مردم ايران، موكلان همدانيم و
كسانی كه براستی با آرای
مردم به مجلس آمدهايد و در پيشگاه
خدا و تاريخ و در برابر مردم
مسؤوليد! بار ديگر رخدادهای
داخلی و دگرگونيهای
جهانی به ما هشدار ميدهد كه:
بينديشيم، باز نگريم، باز گوييم،
بخود آييم.
آری، تن ندادن به خواستههای
مردم، روی آوردن به شيوههای
خودكامگی و فردمحوری و آنگاه
«ديكتاتوري» در ميان حاكميت و مردم
جدايی ميافكند، و برآيندش:
سختی و گرانی توانفرسای
زندگی، زورگويی، هزينه تحملناپذير
دانشگاهی، تنگ شدن فضای
آموزشی، اعتياد، نااميدی
تودههای مردم، بيكاری، فرار
مغزها و سقوط مردم و حاكميت: اين
پيامد يك معادله تاريخی و سرنوشت
محتوم و حكم تاريخ برای چنين
حاكميتی است! تاريخ را از برگهای
نزديك، ورق ميزنيم و واپس مينگريم؛
ميبينيم؛ چه جنبشهای مردميای
كه شكل يك نظام حكومتی يافت، و
چون پشت به مردم كرد، آن عظمت با
فضاحت فرو افتاد، نمونه برجستهاش
حكومت صفوی.
اصلاحات درون نظام سطح خواستههای
مردم بود نه سقف آن، كه با نداشتن
تحليل درست و يا داشتن تحليل سفسطهآميز
و انحرافی سردمداران اصلاحستيز
به ملاحظه ثروت و قدرتشان عقيم
ماند، پس كنار گرفتن از حاكميت و
مشاركت كمرنگشان در انتخابات «شوراها»
در اسفند 1381 پيامد اين تنگنظری
مرتجعانه و پاسخ خاموش مردم به
حاكميت بود كه ديگر نخواستند آرايشان
نمايشی و تزئينی باشد، نه به
گفته يكی از نظريهپردازان
ناتوانيشان؛ و در نتيجه نالايقيشان
در حق تعيين سرنوشت خويش و امور
كشورشان.
مردم چون بدانند كه نهادهای
قانونگذاری و تصميمگيری
مانند مجلس به كنار رانده شده، و
پاسخ كوچكترين اعتراضشان، يورش و
سركوبی و لقبشان «اراذل و اوباش»
است، ديگر نميخواهند ماشين رأی
و سياهی لشكر باشند، طبيعی
است كه در چنين حالتی، نگاههای
مردم نوميد به خارج دوخته ميشود و
انتظار دوست فريادرس و منجی از
خارج و حتی از دشمنان حقيقی
تاريخی ميرود. اينجاست ای
نمايندگان مردم كه وظيفه ما در
حساسترين منزلگاه تاريخمان پديدار
ميشود؛ وظيفه ما است كه اكنون اين
مردم نوميد و سرخورده را با اقدام و
موضعگيری آشكار، مردمی
اميدوار به كشور و سرنوشت خويش
مطمئن كنيم، وقت تنگ است و فرصتها
مانند سايه ابر ميگذرد.
ناآراميهای چند هفته گذشته
نمونهای از اين وضع است. چگونه
نيروهای به اصطلاح خودسر با چماق
و چاقو، شبانه در همدان و ديگر
شهرهای ايران به خوابگاه
دانشجويان و حريم دانشگاه ريختند!
سازماندهيشان از كجاست؟ و از كه
فرمان ميگيرند! يورش آنها كه به
جوانان تاختند، زدند، شكستند و
گرفتند، لكه ننگی بر تارك تاريخ
ايران خواهد ماند و چون متأسفانه
شعارشان در هنگام حمله پشتيبانی
از رهبری بود و بهترين بهانه به
دست دشمنان خواهد افتاد، بايد
دوستداران نظام از ايشان تا همه
مسؤولان از اين امر تبری كنند و
برای مردم توضيح دهند وگرنه،
همين، از عوامل سقوط حاكميت است.
در اين فضای پرالتهاب استاد
سازگارا و فرزند دانشجويش يك هفته
است كه دستگير و معلوم نيست در دست
چه نيروهايی است. و اما اين
نيروهای چماق به دست مرموز
همدان، مدتهاست به ويژه از آغاز
كار استاندار كنونی يكهتازی
دارند تا جايی كه آسايش و آرامش
را از مردم سلب و حتی از نمايش
فيلمی كه در همه ايران نشان داده
ميشود، جلوگيری ميكنند و در
رخدادهای اخير نيز خودسرانهتر
و بيپرواتر عمل كردند. اين امر
همدستی استاندار را با
سردمداران عوامل سركوبگر در ايجاد
فضای اختناق در اين شهر
تاريخی نشان ميدهد.
|