دكتر
محسن كديور، در مورد عملكرد
گروههای فشار و لباس شخصيها به
خبرگزاری كار گفت: به هر
ميزانی كه در يك جامعه
گروههای فشار مسير رويداد ها را
تعيين ميكنند، به همان ميزان
نيز استبداد رسوخ كرده است.
وی
تاكيد كرد: بر خلاف آنچه برخی ميگويند،
كليت گروههای فشار را افراد
خودسر تشكيل نميدهند. كسانی
كه از واژه خودسر استفاده ميكنند
خواهان فرار از بيان رابطه
سازمانی اين افراد با قطبهای
قدرت هستند.
كديور
با بيان اينكه گروههای فشار مختص
جوامع دينی يا ايدئولوژيك نيست،
افزود: در اكثر جوامع استبدادی
ميتوان گروههای فشار را با
عملكردهای مشابه يافت. اين پديده
را در كشورهای آمريكای لاتين
نيز ميتوان ديد. در ايران پيش از
انقلاب نيز رژيم پهلوی در موارد
متعددی به استفاده از ابزار گروه
فشار روی آورد كه از جمله آنها ميتوان
به حمله گروههای فشار رژيم به
مدرسه فيضيه در سال 42 اشاره كرد. اين
حمله شباهت زيادی با حمله به
كوی دانشگاه ، در سال 78 داشت.
كديور
افزود: همچنين در جريان كودتای 28
مرداد سال 32 ، جريان گروههای
فشار پررنگترين نقش خود را در طول
تاريخ ايران ايفا كرد. سازماندهی
آن جريان لمپنی با صحنه
گردانی دست نشاندگان رژيم
سلطنتی و با حمايت آمريكا صورت
گرفت و عده ای چماقدار به نام
مردم زمينه كودتا را فراهم كردند.
كديور
با اشاره به فعاليت گروههای فشار
پس از آغاز جنبش اصلاحات در خرداد 76
گفت: پس از آغاز جنبش اصلاحات، به
تدريج فضای جامعه بازتر شد و
استفاده بخشی از حاكميت از
گروههای فشار به يكباره افزايش
چشمگيری پيدا كرد. فشار اين گروه
نيز بيش از همه بر اركان
انتخاباتی و مردمی نظام بود.
اگر
چه اعمال اين گروها آشكار است اما
دارای روابط مخفی با سازمان
قدرت هستند؛ چرا كه روشن شدن ارتباط
آنها با چنين لمپن هايی به مصلحت
اربابان قدرت آنها نيست. افراد اين
گروهها بی شناسنامه و فاقد هويت
رسمی هستند.
چماقداران
به رغم اينكه مدعی دينداری
هستند ، به لحاظ اخلاقی و دينی
، متخلف هستند و ارزشهای
واقعی دين را زير پا می
گذارند؛ اين مسئله را به وضوح در
رفتارهای پرده درانه آنها می
توان ديد.
كديور
تاكيد كرد: گروههای فشار در
جوامعی رشد می كنند كه سانسور
در فضای آن حاكم باشد ، چرا كه با
گردش آزاد اطلاعات نيازی به
گروههای فشار نخواهد بود. از
جمله مهمترين خصايل اين گروهها ،
نفاق و دورويی حاكم در ميان آنها
است.
وی افزود: رهبران سياسی اين
گروهها ، افراد دو چهره ای هستند
كه به زبانی با مردم و با زبان
ديگری با خواص خود سخن می
گويند.اين جريانها معتقدند كه
رهبران سياسی و مراجع فكری
آنها تحت فشار هستند و نمی
توانند عقايد ما فی الضميرخود را
به روشنی بيان كنند و تقيه ميكنند.
از ديدگاه سران گروههای فشار
سخنان رهبران سياسی عالی رتبه
نظام دارای ظاهر و باطن متفاوت
است كه ظاهر آن برای توده مردم و
عوام الناس است اما اين فرمايشات
دارای باطن ورموزی است كه
تنها خواص متوجه آن می شوند.
مردم
اعضای گروههای فشار را
می شناسند و معتقدند اراده
جدی برای مقابله با گروههای
فشار وجود ندارد. كافی است
سازمانها و مقاماتی كه
گروههای فشار خود را به آنها
منتسب ميكنند از اساس از ايشان
تبری بجويند و اعلام كنند كه
خارج از مجاری قانونی و
علنی هيچ حكم و دستوری ندارند.
وی با اشاره به نامه تعدادی از
نمايندگان مجلس به مقام رهبری
گفت: نمايندگان مجلس در نامهای،
مسايلی را با مقام رهبری در
ميان گذاشتند اما با كمال تاسف از
انتشار آن نامه جلوگيری شد و
توسط گروههای فشار برای
نمايندگان و امضا كنندگان نامه
مشكلاتی بوجود آمد.
كديور در
ادامه، در باره حكم صادره برای
هاشم آغاجری گفت: آيا اين احكام
در مورد يك استاد تاريخ كه به صورت
مسلحانه عليه رژيم شاه مبارزه كرده
و در جبهه های جنگ در دفاع از
ايران و انقلاب اسلامی پای
خود را از دست داده است ، زندان و
شلاق و محروميت از حقوق اجتماعی
است و اگر دانشجويی ايرانی در
اعتراض به اين احكام ظالمانه فرياد
بزند و تظاهرات كند ،جای
شگفتی نيست.
محسن كديور در پايان اظهار داشت: در
زمانی كه محاربين، قمه كشان و
چاقو كش ها و لات ها در خيابان
های تهران آزادانه در دفاع
ظاهری از حكومت عربده بكشند و يك
استاد دانشگاه با چنين سوابقی به
زندان و شلاق و محروميت از حقوق
اجتماعی محكوم شود و دانشجويان
مظلوم به جرم انتقاد و تظاهرات
مسالمت آميز ، به شكل غير قانونی
دستگير شوند؛ چه جايی برای
نام بردن از عدالت علوی باقی
می ماند؟
|