چگونه
می توان پناهندگان و
متقاضيان پناهندگی را تعريف
كرد و بر مبنای چه
معيارهايی، دولت ها و يا كميساريای عالی ملل متحد
برای پناهندگان ( HCR) آنها
را تحت حمايت خود قرار می
دهند ؟
در
واقع چه وجه اشتراكی بين يك
كشاورز فلسطينی طرد شده از
ميهن خود در سال 1948،
با يك نويسنده مسلمان محكوم
به مرگ توسط يك فتوی و يك
دانشجوی بومی كشوری كه
جنگ در آن بيداد می كند وجود
دارد؟
در
تمامی فرهنگ ها، ميهمان
نوازی وظيفهای مقدس است.
با اين وجود فقط در اواسط قرن
بيستم بود كه يك واكنش بين
المللی تنظيم شده در اين خصوص
پديدار شد.
در سال 1950 سازمان ملل متحد،
كميساريای عالی ملل متحد
برای پناهندگان را تاسيس كرد
و با دادن حكمی سه ساله
ماموريت استقرار دوباره 400 هزار
پناهنده بازمانده از جنگ دوم
جهانی را به آن محول كرد.
اين
سازمان تا اول ژانويه سال 2002، در
بيش از 120 كشور جهان دفتر
نمايندگی داير كرد و 8/19 ميليون نفر تا اين تاريخ
زير پوشش اين سازمان بودهاند.
در ميان اين افراد 61% از
پناهندگان در آن سوی
مرزهای ملی خود زندگی
می كنند، 26% اشخاصی هستند
كه در داخل كشور خود جابه جا شدهاند
و برای 5% ديگر از اين
متقاضيان هنوز قانونی
قطعی برای تعيين وضعيت
آنها وضع نشده است.
دژ
اروپا
در
28 ژانويه سال 1951 پيمانی توسط
سازمان ملل متحد در خصوص تعريف
پناهندگی به امضا رسيد كه
طی آن از اشخاصی كه ( نه
به صورت جمعی ) با ذكر علت از
تحت شكنجه قرار گرفتن هراس
دارند، حمايت كند.
حق
پناهندگی كه در اعلاميه
جهانی حقوق بشر در سال 1948
بيان شده است در اين پيمان
گنجانده نشده است. در اين ميان
دو بحران بزرك هنوز اثرات خود را
بر جای دارند:
در
سال 1947 جدايی پاكستان از هند موجب مرگ
حدود يك ميليون نفر و آوارگی
و تبعيد 11 ميليون نفر شد؛ در سال
50-1948
در
فلسطين 860 هزار نفر به طور هم
زمان خانه و وسيله امرار معاش
خود را از دست دادند؛ اين خيل
عظيم انسان های آواره و
تبعيدی تحت حمايت يك آژانس
اختصاصی سازمان ملل به نام
آژانس امداد و خدمات ملل متحد ( UNRWA
) قرار
گرفتند. به بيانی ديگر حق
پناهندگان به وسيله يك سری
جنگ ها و فوريت های
بشردوستانه شكل می گيرد.
سركوب
شورش بوداپست در سال 1956 موجب
تبعيد حدود 200 هزار مجاری شد.
غربی ها مواجه شدن با اين امر
را در دستور كار خود قرار دادند.
جنگ سرد باعث مهاجرت های عظيم
به كره و نيز هنگ كنگ شد ( جايی
كه يك هيئت اعزامی پس از
بررسی تعداد 385 هزار پناهنده
چينی را كه تقريبا 30% كل جمعيت
ساكنين بودهاند شمارش كرده
است). برای غرب تمامی اشخاص
گريزان از كشورهای بلوك شرق
سابق همانند يك پناهنده تلقی
می شدند.
اختلاف آن زمان با موقعيت
كنونی بسيار زياد است.
كميساريای عالی ملل متحد
برای پناهندگان كه در سال 1980
می توانست برای هر پناهنده
60 دلار هزينه كند، اما در اواخر
سال 1990 بيشتر از 40 دلار نمی
توانست به هر پناهنده اختصاص
دهد. از مركز اخيرا بسته شده
سانگات در نزديكی تونل مانش
كه از طريق آن كردها و افغانی
ها می كوشيدند به انگلستان
راه يابند تا فاجعه
( WOOMERA)
در استراليا، كمپ محبوسين
متقاضيان پناهندگی كه مورد
بازجويی گارد ساحلی
استراليا قرار می گرفته اند،
همگی نشان دهنده تلاش
كشورهای ثروتمند برای
مسدود كردن تمامی روزنه
های مرزهايشان می باشد.
اتحاديه
اروپا برای عقب راندن
متقاضيان پناهندگی كه رو به
سوی مرزهای آنان دارند
تصور كشور امن بيگانه را اختراع
كرد:
بدين
شكل كه اگر اين اشخاص از يكی
از چند كشور امن عبور كرده باشند
حق پناهندگی آنها مردود می
شود.
از
سويی ديگر تلقی
فرانسوی، سويسی و
آلمانی،
پناهنده سياسی را ملزم به
تهديد و شكنجه ناشی از حكومت
می كند: بدين ترتيب
الجزايری های مورد تهديد
از سوی گروهی
اسلامی در اين چارچوب
نمی گنجند.
در
زمان جنگ های ضد استعماری
تصوير پناهندگانی كه بر
دروازه های اروپا می
كوفتند، تغيير پيدا كرد.
اروپايی ها بخصوص
به افريقايی ها، كردها،
سری لانكايی ها يا "
مردم قايقی " ،
كامبوجی ها و ويتنامی ها
كه اكثرشان در دريا هلاك می
شدند، مبدل شده بودند. جنگ
های يوگسلاوی در دهه 1990
موجب افزايش نوين و مهم
متقاضيان پناهندگی
اروپايی الاصل گرديد.
اتحاديه
اروپا با معاهده آمستردام در
سال 1997 اقدام به وضع قوانين
محدود كننده ای به منظور
محافظت از دژ اروپا در جهت
مقابله با وضعيت فوق نمود.
كشورهای صنعتی مخالفت خود
را نسبت به بخش رو به فزونی
متقاضيان پناهندگی كه مظنون
به پناهنده دروغين هستند ابراز
می كنند. بدين گونه پناهجويان
سعی در دور زدن درهای بسته
برای مهاجرت های
اقتصادی خود می كنند.
|