مقالات و ديدگاه‌ها

پيك

                         
نامه سر گشاده به رهبران كشورهای آمريكا و انگلستان

 

آقای جورج دبليو بوش رئيس جمهور آمريكا‘

آقای تونی بلير نخست وزير انگلستان‘

 

كشورهائی كه شما بر آنها حكمرانی می كنيد می بايد مهد دمكراسی بوده و در حقيقت (حد اقل در تئوري) مردمان آن سرزمينها نيز می بايد پرچم دار آزادی برای همه خلقهای جهان باشند و پای بند به اصول دمكراتيك و حقوق انسانها.

يكی ازاهداف شما در به راه انداختن اين جنگ‘ آنگونه كه شنيده و ديده می شد‘ ازميان برداشتن ديكتاتور خون آشامی مانند صدام حسين و پياده كردن دمكراسی درعراق بطوراخص و منطقه خاورميانه بطوركل بود. خوشبختانه قدم اول دراين راه با موفقيت بر داشته شد و اگر چه ضايعه ببار آورد و دهها جوان سرباز و هزاران افراد بيگناه و بی طرف جان خودرا دادند‘ ولی عاقبت ديكتاتوری خون آشام برداشته شد. اكنون اگر دو نكته بسيار مهم فوق را‘ يعنی پياده كردن دمكراسی و آزادی عقايد  به نسبت بهمان اندازه كه برای مردم سرزمينهای ملل مترقی می خواهيد‘در اين منطقه نيز پياده كنيد‘ نه اينكه قلب بنده را‘ بعنوان شهروندی كرد ايرانی وهمچنين قلب ميليونها همدرد خاورميانه ای مرا كه تا كنون مخالف صددر صد سياست خارجی شماها بوده ايم‘ تسخير خواهيد نمود‘ بلكه نامتان به نيكی در تاريخ جهان در كنار نام ابراهام لينكلنها‘ مارتين لوتر كينگها‘ مهاتما گاندی ها و صدها شخصيت نامدار ديگر‘ ثبت خواهد گرديد.

جناب آقای جورج دبليو بوش‘ من اگرچه مخالف جنگ بودم و راه حل مشكلات در عراق و رهائی خلقهای آن سرزمين را از چنگال خونخوار و مستبدي‘ مانند صدام حسين‘ به نحو صلح آميزی آرزو می كردم و حتا ريختن خون يك سرباز را از هر طرف (چه 96 سرباز آمريكائی و30 سرباز انگليسی وچه صدها سرباز وپيشمرگ عرب و كرد) برای بركناری اين ديكتاتور بسيار زياد می دانستم ولی تصميمی بود كه به شيوه غير دمكراتيك ازطرف شما اتخاذ گرديد وهيچ كارش را هم نمی توان كرد. اميدوارم حمل بر اغراق نباشد اگر ادعا می كنم به شيوه غير دمكراتيك‘ زيرا علی رغم نارضايتی اكثركشورهای جهان عضو سازمان ملل و تظاهرات ميليونها انسان عليه جنگ و خونريزی درسراسرجهان‘ شما راه ديگری را نيافتيد و يا مايل به پذيرش نبوديد و به عراق حمله نموديد. بهرحال از اينكه عاقبت‘ توماراين صدام حسين جانی ومستبد وجنرالهای بی رحمش كه قاتل بيش از180000 كرد بيگناه و ويرانی 4500 دهكده كرد نشين در مناطق موصل و كركوك وخانقين بودند‘ توسط نيروهای شما و فدا شدن آن سربازان جان باخته در جنگ‘ برچيده گرديد و يك بار برای هميشه به زباله دان تاريخ سپرده شد‘ اگر چه زياد شاديبخش نبود‘ اما آرامش بخش است. شادی آور نبود‘ زيرا نابودی اين ديكتاتور به قيمت جان جوانانی تمام شد كه در آغاز زندگی خويش بودند و آرزوها داشتند كه برآورده نشده بخاك رفتند. بقيمت جان افراد بيگناهی تمام شد كه هيچ بهره ای اززندگی نبرده وهيچ ظلمی هم به كسی نكرده بودند.  يك روز پس از پايان جنگ‘ يعنی ديشب پيام شما را به مردم ستمديده عراق با دقت درتلويزيون دنبال نمودم و قولی كه شما وجناب آقای بلير در حضور ميليونها بيننده‘ مبنی به برگرداندن آزادی و دمكراسی و سپردن اداره امور عراق به خود خلقهای اين سرزمين داديد‘ در خاطره ام می سپارم. اميدوارم به اين قول وفا كنيد و بويژه حق كردها را كه ده ها سال است از ابتدائی ترين آن محروم هستند به آنها برگردانيد. شما به خوبی مطلع هستيد كه رژيمهای شاه سابق مورد حمايت آمريكا و انگلستان و آيت الله های كنونی در ايران و ناسيوناليستهای كور و حاكم بر تركيه و همچنين رژيمهای حافظ اسد و فرزندش در سوريه و صدام حسين مستبد سابق عراق دشمنان درجه يك خلق كرد بوده و هستند. بعلاو شما به خوبی نيزمطلع هستيد كه برخلاف ادعای اين ديكتاتورها‘ كه مدام كردهارا متهم به تجزيه طلبی می كنند‘ اين كردها به جزحق آزادی انتخاب واداره امورسرزمين خويش به دست خود‘ چيز ديگری را طلب ننموده اند و برای دست يابی به اين حق نيزدهها سال مبارزه خونين راهم پشت سر دارند. درواقع برپای هر درخت از جنگل انبوه كوههای كردستان‘ خون دهها پيشمرگ ريخته شده است. اگر شما در سپردن اداره امورشهرهای كركوك (قلب كردستان) و موصل وخانقين به دست خود كردها مانع ايجاد كنيد و ميدان را برای عربها و تركهای ناسيوناليست و ملاهای اسلام گرا و حامی تروريسم باز بگذاريد‘ نه اينكه بزرگترين ضربه را برقامت خونين خلق كرد وارد خواهيد آورد‘ بلكه بدون شك هيچ خدمتی به آرامش و برقراری دمكراسی در منطقه نخواهيد نمود. جناب آقای جورج دبليو بوش‘ با اين جمله بسيار ساده بايد عرض كنم‘ كه اگر واقعا هدفتان برقراری آرامش ودمكراسی درخاورميانه است‘

دو گره مهم و اساسی را كه آرامش منطقه در گرو آنهاست‘ بايد با درايت باز كنيد:

1- اجرای قولی كه به خلقهای عراق پس از صدام حسين‘ داده ايد.  يعنی برپائی

     دمكراسی در اين كشور و آن بدون رعايت حقوق خلقها هيچ راه حل عملی نمی     تواند داشته باشد. بديگر سخن ايجاد يك سيستم فدراتيو و سپردن حق تعيين سر

     نوشت خلقها بدست خود آنها. سيستم اداره دولتی سويس بعنوان الگو می تواند

     بهترين راه حل باشد.

2- كوشش در راه حل مسئله بغرنج فلسطين و اسرائيل. يعنی جلوگيری از احداث      دهكده های يهودی نشين در مناطق فلسطينی و ايجاد يك كشورفلسطينی در كنار

    كشوراسرائيل وكوشش در راه به توافق رسيدن و شناسائی اين دو كشور يهودي

    و فلسطيني‘ نه فقط در سازمان ملل‘ بلكه توسط كشورهای تحت نفوذ خود شما.

جناب آقای تونی بلير‘

شما نيز به خوبی بر ظلمی كه دولت بريتانيای كبير به خلقهای كرد و ارمنی بعد از جنگ جهانی اول‘ نمود‘ واقف هستيد و می دانيد با علم كردن كشورهای سوريه توسط فرانسويها وعراق توسط شما‘ ابتدائی ترين حقوق ما كردهارا زيرپا گذاشتيد. حمايت دولت فخيمه شما وايالات متحده آمريكا از ايجاد كشورهای مصنوعی مانند اردن‘ عراق‘ عربستان سعودي‘ كويت و ديگركشورهای نفت خيز كه خودتان از وجود اين طلای سياه در منطقه بيشتر از ديگران آگاه بوديد وهمچنين حمايتتان از مستبدان و دولتهای مركزی طرف مطمئن قراردادهای بعدي‘ حقوق ديگر خلقهارا با آگاهی كامل ناديده گرفتيد. قابل ذكراست كه دولتهای خودتان هم بارها به اين ظلم و زورها به خلقهای كرد و ارمنی اعتراف نموده اند. اكنون از شما به عنوان يك نخست وزير جوان و مدرن و رهبر حزب كارگر انگلستان انتظار می رود كه اين ابتدائی ترين حقوق انسانی خلقهارا جدی بگيريد و سعی كنيد از افكار اوايل قرن بيستم فاصله گرفته وآنچه را كه برای شهروندان بريتانيائی خوب می دانيد ازديگر خلقها‘ بويژه ازخلق كرد دريغ مداريد. اميدوارم اين پندرا ازيك شهروند باصطلاح جهانسومی كه دهها سال ازعمرش را درمهد تمدن (يعنی اروپای شما) بسر برده‘ آويزه گوش كنيد‘ بدون شك اگر شما و آقای جورج دبليو بوش به اين عرايض بنده توجه كنيد‘ نه اينكه بزرگترين خدمت به خلقهای تحت ستم نموده ايد و شعارهای دمكراسی و آزادی و حقوق انسانها را كه ازطرف شما ها سر داده می شود‘ بيشتر قابل باورخواهد كرد‘ بلكه همانگونه كه در پيش ذكر نمودم نامتان به نيكی درتاريخ جهان ثبت خواهد گرديد.

تقاضای نگارنده  از شما چيز خارق العاده ای نيست‘ فقط پايبندی به آن شعارهائی كه درباره خلقها سرمی دهيد و شناسائی حقوق برابر برای اين خلقها است‘ نه زياد تر. كردها‘ علی رغم مقاومت ضد جنگ درسراسر جهان‘ با نيروهای شما همپائی كردند و بسهم خود هم كشته دادند. پس شايسته هستند‘ عدالت درباره آنها رعايت شود و به سر خانه و كاشانه خويش بازگردند‘ خانه و كاشانه ايكه بدليل سياست جنايتكارانه صدام حسين‘ از دست داده بودند وامروز قادر شده اند به آن بازگردند‘ مجددا از آنها باز ستاندن كار عاقلانه ای نيست.

 

  با احترام دكتر گلمراد مرادی        هايدلبرگ آلمان فدرال يازدهم آوريل 2003

 

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی