حزب راستگرای حاكم اسپانيا می خواست از درون واگن های منفجر شده و از لابلای پيكر متلاشی شده مردم بيرون بيايد، اما محاسبات غلط از آب درآمد و سوسياليست های رقيب حزب حاكم از صندوق های رای بيرون در آمدند.

اما اين يگانه حاصل انفجارهای اسپانيا كه طی آن 201 تن كشته شدند نيست. مردم اروپا بيش از آنكه به پيروزی سوسياليست های اسپانيا بيانديشند و يا نگران حضور مستقيم و يا غير مستقيم ارتش كشورهای خود در عراق و دركنار امريكا باشند، نگران اسپانيائی شدن آلمان، فرانسه، ايتاليا، لندن، سوئد، هلند و ديگر كشورهای منطقه اند. تدابير امنيتی گسترده در اروپا و بيم و نگرانی كه در سيمای مردم اروپا دراين روزها نمايان است، حكايتی انكار ناشدنی است: در فرودگاه ها، ايستگاه های قطار، زيرزمين متروها، گردشگاهها، گردشگاهها و مراكز توريستی اروپا...؟ در كجا اتفاق خواهد افتاد؟

كاركنان خطوط راه آهن سراسر اروپا در حالت آماده باش كامل هستند. پليس فرانسه چمدان های مسافران را بشكلی تصادفی باز می كند. در لندن پليس با لباس شخصی سرگرم گشتزنی در مترو لندن شده است. آژانس های مسافرتی يكباره از رونق افتاده اند و شركت های هواپيمائی نه تنها نگران انفجار، بلكه از انفجاری خطرناك تر، نگران سقوط بورس سفرهای تابستانی مردم اروپا و پائين آمدن سهام آنها در بورس های بزرگ نيويورك و لندن اند!

اسپانيا چنان گرفتار بيكاری و بحران اقتصادی است كه حزب سوسياليست به حاكميت رسيده نيز توان مقابله با آن را نخواهد يافت و در ماه های آينده (چه ارتش اسپانيا در عراق و دركنار امريكا بماند و يا نماند) سقوط اعتبارش كه با هيجان انفجارها حاصل شد آغاز می شود. در ميان آنچه بعنوان حاصل از انفجارهای اسپانيا باقی می ماند و اين روزها در چهره تك تك مردم اروپا نمايان است، چيز ديگری است. چيزی كه امريكا روی آن سرمايه گذاری استراتژيك كرده است.

القاعده انفجارها را پذيرفت. حزب سوسياليست اسپانيا گفت كه حزب حاكم و نخست وزير به مردم دروغ گفته و باسكی ها نقشی در انفجارها نداشته اند، بلكه ارتش اروپائی القاعده دراين ماجرا نقش داشته است و اين خود نفتی است بر حريق نگرانی مردم اروپا!

بهترين تبليغ هميشه تبليغ غير مستقيم است. چه مثبت و چه منفی، چه سازنده و چه مخرب!

دولت های حاكم كشورهای اروپائی كه در اتحاديه اروپا حضور دارند، بايد چاره ای بيانديشند. اين چاره نه برای بحران اقتصادی اسپانيا، بلكه برای كنترل و مهار تروريسم كوری است كه شبح القاعده مجری آنست. چاره را پيش از تكرار يازدهم سپتامبرها در سراسر اروپا بايد جستجو كرد. بر اين اساس است كه وزرای كشورهای اتحاديه اروپا و عالی مقام ترين مديران علنی و مخفی سازمان های اطلاعاتی اين كشورها روز جمعه (پس فردا) در بروكسل جمع می شوند. اين اجلاس فوق العاده به درخواست آلمان كه باندازه فرانسه نگران عمليات تروريستی در كشور خويش است تشكيل می شود.

نه تنها حزب پيروز اسپانيا القاعده را مجری انفجارهای هول انگيز اين كشور معرفی كرده، نه تنها 6 تبعه تونس و يك تبعه از كشوری كه نامش را هنوز اعلام نكرده اند بعنوان اعضای القاعده بازداشت شده اند، بلكه پيش از جمع شدن وزرای كشورهای اتحاديه اروپا، كاخ سفيد نظرش را اعلام كرده است.

كاخ سفيد و وزارت خارجه امريكا اعلام كردند: پيكارجويان اسلامگرا در  بمب گذاری های اسپانيا  نقش داشتند.

متعاقب آن، "اوتو شيلی”، وزير كشور آلمان گفت: اگر القاعده عامل بمبگذاری های مادريد بوده باشد، اروپا با تهديدهای امنيتی متفاوت و تازه ای روبروست.

برخی مطبوعات محلی مادريد پايتخت اسپانيا در كنار اخبار تظاهرات 11 ميليونی و انتخابات اين كشور اشاره ای كوتاه به سنگ پردانی عده ای از تظاهر كنندگان اسپانيائی بطرف سفارت جمهوری اسلامی در مادريد هم كردند. اما اخبار اين تظاهرات و بازتاب و تاثير آن بر انتخابات اسپانيا چنان زياد و متنوع بود كه به اين خبر كوچك چندان توجهی نشد. برای آنها اين خبر كوچك بود، اما برای ما چنين نبايد باشد!

