اسكندر را بر
خود ديده است، تن
مان سوز سرمای استخوان سوز
تازيان را بر خود ديده است، تن مان
جور و جراحت كشنده مغولان را بر خود
ديده است، حاكميت مان آثار تجاوز
دزدان دريايی را چشيده است، تن
مان تازيانه استبداد خود كامگان
خورده است اما جانمان بی پروا از
كوير بی بار و برگ انديشه های
بيگانگان راه خود را راست قامت و
استوار گشوده است.
ملت
ايران بر اين باور است كه رويداد 18
تيرماه 78 خشم فرو خورده مردمی
بود كه تمام راههای قانونی و
منطقی را برای اظهار عقيده بر
او بسته اند، مردمی كه از تبعيض و
بيداد و حق كشی و بی عدالتی
به جان آمده اند.
با
درود به روان پاك آن يگانه شهيد
اعلام شده در اين روز تاريخی، عزت
ابراهيم نژاد، و با سلام بر
تمامی جوانان پر شور و دانشجويان
و زنان و مردانی كه به بند كشيده
شدند و يا هنوز هم به گناه واهی
در اسارت به سر می برند.
زنان
و مردان مبارز
سپيده
فردا از پس شب تاريك در حال برآمدن
است، اگر من و تو به دور از خشونت،
به دور ازجو سازيهای ميهن برباد
ده، به مبارزه خود ادامه دهيم،
بی شك حكومتگران به حاكميت
ملی و آزادی گردن می نهند.
بر
قرار باد همبستگی ملی برای
آزداي
پرتوان
باد جنبش دانشجويي
آزادی
زندانيان سياسی خواست ملت ايران
پيروز
باد ملت ايران
دبيرخانه
حزب ملت ايران
تهران؛ 18 تير ماه 1382 خورشيدي
|