جهان

پيك

                         

 

امريكا ديواری به طول
دو ديوار
چين و برلين
بين خود و جهان می كشد

 

 ترجمه ازاطلس لوموند ديپلماتيك- داوود آذری            

 

 

 

ازديد دستگاه سيا سی جرج دبليو بوش دنيا به دو قطب شرور و مظلوم تقسيم می شود.  بديهی است كه در اين تقسيم بندی آمريكا، خود در قطب مظلوم و مهربان می نشيند.آغشته كردن سياست خارجه آمريكا به رنگ و لعاب مسيحيت نيز، همانگونه كه در بيانيه17 سپتامبر سا ل 2002اعلا م شده، ا ز جمله اهداف تاكتيكی حزب جمهوری خواه است كه محل تمركزپرنفوذ ترين سرمايه داران آمريكا است.  

 

اميد های حاصل از ريزش ديوار برلين و پايان جنگ سرد كه در سال 1989 آغاز گشته بود، در سال 1999 دو باره جای خود را به نااميدی داد. در سال های قبل از آغاز قرن بيست و يكم استراتژی آمريكا دارای اهداف زير بود:

1ـ نزديكی كامل به متحدين اروپايی، ارتباط تنگاتنگ با عربستان، كره جنوبی، مصر، اسراييل، تايوان وتركيه، آنگونه كه دراين ارتباط آمريكا نقش رهبری سياسی را ايفا می كرد. همزمان آمريكای لاتين به عنوان حيات خلوت آمريكا و ديگر متحدانش به حساب می آمد. در اين سال ها آمريكا می كوشيد، نقش پليس بين المللی را ايفا كند و به عنوان يك كشور غير قابل تسخير جلوه نمايد.

2ـ واشنگتن از كشورهايی كه دارای حاكميت متمايل به راست بودند، بدانگونه حمايت كرد كه اين حاكميت ها نسبت به كشور هايی همچون چين ، شوروی  و ديگركشورهای غير وابسته به آمريكا، هميشه بد گمان و ظنين باشند و بكوشند تا در ظاهر هم كه شده، حال كشورهای در حال رشد را به خود بگيرند. ( به طور مثا ل ايران در زما ن شاه ـمترجم)

3ـ كشور های شرور می بايستی انتقام پس می دادند. عراق در سال 1991 ( اين مقاله قبل از تصرف عرا ق نوشته شده است ـ م) ، يوگسلاوي(صربستان) در سال 1999 وافغا نستان درسال2001 .                               

4 ـ كشورهای فقر زده و وادار شده به جنگ تا زمانی مورد توجه وعلاقه ظاهری آمريكا بودند كه هيچگونه علاقه وشرطی برای دريافت كمك های اقتصادی و امنيتی ابراز نمی كردند. مثل آفريقا و يا كشورهايی كه فقط لايق مرحمت درامور حقوقی وانتظامی بودند، مثل سومالی، هائيتی، بوسنی و تيمورشرقی.  

 

از11 سپتامبر سال 2001 جهان از ديدگاه سرمايه داری آمريكا چهره جديدی به خود گرفت. ديدگاهی كه جهان را به سياه وسفيد، شرور و مهربان تقسيم می كند و هشدار می دهد كه يا با " ما" هستيد يا با"تروريست ها". اين سياست نظم نوين بوش است.

بدين تر تيب سياست ميانجی گرانه بيل كلينتون جای خود را به سياست به اصطلاح"مبارزه با تروريسم" بوش داده است. بنا به اين ديد توسعه طلبانه، به ملت های آزادی خواه، انگ " تروريسم " چسبانده می شود. هدف بعدی سياست مذ كورتلقين نظريه امكان وجود تروريست درتمام نقاط جهان است، تا بدين وسيله زمينه عينی حتی مداخله مستقيم از طرف آمريكا ميسر گردد. بخش سوم تاكتيك مذكور مربوط به سياست به بی اعتنائی به حقوق ملت ها و حقوق بشردركشورهای تركيه واسرائيل است. بخش چهارم سياست اشاعه فرهنگ عاميانه در خود آمريكا است.

سرنگون كردن رژيم های بغداد، تهران و يپونگ يانگ از جمله اهداف اوليه شعار مبارزه با تروريسم و القاعده است . می دانيم كه كشورهای مذكور به عنوا ن " محور شرارت " نامگذاری شده ا ند. حمله به عرا ق واستقرار نيروهای نظامی در آسيای مركزی وتسلط بر نفت منطقه و سواستفاده از آن به عنوان يك سلاح استرا تژيك بر عليه حريفان، سياست جديدی در تاريخ آمريكا نيست، بلكه اين سياست از اواسط قرن بيستم در واشينگتن پيش بينی و برنامه ريزی شده است. از سال 1990هيئت حاكمه آمريكا آنرا علنی تر، چند جانبه تر، مداخله جويانه ترو رسمی تر كرده و برای چندمين بار و بدون مشورت با متحدين خود و مراجع ذی صلاح، خود سرانه اقدام می كند، مثلا از همكاری به منظور ايجاد ارتباط متقابل مابين دو كره سر باز می زند، از محدود كردن توليد و استقرار سلاح های هسته ای مختلف  درامريكا خودداری می كند و در اين رابطه پای ميز مذاكره  نمی نشيند، از مقررات منع توليد وفروش سلاح های ضد بشری همچون مين های ضد نفر، انواع سلاح های شيميائی به طور يك جانبه سرباز می زند، اما ديگران را به توليد آ ن متهم می كند و يا پيمان آ ی بی ا م را خود سرانه لغو مينمايد. (اين قرارداد مابين آمريكا و شوروی سابق بسته شده بود وا ز ممنوعيت ايجاد و استقرار انواع سيستم سلاح های ضد موشكی در اطرا ف كره زمين دفاع می كرد.آمريكا با لغو يك جانبه اين قرارداد به بهانه فروپاشی اتحاد شوروی، با وجود هزينه ها بسيار بالا و وضعيت اقتصادی نامطلوب موجود، مجددا به پيشروی  تحقيقات برنامه موسوم به "جنگ ستارگان" ادامه ميدهد ،ايده مذ كور از سوژه فيلمی به همين نام در زمان رونالد ريگان گرقته شده است، او نيز ا ز حزب جمهوری خواه بود ـ م) و بالاخر واشنگتن از تصويب معاهده مورد توا فق در قرارداد كيوتو در مجلس آمريكا خودداری می كند .(در سال 1997 يكصد وده كشورصنعتی جهان به توافقی دست يافتند تا جهت حفاظت از آب وهوای كره زمين ، جلوگيری و به حدا قل رساندن ميزان توليد گازا كسيد كربن اقدامات ضروری را در همكاری با هم به عمل آورند، آمريكا نيز قرار دا د را مورد تائيد قرارداده بود، اما در سا ل2001 يك جانبه عدم موافقت وهمكاری خود را اعلام نمود.  دولت بوش به اين بهانه كه اجرای اين قرارداد به اقتصاد و صنعت آمريكا زيان وارد می كند، خود را كنار كشيد و اين در حالی است كه صنعت آمريكا به تنهائی مسئول توليد 36% گاز سمی اكسيد كربن مستقر در اطراف كره زمين است . سوراخ اوزون ايجا د شده دراتمسفراطراف كره زمين وا يجاد تدريجی وضعيت گلخانه ای در جواطراف كره زمين ، كره ما را به يك فا جعه محيط زيستی  وانسا نی نز ديك ميكندـ م). 

 

  
 
                      بازگشت به صفحه اول

Internet
Explorer 5

 

ی