آنچه
كه امريكا تحت عنوان تحويل رهبران
القاعده از جمهوری اسلامی
می خواهد، خواستی است كه دقيق
ترين ترفند سياسی در پشت آن
نهفته و رهبران و سخنگويان جناح
راست جمهوری اسلامی را در
تنگنائی ديپلماتيك قرار داده
است.
اگر
ايران بپذيرد كه رهبران القاعده را
دستگير می كند و يا دستگير كرده
است( اعترافی كه جواد ظريف
نماينده جمهوری اسلامی در
سازمان ملل متحد در آخرين مصاحبه
خود كرده) در اينصورت بايد بپذيرد
كه در تمام اين مدت حقيقت حضور
رهبران القاعده در ايران را از
افكار عمومی جهان پنهان كرده و
دروغ گفته است. ضمنا صرف پذيرش حضور
و دستگيری رهبران القاعده پايان
كار نيست، زيرا از اين پس بايد پاسخ
بدهد كه آنها را با چه هدفی در
ايران جای داده و توسط آنها چه
عملياتی را در خارج از كشور
رهبری و اجرا كرده است. تازه، اين
آغاز راه است! اعترافات رهبران
دستگير شده القاعده پس از انتقال به
امريكا ادامه راه است.
با
دستگيری و تحويل رهبران القاعده
كه در ايران بسر می برند، نه تنها
اظهارات ماه های اخير مقامات كاخ
سفيد ثابت می شود و كشورهای
اروپائی دارای مناسبات نزديك
با جمهوری اسلامی درتنگنا
قرار می گيرند، بلكه ادعاها و
اظهارات ديگر امريكا نيز در باره
موارد ديگر قابل پذيرش جلوه می
كند و اين فاجعه ممكن نشد و نمی
شود مگر با ماجراجوئی های ضد
ملی روحانيونی نظير احمد
جنتی و نظريه پردازان امنيتی
نظير حسين شريعتمداری.
پذيرش
حضور رهبران القاعده در ايران و
تحويل آنها به امريكا بصورت مستقيم
و يا با واسطه، روی ديگری هم
دارد و آن پايان مناسباتی است كه
طی دو دهه گروه های اسلامی
– از جمله سازمان های اسلامی
در لبنان- با جمهوری اسلامی
داشته اند. شايد جمهوری
اسلامی همچنان در پی حفظ اين
مناسبات باشد، اما بايد ديد
نيروی مقابل هم اعتمادی به
آينده اين مناسبات و حفظ آن خواهد
داشت؟ خود مستقيما با امريكا وارد
معامله نشده واطلاعات مربوط به
مناسبات با جمهوری اسلامی را
دراختيار آنها نخواهد گذاشت؟
تجربه
جنگ بوسنی كه پرچم آن دراختيار
آيت الله جنتی بود و سازش اسلام
گرايان بوزنين و خنجر زدن به پشت
آيت الله جنتی نشان داد كه اين
نيز عملی است. خنجری كه پس از
صرف ميليون ها دلار پول بی زبان
ايران كه از جيب پرفتوت شورای
تبليغات اسلامی جنتی اما به
حساب مردم ايران خرج شد.
به
اين ترتيب، پذيرش حضور القاعده در
ايران و تحويل رهبران نه پايان، كه
آغاز است!
|