به
شرح كتابهای هيات و نجوم قديم،
روز سه شنبه نهم خرداد ماه فرسی
خورشيد درست به هنگام ظهر به نقطه
اعتدال ربيعی ميرسيده است. بدين
گونه نيمه اول آن روز سه شنبه(تا پيش
از ظهر) به حساب سال گذشته و نيمه
دوم آن به حساب سال آينده گذاشته
ميشده است.
بدين
ترتيب بعدازظهر روز سه شنبه يعنی
شب چهارشنبه پايانی هر سال
برای مردم ايران باستان نخستين
روز سال جديد(نوروز) شمرده ميشده
است و به همين دليل مردم چهارشنبه
سوری را در حقيقت به عنواان
نوروز جشن می گرفته اند. بعدها
چون برابر تقويم های رسمی
نوروز هميشه نمی توانست در شب
چهارشنبه واقع شود، چهارشنبه
سوری آخرين چهارشنبه هر سال
شناخته شد.
پس
از حمله اعراب به ايران خلفای
اموی و جمعی از فقهای متحجر
اهل سنت (اغلب موبدان زرتشی
دربار ساسانی كه يكباره اسلام
آورده بودند!) با برگزاری آئين
های نوروزی و چهارشنبه
سوری مخالفت كردند.
اين
مخالفت ها تا آنجا پيش رفت كه
بعضی از علمای زمان همچون ابوحامد
غزالی در كيميای
سعادت نوروز را شعار "گبر"ها
به معنای بی دين ها خوانده و
آن را حرام اعلام كردند.
آن
علما به راه خود رفتند و مردم ايران
به راه خود. ايرانيان به رغم پذيرش
اسلام سنت های كهن ايرانی را
زير فشار سنگين اعراب و موبدان تازه
به اسلام روی آورده حفظ كردند.
حتی
در دوران حاكميت سلسله های
متمايل به شاخه شيعه
اسلام، مانند سلاطين آل بويه و سپس
اغلب پادشاهان صفويه مانند شاه
عباس نيز مردم رسم و سنت های
نوروز را حفظ كردند. چنان كه شاه
عباس خود ناچار می شد در اين نوع
مراسم مردم شركت كند و يا بدان تن در
دهد. سلاطينی كه شجره خود را با
واسطه شيخ صفی الدين اردبيلی
به حضرت علی رسانده و تخت و
بارگاه امروزی توليت آستانقدس
امام رضا را پايه ريزی كردند. شاه
عباس مشهد را باجنگ از چنگ حكام
سنی آن كه ازبك و سنی بودند در
آورد و تشييع و شييعه اثنی
عشری جانشين تسنن شد.
روحانيونی كه چنين شجره
ای داشتند به تشويق دربار
صفوی "سيد" لقب گرفته و
عمامه آنها به رنگ مشگی شد تا از
روحانيون غير سيد تمايز داشته
باشند.
روحانيون
اهل تشيع به تقليد از شاه عباس و
برای جلب ايرانيان اهل تسنن خود
را طرفدار آداب و سنن كهن ايران
نشان داده و با فشارهای مذهبی
روحانيون اهل تسنن برای تحميل
آداب و رسوم اعراب به ايرانی ها
به مخالفت برخاستند. اين تدبير با
توجه به روحيه مقاومتی كه در
مردم ايران برای حفظ سنن كهن خود
و تن ندادن به ممنوعيت های
روحانيون اهل تسنن وجود داشت بسيار
موثر افتاد و سرانجام نيز به
برتری آماری ايرانيان اهل
تشيع در برابر ايرانيان اهل تسنن
انجاميد.
دلايل
گرايش ايرانيان به تشيع و بررسی
مصاديق تلفيق پيام ها و آموزه
های پيشوايان شيعه با فرهنگ كهن
ايرانی خود فصلی خواندنی
از دگرديسی های مذهبی در
ايران است.
مراسم
آتش افروزی كه يادگار دوران سلطه
سراسری مذهب و آئين زرتشت
درايران بود، باز ديگر آزاد اعلام
شد؛ چنان كه شاه عباس خود بعنوان
تدبيری برای برتری بخشيدن
اهل تشيع بر اهل تسنن
مشوق آن شد. نه تنها مشوق شد كه
گاه در آن شركت نيز می كرد!
همچنان كه در آئين آب پاشی در
سواحل مازندران و يا ساحل زاينده
رود شركت می كرد. نه تنها خود با
عمامه كه برسر داشت و كنار آن را
مزين به نشان شاهنشاهی كرده بود
شركت می كرد، بلكه ملاباشي( مرجع
بزرگ دينی زمان) را به همراه
روحانيون دولتمدار را نيز در كنار
خود در اين نوع مراسم می نشاند.
دراين دوران تشيع خود را بيشتر
ايرانی تا بيشتر عربی
معرفی كرد و طبعا در ميان مردم
نيز برای خود جا باز كرد، گرچه
فرصت نيافت تا فراسوی بخارا و
سمرقند و كابل پيش رود، چرا كه آن
بخش های ايران بزرگ بتدريج از كف
رفته بود. از جمله در دوران شاه
اسماعيل اول در جنگ چالدران!
در
يك دوران كوشيدند چهارشنبه سوری
مصادره به اسلام كنند، نظير همين
روش هائی كه درجمهوری
اسلامی باب است و مثلا روز زن را
وصل كرده اند به تولد بانوی
اسلام و يا روزكارگر را وصل كرده
اند به روز ترور آيت الله مطهری و
از اين نوع روش ها. روش هائی كه
شايد سه يا چهار قرن پيش می
توانست كارآئی داشته باشد اما در
دوران معاصر امری ناممكن و گاه
خنده آور است.
به
نوشته ابوبكر "نرشخی” در "تاريخ
بخارا"، چهار شنبه سوری
سنتی كهن و به يادگار مانده از
دوران حضور پرقدرت موبدان
زرتشتی در كنار پادشاهان
ساسانی بود. برای يك دوره تلاش
كردند آن را به قيام" مختار
ثقفی” به خونخواهی "امام
حسين" و سپس به جنبش "ابومسلم
خراسانی” بر ضد امويان وصل كنند
و نسبت دهند.
با
همين شيوه و برای نفی تاريخ
كهن ايران پيش از ظهور اسلام از يك
سو و تن سپردن به خواست مردم برای
انجام سنت ها از سوی ديگر،
برای دورانی نيز كوشيدند
نوروز را مصادف با روز منصوب شدن "حضرت علی” از
سوی پيامبر اسلام به ولايت تبليغ
كنند. برای اين كار ابتدا گفتند
غدير خم روز اجلاس حضرت علی به
خلافت است، اما نوروز روز منصوب شدن
وی به خلافت. اما گردش روزها و
ساعات تحويل سال مطابق ميل
طرفداران و مبلغان اين تبليغ
نچرخيد و اين سنت سازی و تاريخ
سازی نگرفت! شمار اين نوع
ترفندهای مذهبی كه اغلب
بدنبال جلب هرچه بيشتر اهل تسنن به
پذيرش تشيع بود، در دوران صفويه
پرشمار است.
شايد
به همين دليل باشد كه "شاردن"
فرانسوی كه مدت ۱۰ سال در
ايران زيست و در اين مدت اوضاع
ايران را مطالعه كرد، در سفرنامه اش
كه آن را "دائرت المعارف تمدن
ايران در عصر صفوی” می دانند،
می نويسد:
«
شيعيان در عصر صفوی نخستين روز
سال شمسی را عيد مذهبي!
و روز انتصاب حضرت علی به ولايت
پيامبر ميدانستند! شيعيان روز غدير
خم را مصادف نوروز و همچنين روز به
خلافت رسيدن حضرت علی، پس از
عثمان دانسته و آن را روز تحويل
آفتاب به برج حمل گرفتند...»
(برای
آگاهی بيشتر از اين بخش های
تاريخ ايران، می توانيد مراجعه
كنيد به تحقيق ارزنده و 5 جلدی
شادروان نصرالله فلسفی بنام "تاريخ
شاه عباس" )
|