صدام به بن لادن پيوست و عراق و افغانستان ضميمه امريكا شدند. امريكا درانتظار ظهور كدام صدام و يا بن لادن ايرانی و تبديل آن به بزرگترين خطر در گام بعدی برای استراتژی سلطه جهانی خود است؟ برای امريكا نه صدام هدف بود و نه بن لادن، اما طالبان و بعث عراق در افغانستان و عراق چنان كردند كه مردم اين دو كشور صدام و بن لادن را مجسمه جنايات آن دو رژيم قبول كردند.

اسناد و واقعيات در امواج پرخروش حوادث روز در سايه قرار می گيرند و افكار عمومی توده های مردم جهان نه فرصت نمی يابند و نه دستگاه های تبليغاتی فرصت می دهند تا آنها بدانند زمينه ها چگونه فراهم شد و حادثه از كدام سو فرودآمد!

آنچه كه امروز از زمينه سازی ها برای اشغال افغانستان منتشر می شود، پيش از حادثه نيز گفته شده بود، اما كمتر بدان باور شد. درباره حوادث امروز عراق نيز گفته شده بود اما باور نشد، همانگونه كه از حوادث فردای ايران گفته می شود اما در امواج ناباوری ها گم می شود. ناباوری به نقش روحانيون عراقی در قلب حكومت ايران و در دل حوزه علميه قم، از پيوندهای اطلاعاتی امريكا و انگليس در قلب مراكز قدرت در جمهوری اسلامی، از خطر ديپلماسی پنهان و زدوبندهای فردی با امريكا و انگليس، از توطئه دقيق و حساب شده نااميدی مطلق مردم ايران از امكان تحول در درون كشور و پذيرش دخالت خارجی و...

پيامدهای ظلم و بيداد و جدائی مردم از حاكميت و حتی روحانيت در تاريخ ايران زمينه ساز حضور اشغالگران بوده است. سرنوشت دربار ساسانيان و موبدانی كه مروجان ظلم و خشونت عليه مردم بودند، همينگونه زمينه اشغال ايران توسط اعراب را ممكن ساختند. چنان كه مردم ايران برای رهائی از چنگال موبدان خرافه پرست، به مبلغان عرب آزادی و رهائی از بردگی پيوستند و دين و آئين نو كردند. به استقبال مردم از سقوط صدام درعراق و طالبان در افغانستان نيم نگاهی دوباره بياندازيم و به آينده ايران بيانديشيم! (خبرافشاگرانه مستندات نقشه اشغال افغانستان را نيز در همين شماره پيك بخوانيد)