اين آغاز سمت گيری قطعی افكار عمومی اروپاست. در كاظمين و كربلا، پس از انفجارها و خمپاره پراكنی های عاشورا مردم خشمگين عراق حتی مجروحان ايرانی را از آمبولانس ها بيرون كشيده و كتك می زدند. در اسپانيا، مردم تظاهر كننده وقتی مقابل سفارت جمهوری رسيدند بطرف آن سنگ و چوب پرتاب كردند.

اتحاديه اروپا تشكيل جلسه می دهد تا تكليف خود را با تروريسم اسلامی و القاعده روشن كند و تدابيری بيانديشد. امريكا سرمست از آنچه حاصل آمده، منتظر نتيجه تصميمات و مذاكرات سران اتحاديه اروپاست: يا همسوئی كامل و يا سقوط در تنور انفجا و ترور!

شبح القاعده كجاست و دركجا بايد به بند كشيده شود؟ اين مركزی ترين سئوال برای اتحاديه اروپاست. آنها شناسنامه های مختلف، از كشورهای رنگارنگ اسلامی دارند، اما ديگر در افغانستان حكومتی در اختيار ندارند. در پاكستان تحت كنترل پليس امنيتی اين كشورند. كشوری كه خود از سازماندهندگان القاعده بوده و آنقدر با آنها آشنا هست كه بداند كجا و چگونه بايد جمعشان كرد.

افغانستان و پاكستان از دايره بيرون قرار گرفته اند. در عراق القاعده تنها می تواند حادثه آفرينی كند و بگريزد. عراق تحت سلطه امريكا ديگر مسكن و پايگاهی برای القاعده نمی تواند باشد. ليبی تكنولوژی اتمی خود را هم تسليم امريكا و اروپا كرد، القاعده كه جای خود دارد. الجزاير باندازه كافی زخم وحشيگری القاعده را در روستاهای كشور خورده است، چنان كه پيروزی متحجران اسلامی در يك انتخابات هيجانی را نيز به رسميت نشناخت و آن را باطل كرد. عربستان در بزنگاه اصلاحات امريكائی گرفتار آمده است و پرنس عبدالله وعده همه نوع همسوئی با امريكا را داده است. مصر رهبری اصلاحات در خاورميانه را می خواهد بدست گيرد و طرح خاورميانه بزرگ امريكا را با جرح و تعديل هائی به يك منشور خاورميانه ای تبديل كند و با همين هدف وارد سوريه شده است. به اين ترتيب در هيچ كجا پولی برای تربيت و تجهيز و اعزام و ترابری القاعده وجود ندارد. اسامه را دولت پاكستان هرگاه بخواهد و بخواهند و صلاح باشد از دور خارج می كند و ملاعمر را نيز گويا در آب نمك نگهداشته اند برای يك جنجال تبليغاتی در آينده.

نگاه ها دراروپا، از هر طرف متوجه ايران می شود. پول نفت، آموزش نظامی در كنار سپاه پاسداران و تبليغ و تهيه خوراك ايدئولوژيك مذهبی. تفاوت نمی كند اهل تسنن باشند يا تشييع. جنايت نه تشييع می شناسد و نه تسنن.

اين همان نتيجه ايست كه امريكا می خواهد از انفجارها بگيرد و اروپا را با خود همراه سازد تا يكپارچه پشت طرح خاورميانه بزرگ بايستد و ايران را به افغانستان و عراق پيوند بزند.

اين سياست امريكايی را چه كسانی در داخل كشور و در عالی ترين ارگان های صاحب قدرت در جمهوری اسلامی پيش می برند؟ مهم نيست كه می فهمند يا نمی فهمند. مهم اينست كه مجری و زمينه ساز چه سياستی شده اند.

تشكيل مجلس هفتم با حضور دهها عامل ترور، اعدام، قتل زنجيره ای، بازجوها وشكنجه گران زندان ها، فرماندهان واحدهای قدس و محمد كه نام های مستعارشان در ليست ترورهای 25 سال گذشته در كامپيوترهای كشورهای اروپائی ثبت است و روحانيون و غير روحانيونی كه حقوق بشر و آزادی را دركنار جمهوری "شرك" می دانند، خود بهترين تابلو برای نشان دادن به مردم اروپا و امريكا بعنوان حجت نيست؟ چهره ها آنقدر تغيير نكرده اند كه پس از دو دهه نتوان آنها را شناخت. اگر چنين بود، كسی نبايد چهره شهردار كنونی تهران را بخاطر می آورد. از متهمين قتل دكتر كاظم سامی پزشك مخصوص آيت الله منتظری و وزير بهداشت و درمان در دولت مهندس بازرگان!

انفجار اسپانيا هر نتيجه مطلوبی را برای حزب سوسياليست اين كشور داشته باشد، شوم ترين پيام را برای ملت ايران در بر دارد. نورافكن ها به روی ايران روشن می شود! بسوی كانونی كه بارها خبرگزاری ها تاكيد كرده اند رهبران القاعده در آن پناهگاه دارند و با پاسپورت های جعلی به سراسر جهان رفت و آمد می كنند و به ايران باز می گردند.

آن روز كه 40 تن از رهبران و فرماندهان القاعده را محمد خاتمی جمع كرده بود تا در هواپيمای دوم به همراه خود به عربستان برده و تحويل عربستان سعودی دهد، فرماندهانی از سپاه و واحد قدس مسلحانه ريختند به فرودگاه و مانع شدند و آنها را به شهر بازگرداند و خاتمی دست خالی به عربستان رفت و برگشت، همان روزها بايد فكری برای اين فاجعه ميشد!