ايران

پيك

                         
انتظاری بيهوده از آنها كه "رهبر" را راهبرند
مجمع روحانيون پا به پای
انتظار، فرصت می سوزاند

 

انتشار نامه سرگشاده 127 نماينده مجلس شورا واكنش هايی متفاوت را برانگيخت. از ميان اين واكنش ها، بخشی از اعضای مهم مجمع روحانيون مبارز كه از اصلاحات پشتيبانی می كنند مخالفت خود را با نگارش و انتشار اين نامه اعلام كردند. اين مخالفت دو رويه و دو جنبه دارد.

از يكسو نشان می دهد كه در ميان اعضای مجمع روحانيون مبارز كسانی هستند كه هنوز به پايان يافتن ظرفيت های جناح راست در پاسخگويی به شرايط نوين و خواست های مردم معتقد نيستند و در نتيجه ضرورت شكل دهی به وحدتی ملی در خارج از چارچوبهای موجود را نمي‌پذيرند. اما از سوی ديگر نشان می دهد كه در جريان دوم خرداد و اصلاحات همچنان نهادهايی وجود دارند كه ميكوشند فراگروهی عمل كنند و حدی از نظم و انضباط را در صفوف طرفداران اصلاحات حول محور گذار مسالمت اميزتر سازمان دهند. اين تلاش خود نشانه‌ای از اميد اصلاح طلبان به آينده است كه می توانست مثبت باشد بشرطی كه در صفوف طرف مقابل و مخالفان اصلاحات نيز نهادهايی اجماعی و به اصطلاح فراجناحی وجود داشت كه اگر نه منافع ملی لااقل منافع مجموع حكومت و بقای آن را به منافع اين يا آن گروه راست ترجيج مي‌دادند.

همه شرايط نشان می دهد كه در صفوف مخالفان اصلاحات چنين نهادهايی يا وجود ندارند و يا فاقد وزن لازم برای تاثيرگذاری و ايجاد انسجام و سياست واحد درصف مخالفان اصلاحات هستند.

وجهه سياسی و مدارج مذهبی رهبر جمهوری اسلامی اصولا در حدی نيست كه اگر هم بخواهد بتواند در نقشی ورای منافع اجزای جناح راست ظاهر شود. نحوه برخورد رئيس قوه قضائيه با درخواست رهبر در مورد حكم مذهبی آغاجری در واقع جايگاه و موقعيت رهبر را به همگان نشان داد. پس از آنكه رئيس قوه قضائيه جوابی هم به روزنامه جمهوری اسلامی كه از برخورد آن قوه با رهبر انتقاد كرده بود نداد،  حتی يك قاضی بيست و چند ساله در همدان هم جايگاه رهبر را فهميد و دانست كه از كجا دستور بايد بگيرد و چه حكمی را بايد صادر كند.

اگر در صفوف مخالفان اصلاحات نهادهايی فراجناحی وجود داشت می توانست مثلا وقتی دبيركل جمعيت موتلفه خواستار اعدام مدير مسئول روزنامه حيات نو و برادر رهبر به جرم چاپ يك كاريكاتور پنجاه سال پيش شد، به او يادآوری كند كه سرجايش بنشيند و به اندازه پنج درصد رای خود حرف بزند، يا وقتی آيت الله جنتی برای مجلس و نمايندگان مردم خط و نشان می كشد، گوش او را می كشيده و به ياد او می آورد كه با حكم من در شورای نگهبان نشسته ای واگر بار ديگر از اينگونه سخنان بگويی حكم تعليق عضويتت را از شورای نگهبان صادر خواهم كرد. يا، وقتی هاشمی رفسنجانی در تكرار رويای خونين سال 60 در جاميزند، جايگاه او در فهرست انتخابات مجلس ششم را به يادش می آورد تا دست ازاينگونه خيال پردازی ها بردارد. يا، وقتی پيام تسليت رهبر به مناسبت درگذشت دكتر يدالله سحابی را تلويزيون لاريجانی در مرده ترين بخش شب و آنهم با سانسور پخش كرد به او يادآور می شد كه مسئول عزل و نصب سرپرست تلويزيون رهبر است!

امروز بخش بزرگتری از اصلاح طلبان، كه عمق وسعت نفوذ قدرت سايه را در نهادهای اجماعی تا حد تابعيت رهبر از آن را درك كرده، به اين نتيجه رسيده اند كه نه فقط در اين نهادها گرايشی در همراهی با اصلاحات وجود ندارد، بلكه اصولا ديگر نمی تواند بوجود بيآيد.

درعين حال، چشم انداز از دست دادن قدرت و ثروت بادآورده آنچنان وحشتی در جناح راست ايجاد كرده كه به لشگری شكست خورده شبيه شده كه هر كس به هر راه كه خود می داند ميرود و به هر وسيله ای، تا حد حمايت آشكار از معامله با امريكا متوسل ميشود تا چند روزی بيشتر بماند. در صف اين لشگر ديگر نمی شود نظم و انضباط و تبعيت از رهبری واحد و فراگروهی بوجود آورد كه بتواند متقابلا طرف مذاكره نهادهای فراگروهی طرفدار اصلاحات شود.

رهبر جمهوری اسلامی كه نشان داده بدنبال حوادث كشيده می شود، اگر هم بخواهد اصولا نه اراده و نه قدرت لازم برای تحميل يك سياست فراگروهی در صف مخالفان اصلاحات را دارد. نحوه واكنش رهبر دربرابر لوايح رئيس جمهور و ناتوانی او در تصميم گيری و تحميل تصويب و اجرای اين لوايح به مخالفان و حتی كشيده شدن بدنبال آنان موقعيت رهبر را به روشنی نشان داده است. حتی مضمون نامه نمايندگان به رهبر اين نبود كه وی بعنوان نماينده منافع عمومی ظاهر شود و از موضع منافع ملی دخالت كند، بلكه اين بود كه اقلا نماينده مورد پذيرش جناح راست باشد و بتواند نظمی در صفوف اين لشگر مايوس و در حال هزيمت ايجاد كند كه بتوان با آن برسر جلوگيری از فروپاشی به توافقی دست يافت.

مجمع روحانيون مبارز می خواهد فراگروهی عمل كند و اين كار في‌نفسه اشكالی ندارد. اشكال در فقدان نهاد فراگروهی در طرف مقابل است كه بتواند طرف مذاكره و تفاهم برسر گذار بيدردتر به مردمسالاری و عقب نشينی منظم تر جبهه ضداصلاحات باشد. در اين شرايط پيگيرترين مدافعان اصلاحات و منافع مردم گزيری ندارند جز آنكه در جستجوی ايجاد وسيعترين جبهه وحدت ملی باشند. جبهه ای در خارج از چارچوب حكومت، كه با وضعيت موجود در جناح راست سقوط آن قطعی می شود، بدان منظور كه اين سقوط در شرايط حضور نيروهای بيگانه در مرزهای كشور ما به فروپاشی ايران منجر نشود. هر تاخيری در اين عرصه پيامدهايی جبران ناپذير خواهد داشت.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی