این شماره 5 پیک هفته است. شماره اول که منتشر شد، یکی از
گزاشگران رادیوئی خارج پیک نت منتشر شد، قطعا قبول کرد! کمی هم
تقصیر خودمان بود، از قبل خبر نکرده بودیم و کشور( نه بهنود و
نه خدابخشیان. یکوقت دنبال این دو نفر نگردید) تلفن زد و گفت:
پیک نت شد روزنت فرهنگی – هنری؟ البته خیلی هم تعریف و تمجید
کرد. گفتم تعریف و تمجید شما سر جای خودش، اما پیک نت هم سر
جای خودش. جمعه ها پیک نت را کردیم پیک هفته و از شنبه دوباره
می شود پیک نت. قبول کرد، اگر هم آنشب نکرد، فردایش که شنبه
بود و یکباره رفتیم سراغ انتشار یک مجله هفتگی برای شب جمعه
ها. بیشتر تقصیر متوجه سردبیر پیک هفته است، که اول کارش را می
کند و بعدا خبر می دهد. برخلاف سردبیر پیک نت که اول خبر می
دهد و بعدا منتشر می کند.
ابتدا فکر کرده بودیم این تصور درباره "تبدیل پیک نت به پیک
هفته" و دگردیسی خبری به هنری در خارج از کشور بوجود آمده است.
با انتشار شماره سوم و یا چهارم یکی از وبلاگ های خوب داخل
کشور که نامش "الپر" است و واقعا هم بعضی وقت ها چیزهائی می
نویسد که می ترسیم پرپر شود، اشتباه آن گزارشگر رادیوئی را
کرد، منتهی آن گزارشگر تلفن کرد و پرسید و الپر نپرسیده نوشت.
نه ما به او دسترسی داریم( متاسفانه) و نه او به ما(باز هم
متاسفانه) در نتیجه هیچ چاره ای نبود جز اینکه در پیک نت مسئله
را خطاب به او توضیح بدهیم. یعنی یکی از مطالب خوب وبلاگش را
منتشر کردیم و این توضیح را هم نوشتیم که پیک نت روزهای جمعه
تبدیل می شود به پیک هفته.
بقیه ماجرا، یعنی توضیحات آن "الپر" را در وبلاگش، به قلم خود
او بخوانید. البته ما را شرمنده هم کرده است. بخوانید:
وبلاگ الپر
۲۰ تیر
اول
اسفند، براي ما و آنها
در مطلب
18 تير
تمام شد! اشارهاي داشتم به سايت خوب پيكنت و
اينكه جديدا فرهنگي شده. دوستان اين سايت مطلبم را
نقل
كردهاند [اگر از ناحيه فيلترينگ مشكلي داشتيد، از
اينجا
ميانبر بزنيد!] و زيرش هم توضيح دادهاند كه: « نويسنده اين
مطلب در وبلاگش، ظاهرا اطلاع ندارد كه "پيك هفته" كه مجموعه اي
هنري، فرهنگي و خبري است شب هاي جمعه منتشر مي شود. روزهاي
جمعه تا قبل از پيك هفته تنها بر حسب ضرورت پيك نت به روز مي
شد. يعني از شنبه تا جمعه پيك نت روزانه پيش از ساعت 8 صبح
منتشر مي شود و پيك هفته شب هاي جمعه انتشار مي يابد و جمعه ها
جانشين پيك نت مي شود. »
البته ما كه اطلاع داشتيم. يك سهلانگاري در بيان فقط رخ داد.
بايد ميگفتيم پيكنت فرهنگي هم شد. غرض، اشاره به
افزودن بخش
پيك هفته
به اين سايت بود كه از قضا به نظرم بهترين كار ممكن در وضعيت
كنوني بود. البته در اين شكي نيست كه اول اسفند براي حاكميت
[يا به قول رفقا، رژيم!] يك فاجعه بود و پيشرفت روند دموكراسي
در ايران را هم كند كرد. اما اول اسفند براي ما هم، اتفاقا
دقيقا به همين دليل كه روند را كند كرد و فضا را تا حد زيادي
عوض كرد، بايد يك تكاني درپي داشته باشد.
به همان صراحت كه گفتم، و يك بار هم در يك يادداشت روزنامهاي
نوشته بودم: اول اسفند، يازده سپتامبر ايران بوده. يعني دقيقا
همانطور كه 11 سپتامبر جهان را تكان داد و نه تنها برنامههاي
سياسي و نظامي، كه آرايش و معادلات حاكم بر نيروهاي سياسي و
موازنههاي اجتماعي را دگرگون كرد و همه پارادايمها و فضاهاي
تحليلي را عوض كرد، اول اسفند هم بايد باعث شود ما چشمها را
بشوييم و جور ديگر ببينيم.
بحث كه البته خيلي بايد بشود، و متأسفانه لااقل از اصلاحطلبان
كسي چندان به اين فكرها نيست. اما عنصر اصلي اين چرخش
پارادايمي، به نظر بنده، ارجاع از نمودات سياسي به نمادهاي
فرهنگي و اجتماعي است. بخشي از اين نمادها مربوط به ذخيره فعلي
فرهنگي و معنايي ماست، از تاريخ و مذهب گرفته تا فرهنگ عامه
ايران قديم و فرهنگهاي محلي و قومي و خردهفرهنگهاي بعد از
مشروطه تا پيش از انقلاب، و بخشي از آن هم بايد توليد شود. كلا
هر دوي اينها، خردهفرهنگهاي پيشين و ارزشها و گرايشهاي نسل
امروز، عليه نظام فكري و فرهنگي ايدئولوژيك مسلط موضع
ميگيرند كه پس از انقلاب اسلامي تا امروز به اجبار در ايران
حاكم شده است و حالا رفتهرفته فرسايش مييابد تا به جايگاه
حداقلي (و نه صفر) خود در صحنه سياست و جامعه عقبنشيني كند.
اين كلا همان كاري است كه پيك هفته دارد ميكند و بسيار عالي و
به موقع هم هست، ولي البته به نظر من در بخش دوم ناقص است. اين
طبيعي است، چون آنها داخل ايران نيستند. ماها بايد يكسري از
اين كارها را به عهده بگيريم، كه با عرض شرمندگي تا حالا
بيعرضه و بيمايه نشان دادهايم. تا چه پيش آيد. |