عصر يکشنبه شانزدهم آذر
امسال
فيلم
"برف"
ساخته مهران زينت بخش که بخش هايی از زندگی
هنری
"فرهاد
مهراد"
را در بر می گیرد،
در خانه هنرمندان
به
نمايش درآمد.
خواننده جمعه های سیاه در رژیم مستبد شاهنشاهی و " یه مرد بود،
یه مرد" در فیلم رضا موتوری. همان فیلمی که سر آغاز فصل جدید
سینمای ایران شد. به یاد 16 آذر خونین این فیلم نمایش داده شد
و یا به استقبال یادبود نفرت انگیز یورش به خوابگاه دانشجویان
در 18 تیر نمی دانیم. شاید هر دو!
فرهاد،
بانگ اعتراض نسل دهه 40 و 50 ایران بود، عارف و شیدا نبود، اما
بانگ اعتراض بود. صدایش را ممنوع کردند و ترانه هایش از رادیو
و تلویزیون پخش نشد، همانگونه که
"زمستان"
اخوان ثالث
با صدای پروين
را سالها اجازه پخش ندادند و یا
"مراببوس"،
عاشقانه گلنراقی و رقابی را؛ چرا که اولی از یاس پس از کودتای
28 مرداد می گفت و دومی اعدام های پس از کودتای 28 مرداد و بی
سرپرست شدن خانواده ها و فرزندان اعدام شدگان را به خاطر می
آورد. پس از فرهاد، داریوش "زندانی" را خواند و به زندان رفت!
استبداد در هر لباس و رنگی، استبداد است. خواه شاهنشاهی آن
باشد، خواه ولایتی و مذهبی آن، که در این دومی به ارتجاع دینی
نیز آلوده است.
بیم و هراس از جاری شدن ترانه قدیمی پروین
" امشب در سر شوری دارم"
بر دهان نسل جدید ایران را در همین سالهای اخیر باید مرور کرد
تا دانست استبداد چگونه از سایه خود نیز وحشت دارد.
|